شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.
نگاه، فصل ۱

۲. گرنیکا اثر پابلو پیکاسو

گرنیکا، مشهورترین اثر پابلو پیکاسو، بی‌شک بیانیه‌ی سیاسی این نقاش نیز محسوب می‌شود. این دیوارنگاره در سال ۱۹۳۷ برای نمایش در جشنواره‌ی جهانی پاریس به تصویر درآمد. این تابلوی بزرگ ۳.۵ متر عرض و ۷.۵ متر طول دارد. گرنیکا نام شهر کوچکی است در منطقه باسک در شمال اسپانیا. این نقاشی در واکنش به بمباران این شهر کوچک توسط نازی‌ها در خلال جنگ داخلی اسپانیا به تصویر درآمده است. حمله به گرنیکا در واقع تمرینی نظامی بود تا نازی‌ها قابلیت توپخانه‌ی جدید و تکنیک حمله‌ی رعدآسای خود را آزمایش کنند. و این بر زشت بودن این رویداد می‌افزود.

۲. گرنیکا اثر پابلو پیکاسو
گرنیکا اثر پابلو پیکاسو

خود پیکاسو در مواجهه با تفسیرهای متعددی که از این اثر انجام شده گفته است: «هر حدس و گمان و استنتاجی که شما دارید بخشی از حالتی است که من هم تجربه کرده‌ام اما به صورت ناخودآگاه و غیرارادی. من نقاشی می‌کنم برای خود نقاشی. من اشیاء را برای چیزی که هستند می‌کشم.» به نظر می‌رسد که پیکاسو برای فرار از تحلیل‌های سمبلیستی در مورد اثرش این حرف را زده است. به هر صورت مضمون قدرتمند جاری در این نقاشی، به عناصر دیداری آن این اجازه را نمی‌دهد که از تحلیل و تفسیر بگریزند.

اولین بار پیکاسو از طریق روزنامه‌ای بود که این واقعه را با عکس‌های خبری سیاه و سفید پوشش داده بود، متوجه شد که دهکده‌ی گرنیکا بمباران شده است. سیاه و سفید بودن اثر و وجود هاشورهایی که به نوعی رسم‌الخط شبیه هستند کاملا ذهن را به روزنامه هدایت می‌کنند؛ گویی نقاش می‌خواسته با این تمهید عناصر پرده‌ی خود را هم‌تراز عکس‌های خبری، مستند جلوه دهد. 

خوان لارا شاعر اسپانیایی که خود تحت تاثیر فاجعه‌ی بمباران گرنیکا قرار گرفته بود به پیکاسو پیشنهاد داد تا این تابلو را کار کند اما پیکاسو اذعان کرد که هیچ ایده‌ای درباره‌ی تصویر شهر پس از این اتفاق ندارد. لارا در جواب او مثال جالبی زد که الهام‌بخش پیکاسو شد. او گفت وضعیت شهر مثل رها کردن یک گاو نر در مغازه بلورفروشی است. این مثل در زبان اسپانیایی کنایه از شخصی است که در موقعیت‌هایی که نیازمند دقت و توجه زیاد است خسارت به بار می‌آورد. این گاو خشمگین در این اثر به نوعی سمبل فاشیسم و به طور خاص نماد ژنرال فرانسیسکو فرانکو دیکتاتور فاشیست اسپانیا است. خود پیکاسو هم با تأکید به غریزی بودن انتخاب نمادهایش درباره‌ی گاو نر ترسیم شده در اثرش گفته که این گاو نماد سیاهی و وحشیگری است. در گذشته از این هم پیکاسو بارها خود را به شکل مینوتور ترسیم کرده است. مینوتور موجودی اسطوره‌ای است که نیمی گاو و نیمی انسان است. بنابراین پیشینه‌ی گاو نر ترسیم شده در اثر می‌تواند نمادی از حضور خود نقاش در میانه بلوا نیز می‌تواند باشد. 

بزرگ‌ترین نقشی که در اثر کشیده شده، تصویر اسبی است که در مرکز نقاشی کار شده است. اسب وحشت‌زده نماد تلاش بی‌نتیجه‌ی مردم شهر در دفاع از خودشان است چرا که مردم گوئرنیکا بدون در اختیار داشتن ابزار آلات مدرن نظامی مورد حمله‌ی یک ارتش فوق مجهز قرار گرفته بودند. اسب‌ها که از دیرباز همراه آدم‌ها در جنگ بوده‌اند نماد مقاومت و دفاع در جنگی نابرابرند. با اینکه رنج و وحشت در چهره‌ی اسب نمایان است اما همچنان سر خود را بالا نگه داشته و گویی برای بقا مبارزه می‌کند. این پیکره نماد مقاومت بی‌وقفه در برابر فاشیسم است. اگر با دقت به پوزه و دندان‌های اسب دقت کنیم تصویری از جمجمه‌ی یک انسان را تشخیص می‌دهیم. این جمجمه به ازدست‌رفتگان این واقعه‌ی هولناک اشاره دارد.

در قسمت پایین این اثر بدن قطعه‌قطعه‌شده‌ی سربازی دیده می‌شود که فقط سر و دستانش قابل دیدنند. این تصویر گواه دیگری است بر هزینه‌های انسانی این رویداد. سرباز در یکی از دستانش شمشیری شکسته و شاخه‌ای گل جای داده است. این شمشیر شکسته نیز بیانگر ناتوانی مردم شهر در مقابله با ابزار جنگی مدرن است. از سوی دیگر شاخه گل که توسط نوری احاطه شده مفهوم امید را به ذهن متبادر می‌کند. پیکره‌ی سرباز به طور همزمان بیانگر دو حس متناقض است: پوچی و امید.

یکی از عناصر این تابلو چشمی است که داخل حبابی شیشه‌ای قرار گرفته. این تصویر که در بالای تابلو قرار گرفته طیف وسیعی از معانی را در بر می‌گیرد. از نگاه خداوند که همه‌ی این اتفاقات را زیر نظر دارد تا سلطه‌ی کینه‌توزانه‌ی فرانکو. علاوه بر این تصویر چشم داخل حباب نیز به نوعی اشاره به استفاده‌ی شریرانه از تکنولوژی دارد.

در میانه‌ی اثر تصویر مادری که فرزندش را در آغوش گرفته است یادآور مضمونی آشنا در تاریخ نقاشی است که پی‌یتا نام گرفته است. پی‌یتا در طول تاریخ نقاشی به تصویری گفته می‌شد که از مریم عزادار و عیسی بعد از به صلیب کشیده شدن کار می‌شد. معروف‌ترین پی‌یتا نقاشی‌ای است از میکل آنژ. این تصویر مریم در اوج اندوه که پیکر بی‌جان مسیح را از صلیب پایین می‌آورد بارها نقاشی شده است اما در اثر پیکاسو در موقعیتی جدید بازتولید شده است. در اثر پیکاسو مادر گرنیکایی به بعد زمینی و امروزی مصیبت و مرگ اشاره می‌کند. 

کبوتر که به وضوح نماد صلح است در فضایی کاملا تاریک نقاشی شده است. به نظر می‌رسد که شکسته‌بال و در حال احتضار است. از این رو خلاف نماد شناخته شده خود عمل می‌کند و خبر از نابودی صلح و استیلای جنگ می‌دهد. زخم نورانی روی بدن کبوتر زخمی است که طرف خوب به ناگزیر بر بدن کبوتر صلح زده است.

اگر به زنی که چراغ نفت‌سوزی در دست دارد با دقت نگاه کنیم متوجه نشان پنج‌پری می‌شویم که در کنار شکلی هلالی شکل به تصویر کشیده شده است. این نماد کنایه از نشان داس و چکش بر روی پرچم شوروی سابق است. این پیکره که با چراغ و گویی دزدانه در حال قدم برداشتن است کنایه از نقشی است که شوروی استالینی در بحبوحه‌ی جنگ داخلی اسپانیا بازی کرد.

به طور کلی اسپانیا زادگاه پیکاسو اصلی‌ترین معنای این اثر است. در اولین نگاه به این تابلو حسی شبیه سردرگمی به انسان دست می‌دهد. این احساس سردرگمی مشابه همان احساسی است که مردم شهر گرنیکا وقتی شهر در آتش می‌سوخت داشتند: سردرگم و ترسیده در جستجوی جان پناه.

پیکاسو درباره‌ی این اثر خود گفته است: «تمام زندگی من به عنوان یک هنرمند تلاش بی‌وقفه در تقابل با مرگ هنر بوده است. در این نقاشی که آن را گرنیکا نامیده‌ام وحشت خود را از نظامیان که اسپانیا را به اقیانوسی از بدبختی تبدیل کرده است بیان کرده‌ام.»نقاشی گرنیکا اثر پابلو پیکاسو به عنوان نماد اعتراض به جنگ در هنر مدرن شناخته می‌شود. این اثر امروزه در موزه رینا سوفیا در مادرید نگهداری می‌شود.

شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *