شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.
نگاه، فصل ۴

سقاخانه (بخش اول)

مکتب سقاخانه را شاید به‌جرئت بتوان تأثیرگذارترین مکتب هنری معاصر ایران دانست. ویژگی هنرمندان این شیوه گرایش به فرهنگ عامه و استفاده از عناصر تزئینی عامیانه در ترکیب‌بندی است. در واقع می‌توان سقاخانه را نتیجه‌ی منطقی تلاش‌هایی دانست که نسل پیشین هنرمندان ایرانی در گرایشاتی مانند خروس‌جنگی پی گرفته بودند. چرا که دغدغه‌ی همه‌ی این هنرمندان یک چیز بود: یافتن جایگاه فرهنگ ایرانی در کوران مدرنیته.

بعضی از اعضای مکتب سقاخانه که در هنرستان کمال الملک دوره‌های هنری را پشت سر گذاشته بودند با تأسیس دانشکده‌ی هنرهای تزئینی در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی به دیگر اعضاء پیوستند و این دانشکده‌ در واقع کانون و نقطه آغاز شکل‌گیری مکتب سقاخانه شد.

عنوان سقاخانه را کریم امامی، مترجم و منتقد هنری بر روی کارهای این گروه گذاشت. اکثر اعضای مکتب سقاخانه در دانشکده‌ی هنرهای تزئینی شاگردان او در کلاس انگلیسی بودند. امامی درباره علت پیشنهاد نام سقاخانه گفته است: «کارهای زنده‌رودی (اولین کسی که رسماً عناصر بومی ایران را به شیوه‌ای مدرن در نقاشی‌هایش به کار برد) بیننده را به یاد مقبره‌های شیعه و اجتماعات مذهبی می‌اندازد. علاوه بر این ظهور خط در نقاشی در آغاز دهه‌ی ۱۳۴۰، تنی چند از بینندگان را به یاد حال و هوای سقاخانه‌ها انداخت.»

نطفه‌ی مکتب سقاخانه با سفر پرویز تناولی و حسین زنده‌رودی در سال ۱۳۴۰ به شاه عبدالعظیم بسته شد. این سفر که با بازدید از اماکن مذهبی و سقاخانه‌ها همراه بود بارقه‌های جنبش سقاخانه را در ذهن این دو هنرمند برانگیخت. عناصر دیداریِ مورد توجه هنرمندان سقاخانه عبارت بودند از قفل و کلید، ضریح اماکن زیارتی و سقاخانه‌ها، نگین‌های انگشتری، دعاهای رفع بلا و چشم زخم که از دیرباز مورد استفاده‌ی مردم جامعه‌ی سنتی ایران بود.

* * *

مسعود عربشاهی یکی از هنرمندان شاخص این شیوه است. او در سال ۱۳۱۴ شمسی  در تهران متولد شد. تحصیلاتش را در دهه بیست شمسی و هم‌زمان با جنگ جهانی دوم ابتدا در رشته‌ی نقاشی و طراحی در هنرستان تجسمی پسران تهران و سپس در رشته‌ی مجسمه‌سازی دنبال کرد. او شخصیتی درون‌گرا داشت و در این دوران به نسخه‌برداری از اشیاء و نقوش موزه‌ها پرداخت. منبع الهام او آثار مِفرغی لرستان، ایلام و بین‌النهرین بود. عربشاهی پس از گرفتن دیپلم، در اداره‌ی فرهنگ و هنر با سِمت طراح گرافیک مشغول به کار شد و در سال ۱۳۴۰ به دانشکده‌ی هنرهای تزئینی رفت و آنجا بود که با دیگر اعضای مکتب سقاخانه آشنایی پیدا کرد. او یک سال بعد نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در انجمن فرهنگی ایران و هند برگزار کرد.

عربشاهی در میان سقاخانه‌ای‌ها بیشتر دلبسته‌ی خطوط انتزاعی بود تا خط فارسی و یا عناصر بصری مذهبی. وجود نقوش و زیورآلات گوناگون و همچنین تعدد عناصر تزئینی در علاقه عربشاهی به معماری و صنایع دستی ریشه دارد. حال و هوای آثار عربشاهی بیننده را به یاد نمادهای اساطیری و خطوط و نقوش اسرارآمیز سنگ‌نوشته‌ها می‌اندازد. آثاری که گویی ترجمان تصویریِ وجود نقاش در لحظه‌ی اکنون بر صفحه‌ی نقاشی هستند. گونه‌ای تک‌گویی که نقاش را به عمق وجود خود و پیرامونش هدایت می‌کند.

یکی از آثار شاخص عربشاهی نقاشی‌ای است با عنوان جشن زندگی. در این اثر رویکرد مفهومی عربشاهی به‌وضوح رخ‌نمایی می‌کند. این رویکرد مفهومی در این دوره از کار او، آثارش را بیشتر به کارهای مارکو گریگوریان نزدیک می‌کند. در تابلوی جشن زندگی، فرم دایره‌ای‌شکل اثرْ تمام تمرکز بیننده را به خود جلب می‌کند. دایره‌ای که بی‌درنگ مفهوم زندگی را به ذهن بیننده متبادر می‌کند. هنرمند با انتخاب فرم دایره به محیط‌بودن، بسیط‌بودن و درعین‌حال محدودبودن زندگی اشاره کرده است. دایره‌ای سفید در زمینه‌ای تیره. دایره‌ای که گویی روشنی را در خود تاب نمی‌آورد و فضای تیره‌ی پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این تصویر نقاش ارزش و هدف زندگی را بازنمایی کرده است. تبایُن دلنشین رنگ‌های اکر Ochr، قهوه‌ای و کرم، با تونالیته‌ی آبی در این اثر بیانگر شور و هیجان زندگی و به تعبیر نقاش جشن زندگی است.

شرح مجموعه:
این مجموعه با بررسی تاریخی و تکنیکی آثار نقاشی جهان سعی دارد تا به راز خلق آثار هنری دست یابد یا دست‌کم شیوه‌ی تحلیل و نگاه به هنر را از این طریق ترویج دهد.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *