اگر ...، فصل ۲
پرناز مطلق
پرناز ۹ ساله بود که پدرش را به دلیل اعتقاد به آیین بهایی اعدام کردند. در آن زمان برادر و خواهر بزرگترش در خارج از ایران ساکن بودند و او و مادرش در همدان زندگی میکردند.
شرح مجموعه:
«اگر» گزیدهی کوتاهی است از گپی طولانی با کسانی که یکی از والدین یا هر دوی آنها را در زندانهای جمهوری اسلامی و یا به دست مأمورینش از دست دادهاند و یا مدتی به دلیل زندانی بودن آنها از داشتنشان محروم بودهاند.
فارغ از هر نوع باور، اعتقاد، عقیده و یا هدفی که آنها برایش جانشان را از دست دادهاند و یا متحمل سختیهایی شدهاند، فرزندان آنها نکات و دردهای مشترکی را به اشتراک میگذارند و از حس و حال آن روزها و تأثیرات این اتفاق در زندگیشان درد دل میکنند.
2 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
اعدام بخاطر بهایی بودن ? اینها به اصول قانون اساسی خودشان هم عمل نمی کنند !!! رژیم مرموزیست ، نوعی بیماری خطرناک .
من به عنوان یک ایرانی شیعه زاده ار آزار بهاییان عزیز و هم وطن نانم و از نسل کشی آنان بیزارم و گله پریناز جان را می پذیرم و پوزش می خواهم که ما ترسو بودیم و بی تفاوت و ما ایرانیان فقط با اتحاد و یکی شدن بر آخوندیسم پیروز می شویم بامید آزادی ایران و تشکیل حکومت سکولاریسم مبتنی بر حقوق بشر