۴. منظرهای با سقوط ایکاروس اثر پیتر بروگل
منظرهای با سقوط ایکاروس اثر پیتر بروگل (Peter Brugel) نقاش هلندی یکی از برجستهترین آثار تاریخ هنر است. جالب اینجاست که نسخۀ اصل این نقاشی مفقود شده و ما امروزه نسخۀ کپی آن را در دست داریم. نسخۀ اصل در ۱۵۵۸ میلادی به تصویر درآمده و قدیمیترین نسخهای که ما امروز در دست داریم متعلق به سال ۱۵۶۰ میلادی است. ابعاد این نسخه ۱۱۲ سانتیمتر در ۷۳ سانتیمتر ابعاد است.
این نقاشی روزی آفتابی را از چشمانداز یک دهکده نمایش میدهد؛ روزی معمولی با جریان زندگی روزمرۀ روستایی. اما در پس این آرامش، اتفاقی غیر طبیعی رخ داده است. ایکاروس در آب سقوط کرده است.
در اساطیر یونان ایکاروس (Icarus) نام اسطورهای است که با بالهایی که پدرش دایدالوس (Daedalus) ساخته بود به سمت خورشید پرواز کرد. اما ایکاروس بیش از اندازهای که مجاز بود به خورشید نزدیک شد. در نتیجه بالهایش که از موم ساخته شده بود بر اثر حرارت ذوب شد و او در دریا سقوط کرد و غرق شد. اگر به سمت راست اثر، قسمت پائین با دقت نگاه کنیم میتوانیم ایکاروس را ببینیم که در آب غوطهور است و فقط پاهایش از آب بیرون آمده و دیده میشود. اسطورۀ ایکاروس علاوه بر اینکه تمثیلی است از رابطۀ انسان و حقیقت، نماد غرور و جاهطلبی انسان نیز تلقی میشود. مهمترین متنی که دربارۀ این اسطوره نوشته شده است کتابی است با عنوان دگردیسیها به قلم اووید (Ovid) شاعر روم باستان. گویا بروگل نیز تحت تأثیر همین روایت بوده است.
در این اثر در کنار ایکاروس ماهیگیری وجود دارد که گویا بیتوجه به ایکاروس دارد تور خود را از آب بیرون میکشد. بالای سر ماهیگیر روی شاخه کبکی نشسته است. این تصویر برگرفته از روایت اووید از اسطوره ایکاروس است. دایدالوس پدر ایکاروس که به فنآوری و نبوغ شهره بود مسئولیت تربیت یکی از خواهرزادههایش را به عهده میگیرد. چندی نمیگذرد که خواهرزادهاش از او تواناتر میشود اما دایدالوس او را از روی حسد از بالای صخرهای به پائین پرتاب میکند. اما آتنا در میانۀ راه قربانی را نجات میدهد و او را به کبک تبدیل میکند. حضور کبک بر روی شاخه، گذشتهای مشابه اتفاق ایکاروس را به بیننده گوشزد میکند.
در هنگام سقوط کمی بالاتر چوپانی در میانۀ قاب، در کنار گوسفندانش نقاشی شده است. او به چوبدستیاش تکیه کرده و به آسمان خیره شده است. در نسخۀ دیگری از این اثر که در سال ۱۹۳۵ مطرح شد در بالای اثر، دایدالوس پدر ایکاروس دیده میشود. این نگاه خیرۀ چوپان به بالا را توجیه میکرد. به همین دلیل ظن این میرفت که نسخۀ اصلی همین نسخه باشد که با رنگ و روغن بر روی چوب کشیده شده بود. اما بررسیهای چوب این اثر نشان داد که این اثر متعلق به سال ۱۵۷۷ است؛ یعنی حدود هشت سال بعد از مرگ بروگل بزرگ.
به هر صورت در قدیمیترین نسخۀ موجود که مبنای بررسی ماست اثری از پیکره دایدالوس نیست. تصویر چوپان در اینجا کاملاً بیخیال به نظر میرسد. همینطور کشاورزی که در حال بالا رفتن از شیب تپه است و رد شخمزدنش به زمین مانده است. گویا اتفاقی چنین اسطورهای از نظر آنها خیلی هم بااهمیت و قابل توجه نیست. شاید هم کاملاً از آن بیخبرند. نقاش با به تصویر کشیدن موضوعی مهم و اسطورهای در قالبی این چنین پنهان و کماهمیت چه چیزی را میخواسته بیان کند؟ آیا این بیخبری، کنایهایست به زندگی روزمره و غرقشدن در نیازهای آن؟ آیا منظور، طبع آسایشطلب انسان است که همواره از رنج میگریزد؟ شاید نقاش با بیان صحنۀ دردناک مرگ ایکاروس اینچنین در حاشیه، سعی در گفتن این جملۀ ازلی و ابدی دارد که با وجود همۀ اینها کماکان زندگی ادامه دارد.
این جدا کردن فیگورهای اصلی نقاشی و پرت کردن توجه بیننده از آنها در دیگر کارهای بروگل نیز دیده میشود. مثلاً در تابلویی دیگر میدان پرازدحام دهکدهای تصویر شده است. در میان ازدحام مردم، یوسف و مریم باکره که سوار بر الاغی است به تصویر کشیده شدهاند. یا در نقاشی دیگری از او در میان ازدحام و شلوغی، مسیح دیده میشود که با رنج، صلیب را بر دوش میکشد. گویا در تمام این آثار، نقاش بر بیتفاوتی انسانها تاکید کرده است.
در ترکیببندی این نقاشی ابتدا نگاه ما به سمت کشاورزی که در جلوی صحنه ایستاده و لباس قرمز به تن دارد کشیده میشود. سپس شیارهایی که روی زمین ایجاد شده جلب توجه میکند. اینکه چرا بر روی کشاورز تا این اندازه تاکید شده است به تاکید بر یک ضربالمثل آلمانی باز میگردد: «هیچ گاو شخمزنی به خاطر یک مرد مرده نمیایستد.» این نیز عکسالعملی است شاعرانه از سوی بروگل به اتفاق اسطورهای ایکاروس.
گیاهی که در کنار زمین و در بافتی صخرهایمانند روئیده، شاید کنایهای باشد از مضمونی که نقاش در موضوع اثر نیز به کار برده است: روئیدن در جایی که روئیدن ممکن نیست؛ کنایهای به اندیشۀ محالی که ایکاروس در سر داشت.
صخرهای که در میان آبها نقاشی شده است شمایلی مانند یک زندان دارد. این تصویر اشاره به جزیرۀ کرت (Crete) دارد که دایدالوس و ایکاروس در آن زندانی بودند.
بروگل با تقسیم هوشمندانۀ رنگهای سرد و گرم در اثر به بعدنمایی توسط رنگها دست یافته است. او رنگهای سرد را در قسمتهای دورتر منظره به کار گرفته و رنگهای گرم را در پیشزمینه. با این تمهید توجه را هرچه بیشتر از ایکاروس برداشته است.
تابلوی منظرهای با سقوط ایکاروس در موزۀ سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل در بلژیک نگهداری میشود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *