۴. سوم ماه می ۱۸۰۸ اثر فرانسیسکو گویا
تابلوی سوم ماه مه ۱۸۰۸ شاهکاری از فرانسیسکو گویا است که در سال ۱۸۱۴ نقاشی شده است. این تابلو سه متر و ۴۵ سانتیمتر طول و دو متر و ۶۶ سانتیمتر عرض دارد. این پرده صحنهی اعدام شورشیان سوم مه ۱۸۰۸ را روایت میکند. این نقاشی که شش سال پس از واقعه کار شده، اوج نوگرایی نقاش در واقعگرایی را نشان میدهد. نقاشی نه تنها به طور خاص روایتگر این واقعه است بلکه به طور کلی به بازنمایی و نقد خشونت نظامیان علیه مردم عادی میپردازد.
در سوم ماه مه ۱۸۰۸ مردم مادرید در برابر اشغالگران فرانسوی به پا خاستند. ناپلئون که در ابتدا امید میرفت تا جمهوری و برابری را با قدرت نظامیاش برای اروپا به ارمغان بیاورد، خود به یک اشغالگر تبدیل شده بود. شورش مردم پاسخ وحشیانهای گرفت. در طول دو روز حدود پنج هزار نفر از مردم بیگناه کشته شدند.
گویا دو ماه پیش از خلق این اثر، نقاشی دیگری را با همین مضمون به نام دوم ماه مه به تصویر کشیده است. در این نقاشی شروع آشوب و سرکوب مردم توسط گارد امپراطوری ناپلئون ترسیم شده است. گویا این نقاشی را با الهام از نقاشی روبنس با عنوان هنری چهارم در جنگ ایوری کشیده است. این تابلو در بحبوحهی جنگ داخلی اسپانیا و در جابجایی به مکانی امن به شدت آسیب دید.
در تابلوی سوم ماه مه ماشین کشتار به شکلی کامل نمایش داده شده است. تابلو به چهار بخش تقسیم شده است. سمت چپ کسانی که دقایقی پیش کشته شدهاند و مانند گونیهایی فرسوده روی هم تلنبار شدهاند. در میانهی اثر افرادی که در حال اعدام شدهاند. و در قسمت سوم، در پسزمینه، افرادی که در انتظار اعدام هستند. و در قسمت چهارم جوخهی اعدام. آسمان گرفته با رنگهای کدر کاملا فضای غمافزای کار را تقویت میکند. تنها منبع نور صحنه فانوسی مکعبی شکل است که در جلوی پای سربازان قرار گرفته و نور را از زیر بر صحنه میتاباند. تمام رنگهای به کار رفته تهمایهی سردی دارند که کاملا با موضوع همخوانند. نور متمرکزی که از پایین تابیده شده شکلی تئاتری به صحنهی ماجرا داده. مهاجمان کاملا هوشمندانه در تاریکی و قربانیان در روشنایی قرار گرفتهاند. حالت منظم و رسمی با شکل خشن کلاهخود سربازان در تضاد با بینظمی و تشویش اعدامشوندگان قرار گرفته است. صورتهای سربازان همه در کلاه فرو رفته. گویا با این تمهید به نداشتن هویت فردی در سربازها اشاره میکند گویی ماشین کشتاری که متوقف نمیشود از این بیهویتی تغذیه میشود.
در میان محکومین در سمت چپ کادر، یک راهب با سری تراشیده دیده میشود. راهب دستهایش را به نشانهی بخشش به هم گره زده است اما گویی از صف سربازان طلب بخشش میکند نه از آسمان. در پشت سر راهب مردی است که مشتش را گره کرده است اما از حالت او اینگونه بر میآید که تنها به عنوان آخرین مقاومت مشتهایش را گره کرده است و خود به سرنوشت محتوم خود واقف است. سپس مردی سیهچرده نقاشی شده است که پیراهنی سفید به تن دارد و بازوانش را از هم گشوده گویی از مرگ استقبال میکند. پیراهن روشن او تأکیدی است بر حضور شاخص او. شکل ایستادن او با دستهای باز مرگ مسیح را بر صلیب به ذهن متبادر میکند. همچنین، نوع قرار گرفتن دستهای اعدامی یادآور حرف V در الفبای انگلیسی است که نماد پیروزی است. در آخر مردی نقاشی شده که با دستهایش صورتش را پوشانده تا صحنهی اعدام را نبیند. این تصویر میزان ترس و شقاوت این صحنه را بازنمایی میکند. تپهای که در پشت قربانیان دیده میشود هیچ نشانی از حیات در خود ندارد.
نقاشی سوم ماه مه کاملا بر اساس تناسبهای طلایی کار شده است. شروع آسمان در پسزمینه، زمینی که آدمهای تصویر روی آن ایستادهاند و عناصر دیداری مهمی که نقاش در نقاط طلایی جای داده است تا کاملا توجه بیننده را به آنها هدایت کند.
این اثر گویا را چه از نظر موضوع کار و چه سبک نورپردازی میتوان به جرئت انقلابی دانست. این نقاشی بعدها الهامبخش نقاشان دیگری چون مونه و پیکاسو شد.
امروز این اثر به همراه اثر دیگر گویا، دوم ماه مه در موزهی پرادوی مادرید نگهداری میشود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *