نقاشیخط (بخش دوم)
از دیگر هنرمندان شیوه نقاشیخط و البته پیشتر از آن مکتب سقاخانه باید از حسین زندهرودی نام برد. او که در خارج از ایران با نام شارل حسین زندهرودی شناخته میشود در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی چشم به جهان گشود. تحصیلات اولیهی خود را در مقطع هنرستان پی گرفت و در دههی سی شمسی برای تحصیل در رشتهی فلسفه راهی آمریکا شد. زندهرودی با بازگشت به ایران در تالار رضا عباسی و گالری کبود که توسط پرویز تناولی اداره میشد دو نمایشگاه برگزار کرد. او و پرویز تناولی دو هنرمندی بودند که برای اولین بار ایده مکتب سقاخانه را در ذهن پروراندند. در سال ۱۳۴۰ زندهرودی توانست در بیینال پاریس جایزهای را از آن خود کند و امتیاز بورس تحصیلی مدرسهی ملی هنرهای زیبای پاریس را به دست آورد. او همچنین سال بعد توانست جایزهی سومین دو سالانهی تهران را از آن خود کند.
زندهرودی آثار خود را ابتدا با بهکارگیری اعداد و حروف و تکرار آنها خلق کرد. این آثار عموماً شامل سطوح ساده هندسیای میشدند که با نوشتهها و نقشها بافت داده شده بودند. روشی که بعدها توسط بسیاری از نقاشان به کار گرفته شد. زندهرودی تا اوایل سالهای دههی پنجاه شمسی با استفاده از تککلمهها و فرمهای هندسی آثاری آفرید که در نگاه دیگران عجیب میآمدند. دلیل این دیدگاه از سویی شکل ریاضتگونهی کار زندهرودی، یعنی نوشتن تعداد بیشماری از حروف بر روی بوم بود و از سویی دیگر شباهتی بود که بین طلسمها و دعاهای فرهنگ عامه و آثار زندهرودی وجود داشت.
دورهی دیگر آثار زندهرودی نقاشیهایی هستند که بیشتر حالوهوای مکتب سقاخانه را دارند. آثاری چون شیروخورشید و پدر و من. در نقاشی پدر و من که امروز در موزهی هنرهای مدرن نیویورک نگهداری میشود، نقاش با چیرهدستی و شهوتی وافر تمامی سطح اثر را با نقوش و خطوط آکنده کرده است. زندهرودی در این آثار علاوه بر نگاه انتزاعی و بدون پرسپکتیو خود، منطقی پریمیتیو و شاید کودکمآبانه را پی میریزد. او از طریق این نگاه بدویگرایانه، ارتباطی بیواسطه با ناخودآگاه بیننده برقرار میکند. ارتباطی بیمرز و فراتر از بومگرایی نقوش بهکاررفته در اثر.
برخی از آثار حسین زندهرودی در موزهی هنرهای معاصر تهران، مرکز فرهنگی «ژرژ پمپیدو» (Georges pompidou) و موزهی بریتانیا در لندن نگهداری میشوند.
محمد اِحصایی، گرافیست و خوشنویس برجستهی ایرانی یکی از هنرمندانی است که در فضای نقاشیخط و تحت تأثیر مکتب سقاخانه دست به خلق آثار بسیاری زده است. احصایی در سال ۱۳۱۸ هجری شمسی در قزوین چشم به جهان گشود. او در سال ۱۳۳۷ شمسی پس از فارغالتحصیلی از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به عنوان گرافیست با مجلات به همکاری پرداخت. در واقع سبک کار احصایی به گونهای با حرکت از خوشنویسی به سوی نقاشی شکل گرفت.
بیننده با نگاه به آثار احصایی با مجموعه بیشماری از حروف مواجه میشود که به شکلی منظم در قاب اثر ترکیب شدهاند. این سازماندهی حروف این گمان قوی را در ذهن بیننده به وجود میآورد که نقاش در پس این پیچیدگیها پیامی را مستور کرده است. پیامی سربهمُهر که با چشم بیننده بازگشایی نمیشود و گویا بیننده باید با احساسی تجریدی و مبهم مضمون حروف خوشنویسیشده را درک کند. از این رو در آثار احصایی روایت و مضمون حروفِ نوشتهشده، در ذهن هر بینندهای معنایی متفاوت و انتزاعی به خود میگیرند. گویی معانی نیز همراه با حروف انتزاعی شدهاند و حال و هوایی آبستره گرفتهاند.
آثار محمد احصایی علاوه بر طراحی تعداد زیادی نشان برای سازمانها و ادارات شامل مجموعهای سیاهمشق با دستمایهی «بسم الله» و «الله» میشوند. این مضامین دستمایههایی همیشگی در تاریخ خوشنویسی ایران بودهاند. این مجموعه کارهای احصایی تحت عنوان الفبای ازلی نامگذاری شدهاند. از دیگر آثار شاخص این هنرمند تابلویی است با عنوان رقص آبی. در این اثر اوج هنر احصایی در ترکیب حروف با یکدیگر دیده میشود.
از اقدامات موثر احصایی باید به نقش موثر او در راهاندازی رشتهی گرافیک دانشکدهی هنرهای زیبا اشاره کرد. برخی از آثار محمد احصایی علاوه بر مجموعههای خصوصی، در موزهی هنرهای معاصر تهران نگهداری میشوند.
دیگر هنرمند شیوه نقاشیخط رضا مافی است. رضا مافی در سال 1322 هجری شمسی در مشهد در خانوادهای اهل هنر چشم به جهان گشود. سیزدهساله بود که در مغازهی گلدوزی مشغول به کار شد، تجربهای که اثر بسزایی بر مهارتهای او گذاشت. در هجدهسالگی به تهران آمد و از سال 1341 در کلاسهای انجمن خوشنویسان برای مدت دو سال شرکت کرد.
در آثار مافی خوشنویسی نقش محوری را ایفا میکند. با اینکه بهزعم بسیاری او اولین هنرمندی بود که خط را بر روی بوم اجرا کرد اما کار او از حیث فضا و اسلوب بیشتر به سیاهمشق نزدیک است تا نقاشیخط. چرا که مافی در مقایسه با دیگر هنرمندان نقاشیخط بهوضوح پایبند دغدغهی اصولینویسی و رعایت آداب و اسلوب خوشنویسی بود. به بیان دیگر آثار مافی از ساختارشکنیای که نزد دیگر هنرمندان شیوه نقاشیخط وجود داشت کمتر تاثیر گرفتهاند. از جمله آثار شاخص او نقاشیای است با عنوان «مرغ بسم الله». مافی در این اثر از اصول و قواعد خوشنویسی فاصله گرفته و به بیانی فارغ از معانی کلماتْ دست یافته است. عنصر مهم دیگری که در شیوهی کار مافی قابلتوجه است بداههگری است. او که شیفتهی خط و خوشنویسی بود با بهکارگیری این شیوه، یعنی نوشتن بدون هیچ طرح و فکر قبلی، به هنر خوشنویسی و مهارت خود اصالت بیشتری بخشیده و آن را به پدیدهای در جهت جوشش درونی و ناخودآگاه تبدیل کرده است.
آثار رضا مافی علاوه بر مجموعههای خصوصی، در موزهی هنرهای معاصر تهران، کتابخانهی ملی ایران و همچنین وزارت امور خارجه نگهداری میشوند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *