
«مهمونی»، بازآفرینی ناآگاهی نسبت به حقوق کودک در نمایشی سرگرمکننده
ایرج طهماسب، کارگردان، مجری و عروسکگردان در دقایق ابتدایی اولین قسمت مجموعه تلویزیونی مهمونی که از نوروز ۱۴۰۱ از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، خطاب به یکی از شخصیتهای عروسکیاش گفت: «ما برنامهمون فقط برای بچهها نیست؛ برای بزرگترهاست. بچهها هم میتونند ببینند.» حتی اگر برداشت برخی از مخاطبان و علاقهمندان این هنرمند درست باشد که او خودش گفته که مخاطب برنامهاش کودکان نیستند، پخشکننده نمایش، نماوا، ردهبندی سنی این نمایش را افراد بالای ۱۲ سال معرفی کرده است؛ بنابراین شامل کودکان هم میشود.
در این یادداشت توضیح خواهم داد چرا این نمایش مناسب کودکان نیست و چرا حتی اگر مخاطب این برنامه بزرگسالان باشد، محتوای آن ناقض حقوق کودکان محسوب میشود.
بلاتکلیفی مهمونی با گروه سنی مخاطبانش
روزهای ابتدایی پخش اولین و دومین بخش از نمایش مهمونی، وبسایت نماوا، پخشکننده این نمایش گروه سنی مخاطبان آن را «بالای سه سال» معرفی کرده بود. در کمتر از یک هفته و احتمالا در واکنش به اعتراض برخی فعالان حقوق کودک و تماشاگران، این ردهبندی ابتدا به «بالای ۷ سال» و سپس به «بالای ۱۲ سال» افزایش پیدا کرد. فارغ از این که طبق اطلاعات نگارنده در ردهبندی رسمی فیلمها در ایران، رده سنی ۳ و ۷ سال تعریف نشده است،[۱] تغییر مخاطب در این سطح گسترده این سؤال را ایجاد میکند که تهیهکنندگان این نمایش تا چه اندازه تکلیفشان با رده سنی مخاطبان نمایش روشن است؟ هرچند شاید سؤال مهمتر این باشد که برای تولیدکنندگان مهمونی چقدر این ردهبندی اهمیت داشته است؟



در ادامه، بخشی از محتوای نامناسب برای تمام کودکان و ناقض حقوق کودکان را با مثالهایی با تمرکز بیشتر بر دو قسمت اول این نمایش شرح خواهم داد.
کلیشههای رابطههای عاشقانه و زناشویی
استودیوی محل فیلمبرداری و اجرای نمایش مهمونی در کنار یک سالن عروسی است. انتخاب این مکان میتواند صرفا تمهیدی برای استفاده از عناصر شادیآور مراسم عروسی و وارد کردن بخشی از ممنوعهها، مانند برداشتهایی از ترانههای غیرمجاز، به محتوای نمایش تلقی شود. اما در هر قسمت مهمونی و تقریبا در تمام بخشهای متنوع هر قسمت مانند گفتوگوهای میان مجری و عروسکها، گفتوگوهای بین مجری و مهمانانی که دعوت شدهاند و حتی میانپردههای موزیکال، روابط عاشقانه و زناشویی نقش پررنگ یا محوری دارند. به عنوان مثال کته خانم خواب رابطهای عاشقانه با محبوبی میبیند که برکهای آنها را از هم جدا کرده است. همچنین در بخشی از مکالمات شخصیتهای نمایش، موضوع «خیانت» در روابط زناشویی طرح میشود. از جمله وقتی شخصیت پشه به دلیل نیش زدن یک «عاشق»، حال دگرگونی پیدا کرده است و لابلای عاشقانههایش خطاب به معشوق خیالیاش میگوید «چرا رفتی؟ [رقیب من] چی داشت که باهاش رفتی؟» از احساس خیانت کردن خودش به زنی که عاشقش بوده صحبت میکند.
علاوه بر این شکل از پرداخت به روابط عاطفی که موضوعاتی «بزرگسالانه» تلقی میشود، تکرار کلیشهها از دیگر موضوعات قابل نقد این نمایش است. کلیشههای زیبایی، مانند تأکیدهای شخصیت مگس برای توصیف زن ایدهآلش («طلایی، قد بلند، چشمهای کشیده، بال کشیده و بور»)، تابو بودن «طلاق» با توجه به واکنش مجری نسبت به داستان جدایی دو نفر و آرزوی «انشالله هیچ کس جدا نشه»، یا کلیشه تسلط مرد بر زن در روابط زناشویی در مکالمه کودک گلفروش با ایرج طهماسب («تو بابا نویی [زن منی]، نمیتونی به من بگی سیگار نکش» یا «حرف نزن، سلیطه بازی در نیار»)، از نمونههای کلیشههایی است که بدون در نظر گرفتن نقد فمینیستی بر آنها، از منظر حقوق کودک نمیتوانند جایی در برنامه با مخاطب کودک داشته باشند.
تنبیه کودک، دستمایه شوخی
از زمانی که کودک گلفروش —که معمولا با عنوان «بچه» خطاب میشود— همراه با قیمه خانم وارد نمایش مهمونی میشود، تنبیه بدنی، تهدید و بیتوجهی به کودک هم دستمایه شوخی مجری و سایر عروسکها میشود. در همان ابتدا، قیمه خانم کودک را که دایما حرفهای غیرمودبانه میزند و فحش میدهد، نیشگون میگیرد و چندین بار تهدید میکند که «فلفل میریزم تو دهنت» و دقایقی بعد به او میگوید: «به جای بستنی، توسری میخوری.» چنین شکلی از تنبیه، تنها مربوط به قیمه خانم که به نسل مادربزرگها متعلق است، نیست. یکی از مهمانان برنامه در قصهای که فیالبداهه میسازد، از زنی که فلفل در دهان کودک میریزد صحبت میکند. اما وقتی به خاطر «بدآموزی» میخواهد این بخش از روایت را اصلاح کند، مجری به او میگوید: «حالا مهم نیست. بازیه.»
البته مجری برنامه، ایرج طهماسب، تنها در «بازی» نیست که برایش تنبیه بدنی کودک طبیعی است. او در برابر تهدیدات و تنبیهات قیمه خانم سکوت میکند و گاهی صرفا پیشنهاد «صحبت کردن» با کودک را میدهد. اما در زمان صحبت با کودک، تنها میتواند نصیحت کند؛ شکلی از رابطه که با صراحت از سوی کودک نفی میشود. گرچه نقد تربیت «نصیحتگر» از سوی برخی مخاطبان مهمونی نقطه قوت این نمایش قلمداد شده اما مهمونی از چنین نقدی فراتر نمیرود و با عادیسازی تنبیه، هیچ راهکار دیگری هم ارائه نمیدهد.
کودک کار، عادی و کلیشهای
در نمایش مهمونی، «بچه» کودکی است که گل میفروشد. این موضوع را همه میدانند و او به مهمانانی هم که در برنامه دعوت میشوند به همین شکل معرفی میشود. کار کردن کودک نه تنها موضوعی عادی است بلکه یکی از مهمانان برنامه که کارگردان سینما است به او پیشنهاد میکند به جای کار فروش گل، برای او به عنوان بازیگر کار کند. از طرف دیگر وقتی مجری برنامه تلاش میکند تا کودک را برای رفتن به مدرسه تشویق کند، او گریزان از مدرسه و وابسته به کارش نمایش داده میشود. این کلیشه که با تجربه فعالان حقوق کودک در حوزه کودکان کار در تضاد است، تنها کلیشه به کار رفته درباره کودکان کار در این نمایش نیست. رفتار خشن و عصبی کودک، تا حدی که درکی از مفهوم «عاطفه» ندارد و از تنبیه و توسری خوردن خوشش میآید، نمونههای دیگری از کلیشههای رایج درباره کودکان کار است که در این نمایش هم بازتاب پیدا کرده است.
مجری نمایش حتی وقتی به یکی از آسیبهای مهم، یعنی محیط شهری ناایمن نزدیک میشود، بلافصله از آن عبور میکند: «چه حرفهایی تو کوچه و خیابون زده میشه، حالا دیگه.»
کمدی به قیمت حقوق کودکان
در این یادداشت قصد نداشتم به مسئولیت هنر و هنرمند درباره مسائل اجتماعی بپردازم. حتی قصد ندارم یادآوری کنم که ۴۰ سال سابقه ایرج طهماسب به عنوان عروسکگردان، مجری و کارگردان نمایشهای کودکان، انتظاری را در بین فعالان این حوزه ایجاد میکند. اما در حالی که کودکان و فعالان حقوق کودک در برابر هجوم پروپاگاندای حکومتی که به بازتولید کلیشهها و تولید محتوای خلاف حقوق و منافع عالیه کودکان مشغول است، دست تنها هستند، نقد برنامهای پرمخاطب که نه تنها کمکی به فرهنگسازی در حوزه آسیبهای مرتبط با کودکان نمیکند بلکه به بازتولید کلیشهها دامن میزند و فرهنگ نادرست برخورد با کودک را تقویت میکند، اجتنابناپذیر است. نمایش مهمونی اگر نمیتواند یا این مسئولیت را ندارد تا به فرهنگسازی در مواجهه با کودکان یا مداخله بدون آسیب در چالشهای مرتبط با آنها بپردازد، در برابر حفظ حقوق کودکان و قرار ندادن آنها در برابر آسیبهای بیشتر مسئول است. نمایش مهمونی نه تنها با تولید محتوای نامناسب برای کودکان و خارج نکردن آنها از دایره مخاطبانش به آنها آسیب میزند بلکه با همراهی با موج ناآگاهی در مورد کودک و حقوقش، حقوق کودکان و منافع عالیه آنها را به خطر انداخته است.
پینوشت:
[۱] «آییننامه درجهبندی سنی فیلمهای سینمایی ابلاغ شد»، خبرگزاری ایرنا، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *