نامههای شادابدخت
۵. عشق نوجوانی
این داستان برمیگرده به ۱۳-۱۴ سال پیش، وقتی که من و یکی از دخترهای فامیل تصمیم گرفتیم که دخترهای فامیل رو که البته از ما بزرگتر بودند، از گردباد سخت بحران نوجوانی نجات بدیم.
شرح مجموعه:
شادابدخت سه سالی میشود که با چمدانی پر از خاطره از شهرش کوچ کرده. در این مجموعه، او از روزهایی که گذشته، از غربت خودش و آدمهای اطرافش در سرزمیناش میگوید؛ از خاطراتی که شاید شما هم تجربهاش را داشتهاید.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *