۸. کشته شدن اژدها به دست بهرام گور اثر محمد زمان
نگارهی کشتن اژدها به دست بهرام گور یکی از آثار شاخص محمد زمان نقاش سدهی یازدهم هجری قمری است. محمدِ زمان از نگارگران معروف اواخر عصر صفوی است که در زمان سه شاه آخر صفوی یعنی شاهعباس دوم، شاهسلیمان و سلطانحسین میزیست.
محمد زمان یکی از مروجین تأثیرگذار فرنگیسازی در تاریخ نقاشی ایران به شمار میآید. همانطور که از شیوهی او به وضوح مشخص است، پرداختن به واقعیت به شیوهی اروپایی از طریق برخورد حجمپردازانه و ایجاد سایهروشن بارزترین دغدغهی او بوده است. همین گرایش او به فرهنگ و نقاشی اروپایی بوده که موجب شده تا نامش با شخص دیگری با نام محمد پائولو زمان، یکی از اشراف همنامش در اصفهان اشتباه گرفته شده است.
به نظر میرسد که محمد زمان سبک کارش را از نسخ و نقاشیهای اروپایی که در آن دوره در ایران فراوان در گردش بود، الهام گرفته باشد. در کار او استفاده از پرسپکتیو یا بعدنمایی در کنار شاخصهای نقاشی کهن ایران تواماً دیده میشود. بیجهت نیست که او را از چهرههای پیشروی فرنگیسازی میدانند.
فرنگیسازی شیوهای در نقاشی ایرانی است که از دوران شاهعباس اول در هنر ایران شکل گرفت و در دوران سلطنت شاهعباس دوم به اوج خود رسید. بنا بر روایتی در همین دوران بود که محمد زمان راهی اروپا شد و تحت تأثیر فرهنگ اروپایی به ویژه رنسانس ایتالیا قرار گرفت. با نگاه به دیگر آثاری که تحت عنوان فرنگیسازی دستهبندی میشوند به وضوح چیرهدستی و تسلط محمد زمان نسبت به دیگران رخ مینماید. پیکرهها در آثار دیگر نقاشان با سایههایی خامدستانه کار شدهاند که بیشتر شبیه استوانههایی بیروح هستند تا احجامی با نگرش آناتومیک. پرداخت احجام در این آثار آنقدر دور از واقع است که آدم به یاد نقاش قرن بیستمی فرانسه فرناند لِژِه میافتد که بر سیلندریدیدن واقعیت تأکید داشت.
همچنین محمد زمان از جملهی اولین نقاشانی بود که از رنگ و روغن روی بوم استفاده کرد و پس از وی، بسیاری به این تکنیک روی آوردند. در حقیقت هنرمندانی نظیر محمد زمان، احساس میکردند که مکتب رضا عباسی جایی برای ابتکار عمل و نوآوری باقی نگذاشته و به همین دلیل، برای الهام، به منابع دیگری توجه کردند. اما این بار، سرچشمهی الهام، نه شرق و چین، بلکه اروپا بود.
تفاوت دیگر محمد زمان نسبت به پیشینیان خود در شیوهی نورپردازی او بود. او نقاط خاصی از پرده را به شیوهی نورپردازی اروپایی، نورانیتر کار میکرد تا از این طریق بر سوژهای خاص تأکید کند. اتفاقی که در گذشتهی نگارگری ایرانی به چشم نمیخورد.
در نگارهی کشتن اژدها به دست بهرام گور که به همراه دو نگارهی دیگر بعدها به کتاب خمسهی طهماسبی اضافه شده بهرام گور، پادشاه محبوب ساسانی، در حال نبرد با یک اژدها تصویر شده است. در این داستان که در هفتپیکر نظامی روایت شده بهرام که به قصد شکار در تعقیب یک گور بوده به اژدهایی برمیخورد. او بنا بر نمادهای ایرانی میبایست شایستگی خود را با کشتن اژدها و یافتن گنجی که درون غار پنهان شده، اثبات کند. در ادبیات عرفانی فارسی اژدها نمادی آشنا برای نفس شیطانی انسان است و هر اژدهایی نگهبان گنجی بزرگ. بهرام گور از این نظر که دو اژدها را کشته است استثنا محسوب میشود. در پسزمینه، گور که وحشتزده در حال گریختن است دیده میشود. اژدهایی که در این نگاره به نقش درآمده تحت تأثیر شکل اژدهای اروپایی پاهایی مانند تمساح دارد و روی چهار دست و پا راه میرود. در انتهای بدنش دمی پیچان دارد که شمایل مار به او داده است. اژدهایی که محمد زمان در این نگاره تصویر کرده بر خلاف نمونهی شرقیاش به جای بال با پنجههای شیر بر زمین ایستاده و به سمت بهرام در حال غرش است. کمیآن طرفتر درختی با برخورد به دم اژدها شکسته؛ تنهی درختِ شکسته که در حال افتادن است زمانی آنی به اثر بخشیده است. در مقابل، بهرام با شجاعت و خونسردی سوار بر اسب، تیری دوشاخه را به سمت اژدها روانه کرده که بر چشم این موجود عجیب نشسته است.
چهرهی بهرام گور به طور واضحی یادآور شاهطهماسب است. نقاش بهوضوح شاه را در کسوت قهرمان داستان نقاشی کرده است. دهانهی غاری که گنج در آن نهفته است در قسمت راستِ اثر کار شده است.
در پرداخت پیکرهی بهرام و بدن اژدها به وضوح تأثیر شیوهی اروپایی دیده میشود. نقاش از شیوهی دوبعدی و مجرد نگارگری ایرانی به سمت پرداخت واقعیتگونه با سایهروشن روی آورده است. به تعبیری شاید هنر نقاشی ایران از این دوره به بعد از فضای حقیقتگونه و اساطیری نگارگری به سمت فضایی واقعی و ملموس و زمینی عزیمت میکند. پسزمینه نیز به همین شیوه کار شده است. این تفاوت در شیوه و حتی جهانبینی با قیاس ابرهایی که سلطانمحمد تبریزی به نقش درآورده و ابرهایی که محمد زمان کار کرده نمایان میشود. محمد زمان بر خلاف سلطانمحمد که بیانی مجرد و گرافیکی دارد به سراغ بازنمایی واقعیت دیداری رفته و ابرهایی پنبهمانند کار کرده است. به طور خلاصه در پرداخت عناصر بصری این نگاره، تأثیرات هنر نقاشی غرب که شامل گرایش به عمق میدان، وضوح و حجمپردازی است، به خوبی حس میشود.
ترکیببندی اثر و همینطور حال و هوای طبیعت پسزمینه وام گرفته از نقاشان ایتالیایی دورهی رنسانس است. به بیانی دیگر شاید تنها عنصر که در کار محمد زمان ایرانی باقی مانده، داستانی باشد که از خمسهی نظامی وام گرفته است. به نوعی محمد زمان و نسل بعد او را میتوان نماد گسستن از تجربهی بومی ایران و شیفتگی در برابر تمام ظواهر فرهنگ اروپایی دانست. پدیدهای که از نظر سیاسی نیز در آن زمان به وقوع پیوسته بود.
امروز نگارهی کشتهشدن اژدها به دست بهرام گور به همراه برگههایی دیگر از خمسهی طهماسبی در کتابخانهی موزه بریتانیا نگهداری میشود.
2 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
کاری بسیار جالب و مفید
آثاری از آبا و اجداد ایران و ایرانی
بسیار زحمت کشیده اید
خدا قوت ،،، مانا و پایدار باشید
از لطف شما سپاسگزاریم.