۷. ترکیببندی شماره ۸ اثر واسیلی کاندینسکی
ترکیببندی شماره ۸ اثر واسیلی کاندینسکی (Wassily Kandinsky) بیشک یکی از شناختهشدهترین آثار انتزاعی هنر مدرن است. این نقاشی در سال ۱۹۲۳ میلادی کمی بعد از دو اتفاق بزرگ یعنی پایان جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه بر روی بوم به تصویر درآمده است. ترکیببندی شماره ۸ نقاشی رنگ و روغنی است که دو متر و یک سانتیمتر طول و یک متر و چهل سانتیمتر عرض دارد.
در نگاه اول به این اثر ابتدا احساسی تغزلی و شعرگونه جلب توجه میکند. دلیل این احساس نگاه کاندینسکی به هنر نقاشی است. رویکرد کاندینسکی که به عنوان پدر نقاشی انتزاعی نیز شناخته میشود، متمرکز بر جستجوی یک زبان همگانی و بدون دلالتهای زبان در نقاشی بود. او در هنرهای تصویری به دنبال شیوهای بود که نقاش مانند موسیقیدان بتواند از قواعدی پیروی کند که هماهنگی اصیلتری نسبت به قواعد زبان و نمادپردازی ایجاد کند. از این روست که شاید بیان کاندینسکی رنگی شاعرانه میگیرد. در نظر کاندینسکی هر خط، هر رنگ و هر عنصر بصری به مثابه یک نت و یک صدا است. از این رو این نقاشیهای او احساسی شبیه به گوش دادن به موسیقیای را القا میکند که بداهه نواخته شده است. علاوه بر این خصوصیت، نقاشیهای او به زبانی جهانی منجر میشوند که بر پایۀ هیجانات و ادراکات انسانی بنا نهاده شده است. این نگاه انتزاعی در آثار نقاشان همنسل و هموطن کاندینسکی چون کازیمیر مالویچ (Kazimir Malevich) و الکساندر رودچنکو (Aleksandr Rodchenko) نیز دیده میشود.
کاندینسکی دوازده سال پیش از به تصویر کشیدن این نقاشی در کتاب خود، معنویت در هنر، دغدغۀ اثبات این موضوع را در سر داشت که رنگ و فرم به تنهایی میتوانند بیانگر زندگی درونی نقاش باشند و نیازی به بهانههای روایی نیست. مجموعۀ ترکیببندیها که ابتدا در ۱۹۱۱ میلادی شکل گرفت، تلاشی عملی در همین راستا بود. این نقاشیها زمانی که کاندینسکی در مونیخ عضو گروه سوارکار آبی شده بود، کار شدند. این مجموعه که به ترکیببندیها معروفند تلاشی نو و پیشرو در هنرهای تجسمی به حساب میآمد که از سویی استقلال نقاشی را از عکاسی بیشتر حفظ میکرد چرا که به آن ماهیتی کاملاً ذهنی میداد و از سویی دیگر نقاشی را در قالبی شبیه به شعر یا موسیقی تعریف میکرد.
مفهوم کمپوزیسیون به معنای ترکیببندی در تفکر کاندینسکی به طور مستقیم وامگرفته شده از موسیقی است. روند کار بر روی مجموعۀ ترکیببندیها در حدود ۱۹۱۳ میلادی متوقف شد و ده سال بعد، با پایان جنگ اول جهانی و مهاجرت کاندینسکی به جمهوری وایمار با ترکیببندی شماره ۸ دوباره از سرگرفته شد. شیوۀ نگاه کاندینسکی در این اثر و آثار بعد از این نقاشی نسبت به ترکیببندیهای گذشته به وضوح به سمت انتزاع ناب رفته و بنا بر الزامات اندیشۀ خود نقاش به وضوح تکامل یافتهاند. از این رو ترکیببندی شماره ۸ را میتوان نقطه عطفی در آثار کاندینسکی دانست. این مجموعه ترکیببندیها در واقع باعث تجربۀ عملی کاندینسکی از تئوریهایی شد که سه سال بعد در قالب کتاب نقطه، خط و سطح در ۱۹۲۶ منتشر شدند.
دو دایرهای که در گوشۀ کادر کشیده شده عنصری غالب در اثر است. هالهای نارنجیرنگ دور آن به طور واضح خورشید را به ذهن بیننده متبادر میکند. بعید به نظر نمیرسد که هالۀ دور آن نیز از طریق سنت ارتدوکس نقاشی روس بر خاطره و ناخودآگاه کاندینسکی نقش بسته باشد و بعد اینگونه در اینجا بروز پیدا کرده باشد.
در نگاه به کلیت این اثر، بیننده احساسی توأم از آشفتگی و نظم را حس میکند. شکل دایرهها در گوشۀ کادر، این احساس را به بیننده القا میکند که دایره، خورشیدی است که بر این جهان هماهنگ ولی توام با آشوب میتابد. گویی نقاش، ادراکش از جهانی متناقض و دورانی پرآشوب را به انتزاع درآورده است. دورانی که برای کاندینسکی با جنگ و انقلاب همراه بود. بنا بر گفتۀ خود نقاش در مورد مجموعه ترکیببندیها به نظر میرسد که این نقاشیها برآمده از الزامی درونی هستند؛ ضرورتی که نقاش در تعریف دنیای پر از تضاد و کشمکش خود یافته است. گویی هنر برای کاندینسکی وسیلهای است در جهت اتحاد و انسجام جهان و زندگی. این گفته از او مشهور است که «ما با ساختن هنر در حال ساختن جهان هستیم».
نقاشی ترکیببندی شماره ۸ امروز در موزۀ گاگنهایم واقع در نیویورک نگهداری میشود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *