شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.
نگاه، فصل ۴

سهراب سپهری

سهراب سپهری شاعر و نقاش پرآوازه‌ی ایران در نیمه‌ی مهرماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در خانواده‌ای اهل هنر در کاشان چشم به جهان گشود. او از معدود هنرمندانی بود که توانست اندیشه‌هایش را هم در تصویر و هم در ادبیات با گیرایی هرچه‌تمام‌تر ارائه کند. سپهری در حین تحصیل در دبیرستان، تمام وقتِ آزاد خود را به نقاشی در اطراف تپه‌های قمصر می‌گذراند. او با اتمام تحصیلات متوسطه، به استخدام اداره‌ی فرهنگ کاشان درآمد و در سال ۱۳۲۷ برحسب اتفاق با منوچهر شیبانی آشنا شد. شیبانی، که از اعضای اصلی گروه خروس جنگی بود و با نیما یوشیج دوستی داشت، بر ذهن سهراب جوان بسیار تاثیر گذاشت. سپهری در سال ۱۳۳۲ از دانشکده‌ی هنرهای زیبا نشان درجه‌یک علمی را دریافت کرد و به‌زودی در هنرستان تازه‌تأسیس هنرهای زیبای تهران مشغول به تدریس شد. در سال ۱۳۳۶ به پاریس رفت تا در رشته‌ی چاپ سنگی تحصیل کند. او پس از اتمام تحصیلاتش پس از سلسله‌سفرهایی به اروپا و سپس هند و ژاپن شیفتگی عمیقی به فلسفه و فرهنگ مشرق‌زمین به ویژه ذنیسم در خود احساس کرد. این طرز تلقی و تفکر شرقی با درونی‌کردن و شخصی‌کردن آن توسط سپهری به بن‌مایه‌ی اشعار و نقاشی‌های او تبدیل شد.

آثار سهراب سپهری شامل نقاشی‌ها و طراحی‌هایی از طبیعت بی‌جان، ترکیب‌بندی‌هایی با نوارهای رنگی و مربع‌ها، مناظر کویری و شقایق‌ها، جویبارها و تنه‌های درختان می‌شوند. سپهری ابتدا کار خود را مانند هر نقاش دیگری با واقع‌گرایی آغاز کرد اما خیلی زود تحت تاثیر آثار جلیل ضیاپور به بیانی کوبیستی گرایید. آشنایی او با فرهنگ شرقی به ویژه ذنیسم و بودیسم علاوه بر عشق به طبیعت از موضع اصالتِ وجودی به آثارش سادگی و عمق ویژه‌ای بخشیدند. سادگی‌ای غیرممکن که در ادبیات با عنوان سهلِ ممتنع شناخته می‌شود.

 مسیری را که سهراب در آثارش طی کرده به‌روشنی در مجموعه‌ای دیده می‌شود که از تنه‌های درختان کار کرده و جزو آثار شاخصش به شمار می‌رود. در این مجموعه از آثار سپهری فقدان پرسپکتیو به‌معنای رایج آن، برآمده از نگاه کوبیستی و همچنین ذنیستی اوست. در کنار این ویژگی، ساخت‌وساز تنه‌ی درختان حاصل نگاه طبیعت‌گرایانه و عشق سپهری به طبیعت است. ادغام این دو رویکرد یعنی عرفان شرقی با زیبایی‌شناسی غربی که شاید در نظر دیگر نقاشان متناقض بیاید ویژگی منحصربه‌فرد آثار سپهری است. انتخاب تنه‌ی درختان به عنوان سوژه و نه شاخه‌ها و برگ‌ها، برآمده از نیاز نقاش به خلاصه‌دیدن و انتزاعی‌دیدن واقعیت است. سپهری با انتخاب تنه‌ها به‌عنوان استوارترین قسمت درخت درواقع خطوطی را انتخاب کرده که با کارکردن آن‌ها بتواند از بند جزئی‌نگری رهایی پیدا کند و به نگاهی کلی که به واقعیت اشراف دارد دست یابد.

عشق سپهری به طبیعت حتی در آثاری که کاملاً انتزاعی هستند و اشکالی هندسی را در خود جای داده‌اند دیده می‌شود. نقاش در این آثار مانند اشعارش منبع و بن‌مایه‌ی خود را طبیعت قرار داده است. تمام این خصوصیات در کنار هم باعث می‌شود تا بیننده با نگاه به آثار سپهری تجربه‌ای عرفانی و مکاشفه‌گونه احساس کند.

رنگ در آثار سهراب به‌طورکلی از قواعد هارمونیک تبعیت می‌کند. مگر لکّه یا تاکیدی که نقاش سعی داشته تا توجه بیننده را بر آن متمرکز کند. مانند لکه‌ی قرمز، که با توجه به اشعار سهراب یادآور شقایق است. نمادی که معنا و هدف زندگی در تفکر سهراب فرض می‌شود. تونالیته آثار او عمدتاً اُکر و خاکستری هستند. رنگ‌هایی که عمدتاً برآمده از زندگی و تجربه‌ی زیستی سهراب از زندگی در حاشیه‌ی کویر مرکزی ایران است.

عنصر مهم دیگر در آثار سپهری بداهه‌گی است. این بداهه کار کردن که به‌غایت ریشه در فرهنگ شرقی و ایرانی دارد علاوه بر اینکه به هنرمند آزادی می‌بخشد بین هنرمند و اثر رابطه‌ای بی‌واسطه بوجود می‌آورد. به‌گونه‌ای که گویی اثر به‌طور کامل ترجمان وجود خود هنرمند است. این رویکرد باعث شده تا بیننده با نگاه به آثار سهراب دریابد که هنرمند از قیدوبندهای اصول و ابزار فراتر رفته و تجربه‌ای بکر و خالص را در اختیار او قرار داده است.

برخی از آثار سهراب سپهری علاوه بر مجموعه‌های خصوصی در موزه‌ی مترو پولیتن نیویورک نگهداری می‌شوند. تعدادی از آثار سپهری نیز توسط خواهرش به موزه‌ی کرمان اهدا شده است.

شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *