۳. مدرسه آتن اثر رافائل
مدرسۀ آتن اثر رافائل یکی از مشهورترین نقاشیهای دیواری تاریخ هنر است. این نقاشی در بین سالهای ۱۵۰۹ تا ۱۵۱۱ میلادی در تالار مطالعۀ اقامتگاه اصلی پاپ به تصویر کشیده شد. نقاشی مدرسۀ آتن هفت متر و هفتاد سانتیمتر طول و پنج متر عرض دارد. در این نقاشی، فیلسوفان، ریاضیدانان و حکیمان یونان باستان در حال تبادل افکار نشان داده شدهاند.
رافائل که در هنگام خلق این اثر ۲۷ سال داشت دو نقاشی دیگر نیز بر دیوارهای این تالار کار کرده است. این دو پرده، پارناسوس و اختلاف نام دارند که به مضامین ادبیات و تئوکراسی میپردازند. این دو نقاشی با نقاشی مدرسۀ آتن که فلسفه مضمون آن است یک سهگانه را تشکیل میدهند. مدرسۀ آتن اولین نقاشی از این مجموعۀ سهگانه بود و می گویند که پاپ جولیوس دوم وقتی این نقاشی را دید نقاشی باقی دیوارهای تالار را به رافائل سپرد.
نقاشی مدرسۀ آتن علاوه بر اینکه شاهکار رافائل به حساب میآید، به کمال، روح دوره رنسانس را بازنمایی میکند. نگرش دورۀ رنسانس که محصول تلفیق نگرش افلاطونی به عنوان نماد تعقل و علم با نگرش مسیحی است در این اثر هنری کاملاً مشهود است. جزئیات این نقاشی نشاندهنده این است که رافائل تبحر زیادی در فلسفه و تاریخ یونان باستان داشته است.
در میان پنجاه پیکرهای که به دست رافائل کشیده شده است تنها تعداد معدودی از آنها بنا بر شواهد و منطق شناسایی شدهاند. دلیل اصلی آن این است که خود رافائل یادداشتی در مورد این اثرش بر جای نگذاشته است. در میان این تعداد معدود که هویتشان حدس زده شده تنها افلاطون و ارسطو هستند که به طور قطع شناخته شدهاند. این دو نفر در مرکز نقاشی تصویر شدهاند. افلاطون در سمت چپ و ارسطو در سمت راست. هر دوی آنها در دست راستشان کتابی دارند که نماد تفکرشان و از نظر رافائل شاخصترین اثرشان است. افلاطون کتاب تیمائوس (Timaeus) را در دست دارد و ارسطو کتاب اخلاق نیکوماخوس (Nichomachean). افلاطون با شمایلی مسن و موهای خاکستری نقاشی شده است. گفته میشود رافائل برای طراحی چهره او از چهرۀ داوینچی الگوبرداری کرده است. افلاطون بر خلاف ارسطو که صندلی با بندهای طلایی به پا دارد پابرهنه تصویر شده است. نکتۀ دیگر در این دو پیکره که به خوبی نوع نگرش این دو فیلسوف را نمایان میکند در طراحی فیگورها دیده میشود. پیکرۀ افلاطون حرکتی عمودی و رو به بالا دارد. اشارۀ انگشتش به بالا نیز به این حرکت کمک کرده است. او گویی به جهان بیزمان و مُثُلی اشاره دارد. در مقابل، ارسطو حرکتی افقی دارد. شکل دستانش و فضای خالی روبروی او که بسیار هوشمندانه طراحی شده به این حرکت افقی کمک کرده است. این ترکیببندی را میتوان اینگونه تعبیر کرد که ارسطو به واقعیت توجه بیشتری داشته است تا جهان مُثُلی. لباس قهوهای و آبی ارسطو نیز اشاره به دو عنصر زمینی، یعنی آب و خاک دارند.
مردی که روی پلهها نشسته است به عقیدۀ بعضی سقراط است و به عقیدۀ بعضی دیگر دیوژن، فیلسوف کلبیمسلک یونانی. داستان مکالمۀ دیوژن با اسکندر بسیار مشهور است. اسکندر از دیوژن خواسته بود از او چیزی بخواهد تا برآورده کند. در جواب، دیوژن گفته بود به کناری برود تا جلوی تابش آفتاب را نگیرد.
پیرمردی که دورتر از دیگران ایستاده فلوطین، بنیانگذار فلسفۀ نوافلاطونی است. کسی که تفکرش بر مسیحیت و کلیسا تأثیر فراوان گذاشته بود و برای اندیشمندان دورۀ رنسانس چهرهای فراتر از این جهان داشت. شاید به همین دلیل است که دور از دیگران و به تنهایی تصویر شده است.
مردی که پشت به تصویر نقاشی شده و کرۀ زمین را در دست دارد بطلمیوس است. عقیدۀ بطلمیوس مبنی بر اینکه زمین محور و مرکز جهان است تا سالها منبع استنباط دانشمندان و کلیسا از جهان بود. در مقابل او مردی تصویر شده که دو هویت برای او حدس میزنند. یکی استرابون جغرافیدان یونانی و دیگری زرتشت پیامبر باستانی ایران. اما با توجه به اینکه در دستان این پیکره کرهای نقاشی شده است اینکه این پیکره، استرابون جغرافیدان باشد محتملتر است.
مرد جوانی که در کنار ستون ایستاده خود رافائل است. تنها اوست که در میان این ازدحام به حضور بیننده آگاه است. اما پاپ جولیوس چگونه پذیرفته بود که نقاشی جوان خود را در میان بزرگان تاریخ جای بدهد؟ رافائل صورت خود را در قالب شخصیت آپلس (Apelles) نقاش یونان باستان وارد اثر کرده است.
کمی جلوتر پیرمردی خم شده و روی تخته سیاه کوچکی شکلی هندسی را ترسیم میکند. عدهای اعتقاد دارند این پیرمرد اقلیدس است. اما عدهای دیگر معتقدند که این مرد ارشمیدس است و در حالتی که به دست سربازی رومی کشته شد، ترسیم شده است.
در جلوی تابلو مردی که دستش را به زیر چانه زده و غرق تفکر است هراکلیتوس فیلسوف است. نفر بعد پارمنیدس (Parmenides) است.
مردی که بر روی زانوهایش نشسته و در حال نوشتن است فیثاغورث (Pythagoras) است. فیلسوفی که اعتقاد داشت تمامی سیارات و اجزای جهان به مثابه نتی هستند در موسیقی هستی.
در فاصلهای برابر با افلاطون و ارسطو دو پیکره در حالتی قرینهگونه نقاشی شدهاند. در چپ فیثاغورث نقاشی شده است و در راست اقلیدس (و به روایتی ارشمیدس). در واقع بینندۀ تابلو از چپ به راست شاهد گذار فلسفه به علم ناب است. این گذار و تقابل در دو مجسمۀ پسزمینه نیز دیده میشود. در سمت چپ آپولو خدای نور و موسیقی در حالی که چنگی در دست دارد قرار دارد و در سمت راست آتنا الهه خرد.
رافائل با استفاده از پرسپکتیو یکنقطهای، عمقی را به وجود آورده تا برای شخصیتهای زیاد اثرش فضای کامل را در اختیار داشته باشد. او نقطۀ گریز تابلو را به شکل معناداری بر روی افلاطون و ارسطو قرار داده است. چرا که این دو در جهانبینی رنسانس نقش ویژهای داشتند.
مکانی که رافائل برای نقاشیاش انتخاب کرده برگرفته از طرحی است که برامانته (Bramante) معمار ایتالیایی برای کلیسای سنپیتر طراحی کرده بود. رافائل با تصویر کردن این نقاشی و به وجود آوردن تصویری جامع از اندیشمندان و نخبگان یونان باستان ادای دین خود را به فلسفه یونان انجام میدهد.
نقاشی مدرسۀ آتن اثر رافائل در طبقۀ دوم قصر پاپ واقع در واتیکان قرار دارد.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *