«میتو» به روایت نیویورک تایمز
زمان زیادی از آن روز که اولین زن، جسارت به خرج داد و در مقابل یکی از بزرگترین قدرتهای هالیوود ایستاد نگذشته است. اکتبر ۲۰۱۷ هاروی واینستین با اتهام «آزار جنسی زنان» از اوج قدرت به زیر افتاد. در این سه سال، و تحت تأثیر این واقعهی تکاندهنده، زمزمهها و حرکتها و جنبشهای بسیاری در گوشه و کنار دنیا شکل گرفت. وجود رسانههای شخصی مانند توییتر، امکان بلند شدن صدای زنان را در سطحی وسیع فراهم کرد و شرایطی بهوجود آورد تا آسیبدیدگان باور کنند که با حمایت از یکدیگر میتوان شکافی در دیوار سخت و سنگی موجود ایجاد کرد.
اما همه ماجرا به اعتراضهای فردی و صفحههای شخصی و هشتگ ختم نمیشود. شاید آمدن هر اسم بزرگی که دامنش به کلمهی آزار آلوده میشود، نهادهای رسمی و از آن جمله بنگاههای خبری و نشریات معتبر را با جدالی جدید مواجه میکند: چه باید کرد و چگونه باید نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان داد؟ آیا طرح موضوع و پیگیری آن در دستور کار قرار بگیرد بهتر است یا سیاست سکوت پیش گرفتن؟ این روزها در ایران نیز چند نفر از هنرمندان و نویسندگان و شخصیتهای بنام، با اتهام آزار جنسی تیتر اخبار شدهاند. رسانههای مختلف چه الگویی برای پوشش خبری این جریان دارند؟ آیا باید حسابرسی را به نهاد قضایی واگذار کرد و از کنار این جریان در سکوت گذشت؟ آیا باید امکان طرح اتهام و دفاع به طرفین داد؟
رسیدن به الگویی مطلوب برای پوشش دادن به خبرهایی از این دست، کار سادهای نیست. با این حال نهادهای خبری و اطلاعرسانی که سابقه طولانیتری در برخورد با خبرها و رویدادهای غیرمعمول دارند، میتوانند نمونهای قابل توجه برای رسانههای دیگر باشند. در این یادداشت، ما رویکرد روزنامه نیویورک تایمز به پرونده هاروی واینستین را بررسی کردهایم. این روزنامه از سال ۱۹۸۱ تا امروز برقرار است و حالا دیگر به عنوان یکی از منابع ملی آمریکا به آن استناد میشود.
نیویورک تایمز در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۱۷ نخستین گزارش مفصل خود را درباره پرونده هاروی واینستین منتشر کرد و بر موضوعی که در اعماق تاریکی مانده بود، نور انداخت. گزارشی که نشان میداد نویسندگانش ماهها برای تحقیق و بررسی جنبههای مختلف موضوع وقت صرف کردهاند و وقتی دستشان به اندازه کافی پر شده و خاطرشان تا حدی از صحت حرفها آسوده، حالا وقت را برای انتشار گزارش مناسب دیدهاند.
گزارش با این جمله شروع میشود که «دو دهه پیش، هاروی واینستین –تهیهکننده هالیوود− اشلی جاد را به هتل پنینسولا بورلیهیلز دعوت کرد؛ دعوتی که بازیگر جوان انتظار داشت دعوتی کاری باشد.» شروعی طوفانی، که در همان جمله نخست، یکی از قدرتمندترین مردان سینمای جهان را با ذکر نام شاهد و شاکی به آزار جنسی متهم کرده است. نامهای دیگری هم در همین گزارش وسط آمده و تعدادی از بازیگران سرشناس و افرادی که زیر نظر هاروی واینستاین مشغول به کار بودهاند علیه او اظهار نظر کردهاند. چند ماه تحقیق و بررسی خبرنگاران نیویورک تایمز بر پایه مطالب لارن اُکانر بوده که در سال ۲۰۱۵ روایت آزارهای جنسی فیزیکی و کلامی واینستین را به بخش اداری و استخدامی (HR) شرکت منتقل کرده است. اما خبرنگاران این نشریه به اطلاعات این منبع اکتفا نکرده و جستجوهای گستردهای انجام دادهاند تا جایی که در اولین گزارش افشاگرانه خود از مفتوح بودن پروندهای به عمر سه دهه در مورد رفتارهای سوء هاروی واینستین در شرکت میراماکس و واینستین خبر داده و همچنین به پنج مورد از تسویهحساب زنانی اشاره کردهاند که به دلیل شکایت از آزار جنسی یا برخورد فیزیکی ناخواسته از شرکتهای واینستین جدا شدهاند.
نویسندگان این گزارش، در مطلب مفصل خود جایی هم برای هاروی واینستین و وکلای او در نظر گرفتهاند. چند جمله از واینستین و وکلای او نقل شده که همگی لحنی توضیحی و توجیهی و پوزشخواهانه دارد.
با این حال نیویورک تایمز با وجود گزارش جامع و پر سر و صدایش در روز پنجم اکتبر، ماجرا را رها نکرد و در روزهای بعد نیز به شکلهای مختلف به این موضوع پرداخت. پنج روز بعد، در شماره دهم اکتبر، خبر میدهد که بعد از انتشار گزارش این روزنامه، حضور زنان برای ثبت شکایت از این تهیهکننده ادامه داشته است. بنا به گزارش جیسی فورتین، بیشتر از سی نفر از زنانی که با هاروی واینستین در ارتباط بودهاند از سوءرفتار او شکایت کردهاند. در بین این معترضان، از چهرههای سرشناسی چون کیت بکینسیل، کارا دلهوین و کلر فورلانی نام برده شده است. همچنین در این گزارش، بخشی از ایمیلی که آنجلینا جولی به روزنامه نیویورک تایمز فرستاده، منتشر شده است. جولی در این یادداشت بدون اینکه به صورت مشخص ذکر کرده باشد که چه اتفاقی برایش افتاده، از رفتار آزاردهنده هاروی واینستین در اواخر دهه ۹۰ میلادی خبر داده است.
در این گزارش، نام چند بازیگر سرشناس دیگر و اظهاراتشان درباره تجربه رفتار تعرضآمیز یا آزار جنسی از سوی هاروی واینستین نیز ذکر شده است. همچنین اشاره شده که سالی هافمیستر، سخنگوی واینستین، در بیانیهای هر نوع اتهام آزار جنسی یا تجاوز یا رابطه بدون رضایت طرف مقابل را رد کرده است.
تحقیقات و بررسیها، گفتوگوها و یادداشتهای نویسندگان نیویورک تایمز با رویکردی انتقادی به آنچه تا امروز رخ داده، و با تأکید بر این نکته که میتوان شرایط را تغییر داد، در ماهها و حتی سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرده و تا به امروز پیش آمده است. البته هاروی واینستین در این سه سال به یک شکل و اندازه مرکز توجه نبوده و میتوان تاریخهای مشخصی را پیدا کرد که تعداد خبرهای مربوط به این موضوع بیشتر از معمول بوده است. مثلاً همزمان با برگزاری مراسم سینمایی مانند گلدنگلوب و اسکار، زمانی که تعدادی از بازیگران به جنبش «میتو» (من هم همینطور) پیوسته و از این فرصت برای رساندن صدای خود استفاده کردند؛ یا همزمان با برگزاری جلسههای دادگاه و اعلام نظر قاضی، خبرنگاران نیویورک تایمز این فرصتها را برای دمیدن روح تازهای به ماجرای اعتراض به آزار جنسی غنیمت شمردهاند.
عنوان خبرها و گزارشهای منتشر شده در این روزنامه نشان میدهد داستان هاروی واینستین و حواشی آن باعث شده تا خبرنگاران نیویورک تایمز به موضوعات مختلفی که به مسئله آزار جنسی و تجاوز ربط پیدا میکند حساس شوند. از سال ۲۰۱۷ تا امروز، مطالب متعددی به آگاه کردن زنان از حقوق جنسی خود، تشویق زنان به اعتراض علیه رفتارهای آزاردهنده و تأکید بر نتیجه دادن این اعتراضات اختصاص پیدا کرده است. این رویکرد باعث شد نام افراد دیگری هم به میان بیاید و رفتار آنها در ارتباط با زنان و مردان دیگر، فارغ از شهرت و جایگاهشان نقد شود.
نیویورک تایمز در سه سال گذشته، تمام جزئیات پرونده واینستین را پوشش داده است. خبرنگاران این روزنامه، غیر از اینکه توانستند موضوع اعتراض به آزار جنسی قدرتمندان و افراد بانفوذ، یا رفتارهای آزاردهنده نسبت به زنان در محیط کار را به موضوعی جهانی تبدیل کنند، نقش بسیار پررنگی در پیشرفت جریان دادرسی این پرونده نیز بهعهده داشتند. در مجموع میتوان گفت سیاست این روزنامه در قبال موضوع جنجالبرانگیزی مانند رسوایی اخلاقی هاروی واینستین، بیش از آنکه رویکردی احساسی باشد، تلاشی بوده برای نور انداختن به جریانی که تا همین چند سال پیش کسی تصور نمیکرد بشود حرفی از آن به میان آورد. خبرنگاران نیویورک تایمز در مورد این پرونده با در نظر گرفتن تمام شواهد و مستندات دستبهکار شدهاند و تلاش کردهاند در ضمن حفظ حقوق شخصی واینستین و بدون بیاحترامی، او را از جایگاه محکم خود به زیر بکشند. میتوان این حرکت را قدمی برای آموزش روزنامهنگاران و خبرنگاران در مواجهه با موضوعاتی دانست که از یک سو به حقوق فردی و اجتماعی افراد مربوط است و از سوی دیگر جنبههای عدالتخواهانه دارد. تلاشی که اگرچه برای روزنامه نیویورک تایمز –همراه با نشریه نیویورکر− جایزه پولیتزر سال را همراه داشت، اما میتوان تأثیرش را بسیار گستردهتر از کسب یک جایزه ارزشمند به حساب آورد.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *