نگاهی بر «سالهای ترس»، مستندی از امین ضرغام
تماشای فیلم مستند به اندازهی فیلمهای سینمایی برای همه جذاب نیست. این گونه فیلمها، تماشاچیان و علاقمندان خاص خودش را دارد. البته در این میان، بسیاری هم هستند که به جهت کنجکاوی در زمینهای یا تحقیق و شناخت موضوعی به تماشای فیلمهای مستند مینشینند. راستش، من از بینندگان پر-و-پاقرص و همیشگی فیلمهای مستند نیستم مگر اینکه در حال کنکاش و تحقیق در موضوعی مرتبط با فیلم مزبور باشم. نداشتن عنصر جذابیت در بسیاری از مستندهایی که دیدهام موجب شده مخاطب این نوع سینما نباشم.
چندی قبل، یکی از دوستانم که اهل سینماست تماشای فیلم مستند «سالهای ترس» ساختهی امین ضرغام را پیشنهاد کرد. در ابتدا فقط برای اینکه توجه و محبت دوستم را بیپاسخ نگذارم و اگر بعدتر، در مورد فیلم از من پرسشی کرد بتوانم به او پاسخی بدهم تماشای فیلم را آغاز کردم. اما وقتی استارت فیلم را زدم و کمی از زمان فیلم گذشت، متوجه شدم با مستندی جذاب و دیدنی مواجه هستم؛ فیلمی که با ایجاد کنجکاوی و حس تعلیق (Suspension) به روال فیلمهای داستانی، تماشاچی را تا انتهای فیلم همراه میکند.
مستندِ «سالهای ترس» یک فیلم مستند داستانی نیست ولی ساختارش به شکلی طراحی و تدوین شده که مخاطب ناآشنا با موضوعِ فیلم را هم جذب و علاقمند میکند. یکی از مهمترین اصول در ساخت فیلم مستند توجه و بها دادن به جذابیت برای تماشاچی است که امین ضرغام به خوبی توانسته از عهدهی این اصل بربیاید و تماشاچی را تا پایان فیلم در کنار فیلمش نگه دارد. به نظر نگارنده، ضرغام با تبدیل کردن موضوعی ناآشنا و ناملموس مثل تعصب عقیدتی به پدیدهای آشنا و قابل حس و درک برای عموم، فیلم را برای مخاطبش جذاب و کنجکاویبرانگیز کرده است.
ضرغام فارغالتحصیل مدرسه عالی تلویزیون و سینما (دانشکده صدا و سیما فعلی) است و پیش از انقلاب اسلامی سالها در تلویزیون ملی ایران فعالیت میکرده است. همچنین در کارنامهی هنریاش سابقه دستیاری در فیلمهایی از فریدون رهنما و پرویز کیمیاوی هم دیده میشود. امین ضرغام پس از مهاجرت به کانادا، تحصیلات خود را در دانشگاه کانکوردیا در مونترال ادامه داد. پیش از «سالهای ترس»، ضرغام چندین مستند دیگر هم ساخته است که از جمله میتوان به «از شهیاد تا آزادی» دربارهی حسین امانت، معمار مشهور ایرانی و طراح برج شهیاد (آزادی) و «خط در خیال» دربارهی هوشنگ سیحون، نقاش، تندیسساز و طراح آرامگاه بوعلی سینا اشاره کرد.
امین ضرغام در آخرین اثرش روایتگر دوران کودکی تا جوانی یا به تعبیری سالهای ترسهایش در ایران است:
«ترس را از وقتی خیلی کوچک بودم، میشناختم. از هر سوراخ و سُنبهای در خانهمان میترسیدم. از تاریکی شب میترسیدم. از آبانبار خانهمان میترسیدم. از شعبان راننده که پدرم را تهدید کرد، میترسیدم. از نترسیدن پدرم، میترسیدم. از نیریز که نمیدانستم کجاست و پدرم رفته بود به بهائیهایش کمک کند، میترسیدم.» (از گفتار فیلم)
ضرغام در این فیلم از خودش ابرقهرمان (Hero) دروغین نمیسازد و صادقانه از ترسهایی واقعی که در دوران کودکی به دلیل بهائیبودن پدر و مادرش گرفتارشان بوده سخن میگوید. او با گندهگویی فیلم را پیچیده و مخاطب را گیج نمیکند. زبان تصویری بسیاری از فیلمهای مستند بالاتر از سطح فرهنگ عموم جامعه است و شاید یکی از دلایل همراهنشدن مخاطب با این آثار همین بوده است. اما «سالهای ترس» زبان شیوا و سادهای دارد. امین ضرغام که در این فیلم داستان زندگیاش را با صدای خودش برای بینندگان بازگو میکند، انگار دارد با مخاطبش درد و دل میکند و از رازهای دوران کودکی و نوجوانیاش پرده برمیدارد. شاید همین رو-راستی در بیان عواطف و احساسات و صراحت و روشنی در گفتار و تصویر است که سبب میشود روایت زندگیِ امین ضرغام به دل تماشاچی بنشیند و مخاطب با او همذاتپنداری کند.
امین ضرغام از روز یا شبی میگوید (یادش نمیآید روز بوده یا شب!) که نخستین ترس امین چهار ساله آغاز میشود: سرآغاز سالهای ترس یک بهائی در ایران. در آن روز یا شب، پدرش برای آوردن جسد دوستش به ده آنان میرود. کودک چهار ساله میداند که دوست پدرش به جرم بهائیبودن کشته شده و پدرش هم بهائی است. پدرش از دوستش درشتتر است ولی آیا آنهایی که دوست پدرش را به دلیل بهائی بودن کشتهاند از درشتی پدرش ترسی دارند؟
این ترسِ نخستین، پیشدرآمد ترسهای دیگری است که در طی سالیان بعد و در پی خشونت، فحش، نجسنامیدن و تبعیضات دیگر اوج میگیرد. هرچند این مستند روایت زندگی سازندهاش است ولی داستان همهی کودکان بهائی سرزمین ایران است که ناخواسته از همان نخستین سالهای زندگی انواع آزار و اذیتها را میبینند؛ دورانی که باید سالهای بازی و شادی باشد نه سالهای ترس!
«هیچکس هم در آن میان فکر نمیکرد به سر پسرک شش سالهای که این صحنههای خشونت و تخریب را میبیند یا این فریادهای خونبار فحش و تحریک را میشنود چه خواهد آمد و ترسش به چه اوجهایی میرسد.» (از گفتار فیلم)
یکی از امتیازات فیلم «سالهای ترس» تدوین آن است. «سالهای ترس» ترکیبی است از صدا، موسیقی، تصویر، انیمیشن، عکس و نقاشی. هر کدام از اینها جایگاه خودشان را در ساختار فیلم دارند و تدوینگر در هر صحنه به فراخور زمان وقوع و موضوع سکانس برای رساندن پیام از یک یا چند تا از این عناصر ششگانه استفاده میکند.
فیلم بازگوکنندهی دورهای از زندگی فردی بهائی در ایران از کودکی تا جوانی است. این دوره از سالهای پیش از انقلاب اسلامی شروع میشود و تا سالهای اولیهی بعد از آن ادامه دارد. از ابتدای فیلم تا زمان مرگ پدر که راوی آن را پایان دوران ترس کودکی و نوجوانی میداند، تصاویر سیاه و سفید است. بعد از آن، فیلم به دو شکل رنگی و سیاه و سفید (با غلبهی تصاویر سیاه و سفید) دنبال میشود تا پلان آخر که با عکسی رنگی از راوی (امین ضرغام)، همسرش و فرزند یک سالهشان در حالیکه به ما نگاه میکنند و پشتِ سرشان دریای آبی و آسمان نیلگون دیده میشود، خاتمه پیدا میکند. فضای سیاه-سفید و بعضاً تیره و کدر فیلم بهجز نشاندادن قدیمیبودن زمان اتفاقات فیلم، بازگوکنندهی ذهنیت راوی از حس و حال زمانهای است که در آن زندگی میکند و فقط زمانی تصویر کاملا رنگی میشود که او از زندگی پُر از ترس و نگرانیاش در حال عبور است.
جایگاه هر فیلم مستند بر پایهی اسناد و مدارکی که به تصویر میکشد، مشخص میشود. «سالهای ترس» نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این فیلم بهجز مدارک و تصاویر روزنامهها یا فیلمهای آرشیوی، از آلبوم عکسهای خانوادگی راوی (امین ضرغام) و خاطرات بهجاماندهاش هم استفاده میشود که همین بیننده را در برابر اثری نو و متفاوت با آثار مشابه قرار میدهد.
از طرف دیگر، از این فیلم میتوان به عنوان مستندی تاریخی نام برد که نمایشگر حداقل سه دهه از تاریخ مملو از آزار و اذیت بهائیان در ایران است؛ دورهای که از سالهای پیش از انقلاب اسلامی شروع میشود و تا چند سال اولیهی روی کار آمدن حکومت اسلامی ادامه داشته است. هرچند به حسب ظاهر، داستان «سالهای ترس» امین ضرغام ۳۷ سال پیش به پایان رسیده، اخبار و گزارشهای مختلف نشان میدهد که چرخهی خشونت علیه بهائیان در ایران همچنان میچرخد و شهروندان بهائی در زادگاهشان قربانی انواع تبعیض و محرومیتها هستند. فیلم با نشاندادن تصاویر بهائیان کشتهشده در راه عقیده در ۴۰ سال گذشته با پسزمینهی ترانهای از محسن نامجو به پایان میرسد که هم پایانی تأثیرگذار است و هم نشانی از ادامهی سالهای ترس برای کودکان بهائی ایران.
«مطمئنم ترسهای کودکی من، امروز هم در بچههای دیگری ادامه دارد!» (از گفتار پایان فیلم)
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *