۳. شب پر ستاره اثر ونسان ون گوگ
شب پر ستاره اثر ونسان ون گوگ یکی از معروفترین آثار هنری جهان و یکی از نمادهای هنر مدرن اروپا به شمار میرود. این نقاشی بیشترین تکثیر و کپی را در میان تمام نقاشیها دارد و میتوان آن را بلوغ هنری نقاش به حساب آورد. ون گوگ این نقاشی را در سال ۱۸۸۹ در حالیکه ۳۶ سال داشت و به خاطر بریدن یکی از گوشهایش در آسایشگاه روانی «سن رمی» در فرانسه بستری بود، کار کرد؛ یعنی یک سال پیش از آنکه خودکشی کند.
نمای نقاشی همان منظرهای است که ون گوگ از پنجره اتاقش میدیده است: تصویر محروم یک شبهزندانی از آسایشگاه به شهری که از آن و آدمهایش رانده شده است. منتقدان هنری در آن زمان متقاعد شده بودند که ون گوگ کاملا دیوانه است و نقاشیهایش خام، درهم-و-برهم و بچگانهاند. در واقع دلیل این سخنان نوع نقاشی کردن خود ون گوگ بود. او بر خلاف بسیاری از همعصرانش در بند واقعی نقاشی کردن و عکسگونه بودن نبود؛ رقابتی که با اختراع عکاسی بین نقاشی و عکاسی در گرفته بود. ون گوگ بر خلاف نقاشان میانهی سدهی ۱۹ که به کشیدن مناظر و پرترههای عکسگونه گرایش داشتند به مناظر و پرترههایی رغبت نشان میداد که مبالغهآمیز بودند و در آنها امکان برونریزی روان ناآرامش وجود داشت. این نیاز به برونریزی و البته تنهایی در میان جمع، سالها بعد، با الهام از نقاشیهای او شاخصهی مکتب اکسپرسیونیسم شد.
ون گوگ که پیشینهای مسیحی داشت و روزگاری حتی امید آن میرفت که کشیش شود، در این نقاشی ۱۱ ستاره ترسیم کرده است. این ۱۱ ستاره اشاره به داستان یوسف و ۱۱ برادر او دارد. داستان یوسف از این نظر برای ون گوگ مهم بود چون آن را دقیقا مشابه داستان زندگی خود میدانست. یوسف خوبیهای بسیاری برای برادرانش کرد ولی با تمام این نیکیها برادرانش او را در چاه انداختند. منتقدان، نقاشان، کلکسیونرهای هنری، کشیشها و حتی روستاییان او را از خود راندند و دست آخر در بیمارستان بستریاش کردند.
در مقابل ۱۱ ستاره که نماد برادران یا دیگران است، یک درخت سرو وجود دارد که نماد یوسف یا خود نقاش است. درخت سرو در دیگر نقاشیهای ون گوگ هم دیده میشود اما گویی این درخت میکوشد خود را از بند زمین رها کند. رنگ تیره و شوم درخت سرو و تقابل آن با ستارههای درخشان بیانگر جایگاه مبهم و در عین حال یگانهی ون گوگ است. بافت نرم آسمان که با ضربات قلممو ایجاد شده در مقابل بافت خشن و زبر درخت نیز نوعی روایت دیگر از تضاد دنیای بیرون و دنیای نقاش است. ون گوگ در تابلوی شب پر ستاره با استفاده از عنصر خط به بیان احساسات و افکار درونی خود پرداخته است. چیزی که شیوهی منحصر به فرد او است و تا حدودی از علاقهی او به نقاشان ژاپنی برمیآید. بیجهت نیست که برخی این تابلوی ون گوگ را از نظر شیوه و اسلوب نقاشی مشابه نقاشی موج بزرگ اثر هوکوسای دانستهاند؛ نقاشی که ون گوگ او را ستایش میکرد. در این اثر خطوط عصبی، برآشفته و برانگیخته و منقطع بیانگر ذهن منقطع و شوریده نقاش است.
شب در این نقاشی سیاه نیست بلکه ترکیبی از رنگهای سبز و آبی و زرد است. نوع قرار گرفتن رنگها کنار هم حرکت دائمی آسمان را متجلی میکند. ون گوگ در نوع قرار دادن رنگها کنار هم کاملا از شیوهی امپرسیونیستها پیروی میکند. امپرسیونیستها رنگها را با هم ترکیب نمیکردند بلکه از مجاورت دو رنگ کنار هم در چشم بیننده رنگ سومی را القاء میکردند و این شیوه در این اثر ون گوگ کاملا بارز است.
در یونان باستان پیروان فیثاغورس اعتقاد داشتند که هر سیارهای صدایی از خود ساطع میکند که همهی اینها در کنار هم بهطور هماهنگ یک نوای آسمانی را به وجود میآورد. ون گوگ با الهام از این نظریه میخواست تا اوج موسیقی و هماهنگی عظیم طبیعت را با استفاده از ستارگان، ماه خورشیدگونه، برج کلیسا و خانههای کوچک و تک درخت سرو نشان دهد.
تابلوی شب پر ستاره بیشتر شبیه اقیانوس آشفتهای است که آرام و قرار ندارد؛ اقیانوسی مملو از ستارگان پیچان و کهکشانهای در حال انفجار که در تقابل کامل با آرامش شهری است که در افق دیده میشود. هالهای مهآلود دور چراغها و ستارهها به وجه رؤیاگونهی اثر میافزاید. رنگ زرد بیانگر درد و رنجی است که روح هنرمند را فراگرفته. فضای تیرهی نیمهی بالایی اثر باعث میشود تا چشم ناخودآگاه به سمت منبع نور هدایت شود. در سمت راست تابلو ستارهای نقاشی شده که شباهت بسیاری به خورشید دارد. داخل این ستاره ماهی هلالشکل ترسیم شده است.
ون گوک با پخش کردن این رنگ طلایی روی زمینهی رنگهای سرد در سرتاسر اثر به شهر و آسمان وحدت و یکدستی بخشیده است. گویی خورشیدی از پس شب نمایان شده است.
شاید این تنها نگاه امیدوارانهای باشد که بتوان به این تابلو داشت. باقی تابلو سرتاسر نا امیدی و تشویش است. در هم پیچیدن آسمان، ماه و ستارگان، تک درخت سروی که گویی شعلهور است و در تاریکی و تنهایی میسوزد و رخوت و سکون شهر که بیخیال در افق نظارهگر است.
تنها ساختمان کلیسا است که تخت و عمودی ترسیم شده است و در آن میان کاملا شاخص است. این کاملا به آزاری که ون گوگ از طرف کشیشان دهکدهی نونن (nonen) دیده بود مرتبط است. کشیشان دهکده به مدلهایی که ون گوگ به آنها پول میداد تا از روی آنها کار کند، پول بیشتری میدادند تا برای او مدل نشوند چرا که نقاش را شیطانی و تسخیرشده میدانستند.
ون گوگ در نامهای به برادرش تئو مینویسد: «امید تنها در آسمانها و در دنیای ستارگان پرواز میکند. با این وجود نباید فراموش کرد که زمین نیز جزو منظومهی شمسی و یکی از اجرام آسمانی است. اگر جاهای دیگر هم مثل زمین باشد آن وقت چه؟ در آن صورت به چه چیز میتوان دلخوش بود؟ در این صورت باید همه چیز را از نو شروع کنیم.»شب پر ستاره امروز در موزه هنر مدرن نیویورک نگهداری میشود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *