سال‌های ترس

انسانیت‌زدایی فرایندی روان‌شناختی است که از طریق آن «دیگری» را به مادون انسان فرو می‌کاهند و، بنابراین، از دایره‌ی شمول اخلاق بیرون می‌گذارند. رفتار نازی‌ها با یهودیان و هوتوها با توتسی‌ها در رواندا دو نمونه‌ی شناخته‌شده از انسانیت‌زدایی است. از نظر روان‌شناختی، غیرانسان شمردنِ دیگری برای مشروعیت بخشیدن به خشونت علیه او یا توجیه نقض حقوق انسانیِ بنیادین او ضروری است.

چهره‌ی خصمانه، نوعی کلیشه‌ی منفی است که به کمک آن دیگری شر و ما نیک تصویر می‌شویم. این تصاویر معمولاً سیاه و سفیدند. چون دیگری، «دشمنی شیطانی» به شمار می‌رود، رابطه‌ی دو گروه به نبرد خیر و شر تبدیل می‌شود. وقتی گروهی داغ ننگ بخورد، شیطانی، از لحاظ اخلاقی فروتر، و از نظر انسانی پست‌تر به شمار رود، آزار و اذیتش از نظر روان‌شناختی پذیرفتنی‌تر می‌شود. عجیب نیست که در چنین شرایطی خشونت بر ضد چنین گروهی افزایش می‌یابد و حتی می‌تواند نابودی کامل آن را ضروری جلوه دهد. دامن زدن به بهائی‌هراسی، حداقل تا همین چند سال اخیر، در ایران چندان دشوار و پرهزینه نبوده است؛ نه تنها تحریک عوام بر ضد بهائیانی که باورها و رفتارهایی متفاوت با آنها دارند نسبتاً آسان بوده، بلکه جز در مواردی اندک، نخبگان هم از حقوق بهائیان حمایت نمی‌کرده‌اند.

«سال‌های ترس» نمونه‌ای از مقاومت «فردی» در برابر دروغ‌پردازیِ «حکومتی» است. امین ضرغام با سفر به هزارتوی دوران کودکی، خرده‌روایتی در برابر کلان‌روایت هژمونیک آفریده: ضدخاطره‌ای در تقابل با خاطرات رسمی. ضرغام، به تعبیر هانا آرنت، به مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری متعهد مانده و کوشیده تا با بازآفرینیِ بخشی از خاطراتش حائل و مانعی در برابر تحمیل دروغ خلق کند. اگر حقیقت را پایه و اساس دنیای مشترک، و دروغ را تخریب این جهان مشترک بدانیم، کنش ضرغام را می‌توان استقامتی «سازنده» در برابر دستگاه عظیم پروپاگاندایی شمرد که بی‌وقفه در پی چنگ انداختن بر حافظه‌، القای دروغ و، به قول اورول، مهار واقعیت است. بی‌تردید، یکی از مؤثرترین شیوه‌های مقاومت در برابر «امپراتوری دروغ»، فاش‌گوییِ حقیقت است. اما چنین کاری مستلزم شهامت مدنی است، شهامتی که با «آرمان‌گریزی» سازگار نیست. «مصرف‌کننده» بی‌آرمان است، و «شهروند» آرمان‌خواه. «سال‌های ترس» بار دیگر مسئولیت شهروند در دوران استبداد را به ما یادآوری می‌کند: پافشاری بر حقیقت و تن در ندادن به هم‌رنگی با جماعت. و این برای یک اثر هنری امتیاز ناچیزی نیست.

عرفان ثابتی

+ نگاهی بر «سال‌های ترس»، مستندی از امین ضرغام

2 نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درودبرشما به امید روزی که بتوانیم برای تسکین شما بهایی های عزیزدر ایران آزاد درکنارهم کاری بکنیم . عقیده ودین نباید ابزار سرکوب و تمامیت خواهی بشه. دین هر انسان به خودش ربط دارد . مانده ام با چه فکری طرف هستیم که تخریب ،قتل،اهانت به پیکر بیجان وگورستان،هتاکی،……درآن توجیه ده. چرا؟ نمیدانم به مسلمان بودنم باید افتخار کنم ،دراسلام من این چیزها نیست یا که اسلام من ناقصه ، می خواهم انسان باشم

  • درودبرشما به امید روزی که بتوانیم برای تسکین شما بهایی های عزیزدر ایران آزاد درکنارهم کاری بکنیم . عقیده ودین نباید ابزار سرکوب و تمامیت خواهی بشه. دین هر انسان به خودش ربط دارد . مانده ام با چه فکری طرف هستیم که تخریب ،قتل،اهانت به پیکر بیجان وگورستان،هتاکی،……درآن توجیه شده. چرا؟ نمیدانم به مسلمان بودنم باید افتخار کنم ،دراسلام من این چیزها نیست یا که اسلام من ناقصه ، می خواهم انسان باشم