شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.
نگاه، فصل ۴

مارکو گریگوریان و سیراک ملکونیان

مارکو گریگوریان (Marcos Grigorian) یکی از پیشتازان نقاشی نوین ایران است. او در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در روسیه در خانواده‌ای ارمنی چشم به جهان گشود. پنج سال داشت که خانواده‌اش برای گریز از قتل عام ارمنیان به ایران پناه آوردند. او در سال ۱۳۲۷ تحصیلات خود را در مدرسه‌ی کمال‌‌الملک آغاز کرد و در سال ۱۳۲۸ مجموعه‌ای از آثار خود را در نگارخانه‌ی آپادانا، اولین گالری تهران، به نمایش درآورد. گریگوریان بیست و پنج ساله بود که برای تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای رم عازم ایتالیا شد. پس از بازگشت به ایران، آثار خود را در انجمن ایران و آمریکا به نمایش گذاشت و در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی گالری استتیک (Esthétique) را در میدان فردوسی تأسیس کرد. این نگارخانه میزبان هنرمندانی از جمله سهراب سپهری، مرتضی ممیز و دوست و شاگرد گریگوریان، سیراک مِلکونیان بود.

از آثار شاخص دوره‌ی اول گریگوریان باید به مجموعه‌ی آشویتس، اثری مرثیه‌گونه درباره نسل‌کشی یهودیان اشاره کرد. در ترکیب‌بندی یکی از نقاشی‌های این مجموعه، ردپای اثر معروف پیکاسو، «گرنیکا» دیده می‌شود. آشویتس نمایانگر ویژگی بارز اکسپرسیونیستی آثار این دوره‌ی گریگوریان است.

دوره‌ی بعدی کارهای مارکو گریگوریان آثاری است که او در دهه‌ی چهل شمسی در مدت اقامت در آمریکا، به وجود آورد. آثار این دوره عموماً شامل آثاری کاهگلی می‌شوند که از نظر انتخاب مواد ترکیبی، یادآور حال‌و‌هوایی کاملاً ایرانی هستند. مارکو در واقع با استفاده‌ی خلاف عرف از مواد بومی و سنتی در کارش، به نقش آفرینندگی مدام هنرمند تاکید کرده است. گونه‌ای نوزاییِ سنت کهنه در بطن تازه‌ی امروز. دغدغه‌ای که در نسل مارکو و گرایشات تجددخواهانه‌ای مانند «خروس‌جنگی» به وضوح دیده می‌شد. همان‌طور که خود گریگوریان در جایی اشاره کرده است: «زمانی فرا می‌رسد که هنرمند احساس می‌کند مجموعه‌ای از فرهنگ و هنر یک ملت را با خود دارد و اینک باید این ودیعه به تاریخ هنر ملت بازگردانده شود تا نمایانگر ریشه‌های گمشده‌ی آن باشد.»

در پس نگاه انتزاعی مارکو به واقعیت، گونه‌ای از شاعرانگی رخ  می‌نماید. بیننده با برخورد با عناوین کارهای او و تطبیق آنها با تصاویر ارائه‌شده‌ی هنرمند، به تجربه‌ای عمیق‌تر از واقعیت دست می‌یابد. آثاری چون تجدید حیات، ماه‌گرفتگی، هشت از نه، چهارفصل و مجموعه‌ی درخت زندگی. این آثار که رویکردی کاملاً مفهومی دارند تلاش‌هایی هستند در راستای ارائه‌ی واقعیتی عمیق و متفاوت به بیننده. استفاده‌ی خلاقانه از مواد ترکیبی در کار مارکو، به مجموعه کلاژهایی خلاقانه ختم شد. هنرمند در این مجموعه، با هدف دستیابی به ریشه‌های بومی به نوعی عناصر ایرانی را بدون واسطه، بر روی صفحه‌ی اثر ارائه داده است: آثاری چون دیزی، نان سنگک، پسته و نان کامل.

آثار گریگوریان از دستیابی نقاش به تعریفی شخصی و در عین حال مینیمالیستی از جهان و پدیده‌ها حکایت می‌کنند. نقاش عموماً با استفاده از ترکیب‌بندی‌های متقارن که مشخصاً برداشتی است از هنر مسیحی، توانسته به این بازنمایی شاعرانه، رنگی از تقدس بزند.

از سوی دیگر آثار پرتره‌ای از مارکو گریگوریان به جا مانده که در آنها نقاش رویکردی متفاوت را در بازنمایی واقعیت پی گرفته است. می‌توان گفت که گریگوریان در این آثار از اکسپرسیونیسم گذر کرده و به بیانی فوویستی Fauvist روی آورده است.

از دیگر فعالیت‌های گریگوریان در کنار نقاشی، باید به گردآوری آثار هنری سنتی ایران خصوصاً تابلوهای نقاشی قهوه‌خانه‌ای و از جمله معرفی حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر اشاره کرد. گریگوریان در واقع آخرین نقاشان این شیوه را پیدا کرد و با سفارش‌دادن به آنها هنرشان را مورد حمایت قرار داد. او همچنین آثاری از این نقاشان را در نمایشگاه خانه‌ی ایران در پاریس به نمایش گذاشت.

***

سیراک ملکونیان (Sirak Melkonian) در کنار مارکو گریگوریان از اولین نقاشانی بود که به هنر مفهومی روی آورد. ملکونیان در سال 1310 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. او از کودکی دلبسته‌ی نقاشی شد و در سال‌های پایان دبیرستان اولین آثارش را در نمایشگاهی گروهی در انجمن فرهنگی ایران و شوروی به نمایش درآورد. آشنایی با مارکو گریگوریان پای او را به محافل هنری باز کرد.

ملکونیان در سال ۱۳۳۳ هجری شمسی به همراه مارکو گریگوریان و سهراب سپهری از روی مدل‌های زنده مشغول به طراحی شد. او که در آغاز بیانی اکسپرسیونیستی را برگزیده بود تحت تأثیر کار و همنشینی با سهراب سپهری و به خصوص مارکو گریگوریان، در روند کار خود هر چه بیشتر به هنر انتزاعی تمایل پیدا کرد. ملکونیان نیز مانند مارکو و سهراب، هدف خود را ترجمه‌ی واقعیت به انتزاع، و همچنین دست‌یافتن به معنایی هنرمندانه در پس تصویر تغییرناپذیر واقعیت قرار داد.

 ویژگی آثار ملکونیان استفاده از خطوط ساده، خشک و قوی است. نقاش آگاهانه استفاده از رنگ‌های متعدد را در جهت بیشتر جلوه کردن خطوط محدود کرده است. اما استفاده از هارمونی و در عین حال کنتراست در همنشینی رنگ‌های محدودشده به آثار او جلوه‌ای چشم‌نواز و مسحورکننده داده است.

با وجود تشابه‌های فراوان بین کار ملکونیان با مارکو گریگوریان، تفاوت عمده‌ی آثار این دو هنرمند در برخورد مفهومی‌تر گریگوریان با واقعیت است. از این روست که آثار گریگوریان تأثیری شاعرانه‌تر بر بیننده به جای می‌گذارند.

سیراک ملکونیان در سال ۱۳۶۰ ایران را ترک کرد و در حال حاضر در تورنتو مشغول کار و تدریس نقاشی است.

***

در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی در افتتاحیه‌ی موزه‌ی هنرهای معاصر تهران، کارهای گریگوریان مورد تحسین سیاستمدار و مجموعه دار معروف، نلسون راکفلر (Nelson Rockefeller) قرار گرفت. راکفلر چهار اثر گریگوریان را خریداری کرد. تعدادی از این آثار امروزه در موزه‌ی هنرهای مدرن نیویورک نگهداری می‌شوند.

شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *