
۲. چرا پوشش معمولی ستاره اسکندری بحثبرانگیز شد؟
مدتی پیش ویدئویی چند-دقیقهای در شبکههای اجتماعی منتشر شد از ستاره اسکندری، هنرپیشهی زن شناختهشدهی ایرانی که بسیار بحثبرانگیز شد. در چند دقیقه ویدئویی که به وسیلهی دوربین تلفن همراه ضبط شده میبینیم که ستاره اسکندری بدون پوشش اجباری مورد تأیید جمهوری اسلامی، در خارج از ایران در حال گذراندن امور روزانهی خود است. در واقع تصویری که از پوشش اسکندری میبینیم متفاوت از تصاویر رایجی است که تا به حال از او دیدهایم. ناگهان صدای خشمگین فیلمبردار را میشونیم که خطاب به اسکندری میگوید: «سلبریتی خائن!»
اما چرا پوشش معمولی اسکندری باید اینقدر بحثبرانگیز شود؟
ستاره اسکندری مثل هر هنرپیشهی زن دیگری که در جمهوری اسلامی در عرصهی تئاتر، سینما و تلویزیون کار میکند، ملزم به رعایت پوشش مورد تأیید حکومت است. میدانیم که او بخشی از شهرت خود را به واسطهی بازی در سریالهای تلویزیونی کسب کرده است. ضوابط مربوط به پوشش مجریان، مهمانان و بازیگران، بهخصوص پوشش زنان، در تلویزیون بسیار سفت و سختتر از سینما و تئاتر است. دلیل این سختگیری این است که صدا و سیما در واقع دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی است. هر سریال و برنامهی تلویزیونی در صورتی امکان پخش از شبکههای سراسری و استانی را پیدا میکند که با ضوابط صدا و سیما مطابقت کند. بخشی از این ضوابط که به پوشش زنان مربوط میشود، بازتاب سیاستهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای نمایش کشوری اسلامی است.
در واقع از سالهای نخست جمهوری اسلامی، هرگاه زنی بخواهد در حرفهی هنرپیشگی فعالیت کند ملزم به رعایت پوشش اجباری مورد تأیید حکومت است. زنهای زیادی از نسلهای مختلف و عقاید گوناگون با این الزام مواجه شدهاند. گروهی قید حرفهی هنرپیشگی را زدهاند؛ گروهی زندگی حرفهای خود را در کشوری دیگر دنبال کردهاند؛ و گروهی هم زیر بار این اجبار رفتهاند. در جامعهای که آزادی بیان و عقیده جایگاهی ندارد فهمیدن اینکه کدام هنرپیشه با یا بدون رضایت قلبی زیر بار پوشش اجباری رفته کاری دشوار و حتی غیرممکن است.
انتخاب آن زنهایی که برای حفظ شغلشان زیر بار پوشش اجباری رفتند نتایج متفاوتی به بار آورد. از یک طرف مانع این شدند که عرصهی بازیگری کاملا مردانه شود. اینها نقش ایفا کردند در اینکه زنان را در عرصهی عمومی مرئی نگه دارند. از طرف دیگر، الگویی شدند از «زن موفق» برای برخی دختران جوان. آنها که صددرصد به حامیان حکومت تبدیل نشدند، بخشی از جامعه را دلخوش کردند که تصویر کسی شبیهتر به خودشان را در عرصهی فرهنگ، هنر و سرگرمی میتوانند ببینند. گاه به گاه که فرصتی فراهم شد از موانعی گفتهاند که به خاطر زن بودن بر سر راه بازیگریشان بوده و مقاومتی که برای ادامهی بازیگری کردهاند. همهی اینها باعث شده در بسیاری تحلیلها از مقاومت زنان در عرصهی فرهنگ و هنر برای فعالیت حرفهای و سهمگیری از عرصههای عمومی علیرغم تمام موانع در دوران جمهوری اسلامی ستایش شود.
متوجهیم بخشی از مشکلاتی که زنان در عرصهی هنرپیشگی با آن روبرو هستند، به موضوعهای کلیتر مربوط به حقوق زنان بر میگردد؛ به اینکه سکسیسم رایج در صنعت سینما که سینمای ایران هم از آن مبری نیست، میتواند بر امنیت شغلی هنرپیشههای زن سایه افکند. در عین حال، آنچه مختص جمهوری اسلامی است این است که بخشهای تندرو حکومت همواره امکان و توان تهدید امنیت شغلی هنرپیشههای زن را داشتهاند. مثلا این برای ما داستانی آشناست که هنرپیشههای زن که در فستیوالهای هنری خارج از ایران حضور پیدا میکنند برای حفظ شغلشان در ایران، حتی در خارج از ایران ملزم به رعایت پوشش اجباری مورد تأیید حکومت هستند.
جدا از بخشهای تندرو حکومت که تنها شکلی مشخص و محدود از حضور حرفهای زنان در جامعه را میپذیرند، تا جایی که به یاد دارم بخشهای بهاصطلاح پیشروتر هم حضور حرفهای زنان در عرصهی هنرپیشگی را به عدم وجود مشکل و رضایت قلبی این زنان نسبت به پوششان تعبیر کردهاند. اینها در واقع از درخشش زنان در عرصهی فرهنگ و هنر استفاده تبلیغاتی میکنند. و البته آنچه در این تبلیغات سیاسی از حضور اجتماعی زنان ناگفته باقی میماند این است که شرط اول و آخر برای حضور زنان در عرصهی هنرپیشگی تن دادن به پوشش اجباری با معیارهای حکومتی است.
گاهی زنان فعال در عرصهی فرهنگ و هنر هم به دلایل شخصی یا حرفهای، با این تبلیغات همصدا میشوند. یکی از این نمونهها، ستاره اسکندری است که در ابتدای این یادداشت از او سخن گفتم. او در گفتگو با هفتهنامهی خط خبر دربارهی «تصویر متفاوت زن در آینه غرب و اسلام» گفته بود: «من در جامعهی خودم پوششی دارم که آن را دوست دارم و حتی مانع کارم هم نمیشود.»۱ چنین اظهار نظرهایی در واقع به نوعی در جمهوری اسلامی نرمالسازی شده است و خاص این هنرپیشهی زن نیست. اگر در ایران بعد از انقلاب ۵۷ زندگی کرده باشیم، افراد زیادی را میشناسیم که برای حفظ موقعیت شغلی خود، در مواجهه با گزینش، حراست و دیگر نهادهای کنترلگر حرفی به زبان میآورند یا رفتاری بروز میدهند که اعتقادی به آن ندارند.
حال این سؤال به ذهن میرسد که اگر چنین رفتارهای دوگانهای اینقدر رایج است پس چرا پوشش معمولی ستاره اسکندری از سوی بخشی از جامعه تعبیر به خیانت شده است؟
به عقیدهی من، حساسیت جامعه به رفتار این یک نفر محدود نمیشود. جامعهی امروز ایران نسبت به جامعهی ۱۵ یا ۱۰ سال پیش تغییر کرده است. بعضی رفتارها که پیش از این برای بسیاری قابل قبول بود و عادی جلوه داده میشد، امروز برای تعداد بیشتری قابل قبول نیست و عادی قلمداد نمیشود. حداقل بخشی از جامعه به این حساس شده است که افراد شناختهشده که در بزنگاهها قدرت بسیجگری و تأثیر بر افکار عمومی را دارند، گاه و بیگاه به بلندگوهای تبلیغاتی حکومت تبدیل شوند.
از سوی دیگر، اعتراض به پوشش اجباری، به خصوص در چند سال اخیر، به سطح مرئیتری آمده است و حساسیت جامعه نسبت به اعتراض، سکوت یا حمایت افراد شناختهشده در رابطه با پوشش اجباری بالا رفته است. درست است که پوشش امری شخصی تلقی میشود و مبنای اعتراض بسیاری از معترضان به سیاستهای مربوط به پوشش اجباری بر اعتقاد به شخصی بودن انتخاب پوشش استوار است. به این معنا، پوشش هنرپیشهی زن در حال انجام امور روزانه در خارج از ایران مربوط به حوزهی خصوصی اوست. اما اظهار نظر او در رابطه با پوشش اجباری از تریبون تبلیغاتی جمهوری اسلامی امری خصوصی نیست و در یک بستر عمومیتر معنا میشود. در واقع میتوان گفت پوشش معمولی ستاره اسکندری در خارج از ایران در رابطه با سخن و رفتارهای قبلی او در داخل ایران و در کنار سخن و رفتار دیگر افراد شناختهشده با رفتار مشابه، توسط بخشی از افکار عمومی معنا شد و حساسیت برانگیخت.
پانوشتها
۱. به نقل از مشرقنیوز، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳، کد خبر: ۳۰۸۳۷۷ (mshrgh.ir/308377).
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *