۳. ساختن کاخ خَوَرنَق اثر کمالالدین بهزاد
نگارهی ساختن کاخ خوَرنَق یکی از شاهکارهای تاریخ نگارگری ایران است که کمالالدین بهزاد در قرن نهم هجری قمری آن را رقم زده است. این نگاره صحنهای از کتاب هفتپیکر نظامی را روایت میکند که در آن سِنِمار، معمار معروف رومی به همراه کارگران با شتاب در حال ساختن کاخ خورنق هستند.
خورنق قصر باشکوهی بوده که امروز تنها بقایای گنبدهایش در تپهی خورنق در عراق به جا مانده است. این کاخ در زمان ساسانی به دستور نُعمان، حاکم وقت حیره، شهری در یک مایلی نجف برای بهرام گور یا همان یزدگرد اول ساخته شد. بعدها از این بنا در عصر خلفای عباسی به عنوان شکارگاه استفاده میشد که گمان میرود همین وجه تسمیهی این کاخ به عنوان محلی برای خوردن و آشامیدن بوده باشد. اما در حقیقت، خورنق کلمهای است ایرانی از ریشهٔ هُوَرنَه به معنای دارای گنبد زیبا و درخشان. این نام اشاره به ویژگیهای جالب توجه این بنا دارد که در آفتاب صبحگاهی به رنگ کبود در میآمده و در هوای ابری جلوهای سفیدرنگ داشته است.
نظامی از خورنق به عنوان بنایی ساختهشده توسط سنمار یاد میکند که تحسین جهانیان را برانگیخته. بهزاد در این اثر از روایت نظامی فاصله میگیرد. او در عوض توجه خود را به مشارکت بیست نفر دیگر معطوف کرده است که در کار ساخت کاخ فعالیت دارند.
در قسمت بالای اثر، سنمار معمار رومی مشاهده میشود که طبق روایات پس از ساختهشدن کاخ، به دستور حاکم از بالای عمارت به پایین پرت شد. داستان سنمار به سه روایت نقل شده است: کاخ خورنق به سفارش حاکم بدون ستون طراحی شده بود و در ساختمان آن سنگی تعبیه شده بود که نقطهٔ ثقل بنا محسوب میشد و با جابهجا کردن آن، کاخ ظرف یک ساعت به آرامی فرو میریخت. از این رو حاکم برای مسکوتماندن این راز، معمارش را سربهنیست کرد.
در روایت دیگری که نظامی آن را مورد استناد قرار داده، نُعمان پس از اتمام کار کاخ از سنمار میپرسد که آیا باز میتواند بنایی به همین عظمت و شکوه بسازد؟ سنمار در پاسخ میگوید: اگر از سخاوت حاکم باخبر بودم و زمان بیشتری در اختیار میداشتم چنان قصری میساختم که این بنای شگفت در برابرش هیچ باشد. این گفته موجب غضب نعمان شد و حاکم به زندگی وی خاتمه داد تا دیگر هرگز نتواند کاخی از آن بلندمرتبهتر بنا کند.
بهزاد که در حدود ۸۶۰ هجری قمری به دنیا آمد، از همان کودکی در محیطی قرار گرفت که نگارگری در آن حضور ویژه داشت. او که از کودکی پدر و مادر خود را از دست داده بود تحت قیمومیت روحالله میرک معروف به میرک هروی، نقاش زبردست عهد تیموری درمیآید. بهزاد در این فضای آموزشی با نسخهبرداری از آثار مولانا ولیالله و پیشگامان مکتب هرات خیلی زود به پختگی میرسد تا آنجا که در سنین نوجوانی به بارگاه سلطان حسین بایقرا راه مییابد و در سیسالگی به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب میشود. ریاست یک جوان سیساله بر کتابخانه سلطنتی که از یک سو دستگاهی عریض و طویل با تخصصهای مختلف بود و از سوی دیگر تعداد زیادی از شاعران و اساتید نگارگر و خطاط و تذهیبکار را در خود جای داده بود بیانکنندهی میزان تبحر و تسلط بهزاد بر فنون دوره خود است.
چیزی که در نگاه به این نگاره جلب نظر میکند تشخص فردی هر یک از کارگران است. گوئی بهزاد به آنها تنها به عنوان ابزاری برای روایت داستان نگاه نکرده بلکه برای هر یک از آنها نیز شخصیت و ویژگی منحصربهفردی در نظر گرفته است. در واقع نقاش چهرهی آنها را طوری به تصویر درآورده که ما با بیست و یک چهره با خصوصیات و حالات متفاوت رو به رو هستیم. حتی یکی از این کارگران زنگی است.
ویژگی هنر کمالالدین بهزاد در نگاه دقیق و نازکبین اوست. اگر پیکرهها و لباسهایی که بهزاد به نقش درآورده را با کار اساتید پیش از او مقایسه کنیم متوجه این دقت خواهیم شد. پیکرههای بهزاد به مراتب فیگورهای زندهتری هستند تا پیکرههای اساتید دیگر. او حالت پیکرههای خود را با اتکا به نگاه دقیقش به جزئیات پیرامون چنان ظریف کار کرده است که گوئی پیکرهها جان گرفته و از آن حالت فرمایشی درآمدهاند. داربستی هم که در پسزمینه بر روی دیوار قرار دارد آنچنان دقیق ترسیم شده است که با مشاهدهٔ آن میتوان به تمامی جزئیات ساخت داربست در زمان حیات بهزاد پی برد.
این نگاره به سه فضای بالا، پایین و میانه تقسیم شده است. بنا بر قواعد ترکیببندی فضای پایین پرجنبوجوشتر و سنگینتر طراحی شده و فضای بالای اثر سبکتر. معمار در فضای بالایی و در رأس این ترکیببندی قرار گرفته است. اما عنصر بصری مهم در ترکیببندی این نگاره حضور مردی است که بر روی نردبان به انتظار ناوهی پر از گِل ایستاده است. این مرد و نردبانی که رویش ایستاده به زیبایی فضای پرجنبوجوش پایین اثر را به فضای بالای آن مرتبط میکند. مردی که پشت سر او بر روی داربست ایستاده نیز همین نقش را در مورد حرکات بصری پسزمینه ایفا میکند. کمی بالاتر پیکرهی رو به داخل شاگرد بنا نگاه بیننده را که به خارج کادر متمایل شده، به داخل کادر میکشاند.
بهزاد در رنگآمیزی پر تضاد پیکرهها جنبوجوش کارگران را که در شعر نظامی نیز سروده شده، بازآفرینی کرده است. شعر کوتاهی که در قسمت چپ بالای اثر به نستعلیق نوشته شده دربردارنده بیتی است که میزان سرعت ساختهشدن کاخ خورنق را استادانه توصیف میکند:
در شبانروزی از شتاب و درنگ/ چون عروسان درآمدی به سه رنگ
بهزاد این شتاب در مضمون را به بهانهای برای استفاده از کنتراستهای رنگی تبدیل کرده است.
کمالالدین بهزاد در ترکیببندی این اثر به شکلی استادانه از ترکیب چند پیکره، یک مجموعه از عناصر بصری ساخته و آنها را در کنار هم چیده است. برای درک بهتر این موضوع اگر ما سه پیکرهی پائین سمت راست اثر را حذف کنیم به نظر میرسد که گویی نردبان در حال افتادن است. بهزاد این مجموعه فیگور را برای خنثی کردن بار نردبان و ایجاد یک تکیهگاه برای فرم کشیدهی آن تعبیه کرده است. استادی او در ترکیببندی، از تمهیدی که در این اثر به کار گرفته نمایان میشود. بهزاد در منطقهای که حرکت پرتحرک پایین کادر ضعیف میشود، از پیکرهی رنجور مردی که خستگی در چهرهاش نمایان است استفاده کرده است.
نگارهی ساختن کاخ خورنق مشهورترین اثر بهزاد و همین طور مشهورترین نگارهی مکتب هرات به شمار میرود. این نگاره امروزه در موزه بریتانیا واقع در لندن نگهداری میشود.
2 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
سلام . چطور میشود ازبخشی از محتوای ویدیویی شما استفاده کرد ؟ برای اشتراک گذاری در پلتفرمهای مجازی انجمن علمی نقاشی ایرانی دانشگاه هنر . ممنون میشم بنده را راهنمایی بفرمایید 🙏
سلام . چطور میشود ازبخشی از محتوای ویدیویی شما استفاده کرد ؟ برای اشتراک گذاری در پلتفرمهای مجازی دانشگاهی و انجمن علمی های مرتبط با نقاشی ایرانی