۹. هزار و یک شب اثر صنیعالملک
کتاب هزار و یک شب اثر صنیعالملک یکی از آثار نادر تاریخ نگارگری ایران است. این اثر همان طور که از نام آن برمیآید تصویرسازی داستانهای کتاب مشهور هزار و یک شب است که در زمان سلطنت محمدشاه قاجار برای اولین بار از عربی به فارسی برگردانده شد. هزار و یک شب مجموعهای داستانی است در تجلیل عشق از افسانههای کهن عربی، ایرانی و هندی که اکثر وقایع آن در ایران و بغداد اتفاق میافتد. این داستانها علاوه بر تخیلیبودن، فضای اجتماعی و فرهنگی مشرقزمین را بازنمایی میکنند.
کتاب هزار و یک شبِ صنیعالملک در زمان ناصرالدینشاه قاجار یعنی کمتر از ده سال بعد از ترجمهی آن به تصویر درآمده است. ناصرالدینشاه که در زمان ولیعهدی شیفتهی این اثر شده بود، تصمیم به تهیهی نسخهای مصور از آن گرفت. گروهی متشکل از سیوچهار هنرمند به سرپرستی میرزا ابوالحسنخان غفاری کاشانی و استادآقا نقاش نزدیک به هشت سال کار بر روی نگارههای آن را بر عهده داشتند. استاد محمدحسین طهرانی ظرف مدت سه سال، آن را خوشنویسی کرد. کار بر روی نگارههای این اثر که حجیمترین، پرتصویرترین و احتمالاً پرهزینهترین اثر کتابآرایی ایران است در سال ۱۲۷۶ هجری قمری به پایان رسید. کتاب هزار و یک شب شامل ۱۱۴۲ صفحهی نوشته و همچنین ۱۱۳۴ صفحه نقاشی آبرنگ است. مهمترین اهمیت این اثر نگاه واقعگرایانه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران عصر قاجار و همچنین توجه به نمایش آداب و رسوم دوران خود است. از این رو تصاویر این کتاب از مدارک مستند و معتبر شیوهی زندگی ایرانیان در دو قرن گذشته به شمار میرود. این بهروزبودن با همنشینی رگههایی از سنت نگارگری ایران اثری بیبدیل را به وجود آورده است.
میرزا ابوالحسن غفاری کاشانی، معروف به صنیعالملک، فرزند میرزا محمد غفاری نگارگر سدهی سیزدهم هجری قمری بود. او در حدود سال ۱۲۲۹ هجری قمری در کاشان به دنیا آمد. در جوانی به سبب تبحر در چهرهنگاری به دربار راه یافت و به زودی برای تکمیل هنر نقاشی به ایتالیا فرستاده شد. او در واقع اولین هنرمند ایرانی است که به طور آکادمیک در اروپا آموزش دیده است. ابوالحسن غفاری پس از بازگشت به لقب نقاشباشی نائل آمد و نگارگری روی کتاب هزار و یک شب را آغاز نمود.
به نظر میرسد که ابتدا صنیعالملک طرح اصلی هر مجلس و همچنین چهرهها و اندامها را به دست خودش طراحی میکرده و سپس شاگردانش، زیر نظر او به کار رنگآمیزی و ترسیم لباسها، اثاثیه، فضاهای معماری و دیگر جزئیات میپرداختند. ویژگی بارز کار صنیعالملک در انتخاب موضوعهایی با اصالت ایرانی است. او با توجه و دقت در چهرهپردازی سوژههایش، زمان اثر را بهروز کرده است. در یکی از نگارهها خلیفه به طور واضح در کسوت ناصرالدینشاه جوان درآمده و وزیر در شمایل میرزاتقیخان امیرکبیر. جالب اینجاست که نقاش، غانِم شخصیت اصلی داستان را با مشخصات برادر ناتنی شاه، عباسمیرزا به تصویر درآورده است.
این مجموعه نگاره، داستان غانِم را تصویر میکند که از شب سیونهم تا چهلوچهارم هزار و یک شب روایت میشود و سرگذشت فرزندان ایوب، بازرگان دمشقی است. پس از مرگ ایوب، پسرش غانِم برای تجارت به بغداد رفته و آنجا زندگی درخوری میسازد. او روزی برای شرکت در تشییع جنازهی تاجری از شهر خارج میشود. شب وقتی قصد بازگشت دارد دروازههای شهر را بسته مییابد. از ترس جانش به قبرستانی پناه میبرد تا شب را سر کند. نیمههای شب غانِم متوجه سه نفر دزد میشود که صندوقی را با خود حمل میکنند. آنها نزدیک سحر صندوق را پنهان کرده و میگریزند. غانِم به طمع گنج درِ صندوق را باز میکند و با دختر زیبارویی به نام قوّتالقلوب مواجه میشود. در طی اقامت دختر در خانهی غانِم میان این دو انس و الفت ایجاد میشود. قوّتالقلوب که نظرکردهی خلیفه هارونالرشید است از وصال امتناع میکند. غانِم درمییابد که ماجرای آن شب توطئهی زبیده همسر خلیفه برای زندهبهگورکردن قوّتالقلوب بوده است. خلیفه که از سفر باز میگردد متوجه میشود که قوّتالقلوب در منزل غانِم است. از وزیرش جعفر برمکی میخواهد که او را به قصر بیاورد و زندانی کند. غانِم از ترس جانش فرار کرده، سرگردان و بیمار میشود. وقتی خلیفه میفهمد که این دو به او خیانتی نکردهاند از گناهشان میگذرد. قوّتالقلوب که شیفتهی غانِم شده به جستجوی او برمیآید و او را در بغداد با حالی نزار و بیمار مییابد. حضور قوّتالقلوب غانِم را از مرگ میرهاند. در آخر خلیفه به دلیل وصلت با خواهر غانِم با او قوم و خویش میشود و غائله پایان مییابد.
در این تصویر جوانی که در سمت چپ مشاهده میشود، غانِم است که دورتر از خلیفه ایستاده تا پس از ثنای خلیفه، رخصت نزدیک شدن بیاید. ظن این میرود که نقاش در این نگاره به سفر شاه در سال ۱۲۶۷ قمری اشاره کرده باشد. یعنی حدود یک سال پیش از آغاز کار تصویرگری کتاب هزار و یک شب. در این سفر که شاه، تهران را به قصد اصفهان ترک گفت مقدمات بدگمانی شاه به امیرکبیر و در نهایت قتل او فراهم آمد. داستان از این قرار است که امیرکبیر از بیم دسیسههای احتمالی، به شاه توصیه میکند که با برادر ناتنیاش عباسمیرزا با ملایمت رفتار کند. اما مخالفان به شاه به گونهای القا کردند که امیرکبیر فکر جانشینی برادر شاه و توطئه علیه او را در سر میپروراند. نقاش با تصویرکردن وزیر هارون الرشید، جعفر برمکی در شمایل امیرکبیر، با تمهیدی بصری سرنوشت تراژیک این دو را به هم پیوند زده است. او همچنین با تصویرکردن امیرکبیر فضای خفقان حاکم را شکسته است.
صنیعالملک در این نگاره با بزرگتر ترسیمکردن جثهی امیرکبیر و همچنین قراردادن او در مکانی بالاتر در ترکیببندی بر موقعیت بالاتر امیرکبیر نسبت به شاه جوان تأکید کرده است. مجلس سوم این حکایت که دیدار غانِم با مادر و خواهرش را روایت میکند از زاویهی دید جانبی ترسیم شده است. نقاش برای نشاندادن فضای باغ از پنجرهای کاملاً باز در پسزمینه بهره گرفته. فضای داخلی و خارجی در نگاره با دو تونالیتهی گرم و سرد تفکیک شدهاند. دیوارها با بنفش مایل به قرمز و زرد، رنگآمیزی شدهاند و درختان و آسمان با رنگهای سبز و آبی. نقاش در این تصویر سلیقهی رایج چیدمان خانههای قاجار را با دیواری که عاری از هرگونه نقشپردازی است و تنها با یک طاقچه و گلدان تزئین شده و همچنین فرشی که با نقش بتهجقه روی زمین پهن است، بازنمایی کرده است.
از دیگر نگارههای شاخص این کتاب مجموعهای است مربوط به حکایت آشنایی ملک شَرکان و ملکه اَبریزه. شبی ملک شَرکان که برای جنگ به مرز روم لشکر کشیده بود سوار بر اسب برای بررسی اطراف به راه میافتد. پس از چندی به بیشهای میرسد که در آن قلعهی ملکه اَبریزه واقع شده است. اَبریزه شَرکان را از توطئهای آگاه میکند و او را از جنگیدن باز میدارد. در اولین قاب صفحه، دیدار این دو نفر که شب هنگام در جنگل رخ میدهد تصویر شده. نقاش با انتخاب درست تونالیتهی رنگی به خوبی فضای شب را القا کرده و با چیره دستی نور مهتاب را بر فضای نگاره و برگهای درختان تابانده است. انعکاس بیحرکت تصویر قرص ماه بر روی آب رودخانه بیانگر صلح و آرامش حاکم بین دو شخصیت است. رنگ سرخ زین اسب، در کنار رنگ تیرهی لباس شَرکان در فضایی مملو از مهتاب در تعادل با رنگ سرخ لباس اَبریزه قرار گرفته است. نقاش با استفاده از خطوط ظریف و نقاط ریزی که در لباس ملکه و یراق و زین اسب ملک شَرکان به کار برده توانسته انسجام فضای مثبت اثر را در برابر برگهای گیاهان و درختان حفظ کند. در قاب بعدی نقاش با استفاده از محوکردن پسزمینه به اثر عمق بخشیده است. تکنیکی که بهوضوح وامگرفته از سنت نقاشی اروپایی است و ریشه در آموختههای صنیعالملک در اروپا دارد. در قاب سوم، نگارگر با قرار دادن پیکرهی دو شخصیت اصلی در میانهی تصویر به عنوان محور اصلی داستان، توجه بیننده را کاملاً به آنها معطوف کرده. او با تصویر کردن شمایل و لباس ملکه اَبریزه به نوعی معیارهای زیباییشناسانه در نوع پوشش و آرایش زنان قاجار را بازنمایی کرده است.
تصاویر کتاب هزار و یک شب به طور کلی از چند منظر قابل توجه هستند. انتخاب زاویهی دید در نگارههای این اثر عمدتاً خلاف عرف هستند و به نگارهها حال و هوایی خاص بخشیدهاند. انتخاب این زوایا به وضوح از تأثیر هنر جدید عکاسی در آن دوران برآمده است. همچنین منظرهها و پیکرههای این اثر که بسیار نزدیک به حال و هوای سوررئالیستی کار شدهاند در نوع خود بینظیرند. صنیعالملک با انتخاب پرداخت سوررئالیستی برای فضای این اثر، آگاهانه انتقال حال و هوای خیالی داستان هزار و یک شب را هدف قرار داده است.
صنیعالملک پس از پایان کار بر روی این اثر، به سمت ریاست چاپخانهی دولتی گمارده شد و مسئولیت نشر روزنامهی وقایع اتفاقیه را به عهده گرفت. در این دوره بود که به سبب تلاشهایش در تصویرسازی این روزنامه، با لقب صنیعالملک مورد تشویق قرار گرفت. او همچنین اولین مدرسهی نقاشی مدرن ایران را تأسیس کرد که محل آموزش بسیاری از نقاشان جریانساز بعدی از جمله برادرزادهاش، کمالالملک شد.
این کتاب نفیس در حال حاضر در کتابخانهی کاخ موزهی گلستان نگهداری میشود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *