محافظت از کودکان در بحرانهای طبیعی
سیل فروردین ۱۳۹۸ که به دلیل گستردگی آن و درگیر شدن حدود ۲۴ استان، در رسانههای اجتماعی به عنوان «سیل سراسری» شناخته شد، یکی دیگر از حوادث طبیعی با قدرت تخریبی گسترده در ایران بود. شرایط طبیعی و محیطی ایران، این کشور را به عنوان یک کشور حادثهخیز معرفی میکند. سیلهای فصلی در برخی استانها از جمله استانهای جنوبی و زلزله بهخصوص در استانهای غربی از جمله شناختهشدهترین حوادث طبیعی در ایران است که اغلب به بحران تبدیل میشود. یکی از آسیبپذیرترین گروهها در بحرانهای طبیعی کودکان هستند. اما علاوه بر حکومت، جامعه چقدر برای مواجهه با این آسیبها آمادگی دارد و چه اندازه برای برخورد مناسب با کودکان آسیبدیده آموزش دیده است؟
در این مقاله نیازهای کودکان در بحرانها را مرور خواهم کرد و با تکیه بر یک مثال و تأکید بر یکی از حقوق اساسی کودک، راههای پیشنهادی قابل اجرا در بحرانها برای حمایت از کودکان را بررسی خواهم کرد.
تهدید حقوق کودک در بحرانهای طبیعی
در جریان سیل سراسری در بهار ۱۳۹۸ تصاویری از کودکان در رسانهها منتشر شد که وضعیت نگرانکنندهی آنها را به نمایش میگذاشت. کودکی که در زمین گلی در حالی که سیمهای برق روی زمین رها شده بود بازی میکرد یا کودکی که از روی تکه چوبی بر روی جریان پر فشار آب در حال عبور بود، شرایط غیر ایمن این کودکان را به نمایش میگذاشت.
به طور کلی کودکی که در مناطق بحرانزده زندگی میکند با آسیبهایی مانند موارد زیر دست به گریبان است:
- – از دست دادن یک یا هر دو والد در اثر حادثه
- – دور شدن از والدین و خانواده به دلیل شرایط محیطی
- – کم شدن توجه والدین به کودک به دلیل مواجهه با بحران
- – خطرات محیطی۱
- – از بین رفتن خانه و بیخانمانی۲
- – از بین رفتن زیرساختهای بهداشتی و خدمات عمومی
- – از بین رفتن زیرساختهای آموزشیnbsp;
- – آسیبهای مبتنی بر جنسیت
این آسیبها که کمابیش در تمام کشورها کودکانی را که در شرایط بحرانی قرار میگیرند، تهدید میکنند، با نبود حمایت همهجانبه و مبتنی بر حقوق کودک، تبدیل به بحرانی جدی برای کودکان و تهدیدی بلندمدت برای آنها خواهد شد.
ابزارهای موجود برای حمایت از کودکان در بحرانهای طبیعی ایران
شاید گمان کنیم حمایت از کودکان بدون کمک گرفتن از ساختار قدرت و حکومت مرکزی و بدون دولت و قانونگزاران و حکمرانانی که دغدغهی حمایت از کودک و مدیریت صحیح داشته باشند، امکانپذیر نخواهد بود. گرچه این سخن دور از حقیقت نیست، اما تجربهی سایر کشورها و مشاهدات ما از بحرانهای پیشین در ایران نشان داده است با تکیهی بیشتر بر قدرت نهادهای مدنی و نیروهای محلی، همچنان قابلیت حمایت از کودکان وجود دارد. داشتن آگاهی نسبی درباره حقوق و نیازهای کودکان در شرایط بحرانی و استفاده از ظرفیتهای موجود برای حمایت نظاممند از آنها، اگر نتواند یک حمایت کامل باشد، میتواند از بروز آسیبهای بیشتر جلوگیری کند و به آسیبهای قابل پیشگیری خاتمه دهد.
چنانچه در ابتدای مقاله خواندید یکی از مهمترین حقوق کودکان که در شرایط بحرانی تهدید میشود، حق بودن در کنار خانواده و داشتن حمایت آنهاست. بنابراین فعالان و کارشناسان حقوق کودکان اولویت خود را در شرایط بروز بحران، حفظ رابطه کودک و خانوادهاش میدانند. در جریان زلزله بم در دی ماه ۱۳۸۲ برخی گزارشات و مشاهدات افراد محلی و نهادهای مدنی فعال در منطقه از جدا شدن کودکان از خانوادهها بدون داشتن برنامهای برای حفظ رابطهی کودک و خانوادهاش خبر دادند. در عین حال در همان فاجعهی انسانی هم گزارشهای دیگری از تجربهی موفق اما ناتمام برخی سازمانهای محلی و یونیسف خبر داد. به دلیل مدون نشدن تجربههای پیشین از جمله زلزله بم، اولین واکنش طبیعی بسیاری از فعالان و افراد دغدغهمند در جریان سیل سراسری بهار ۱۳۹۸ دور کردن کودکان از منطقه خطر بود، بدون آنکه برنامهی مدونی برای این اقدام در نظر داشته باشند. گرچه امنیت جانی و جسمی کودک در محیط بحرانزده تهدید میشود، اما حفظ این امنیت باید با ملاحظهی حق او در داشتن ارتباط با خانوادهاش انجام شود.
از سوی دیگر آنچه برای یک فعال مدنی باید اهمیت داشته باشد، حفظ تعامل با خانواده کودک و افراد محلی و در نظر گرفتن عاملیت کودک و خانواده اوست. در شرایطی که منافع عالیهی کودک ایجاب میکند که از منطقهی خطر دور شود، تعامل با او و خانوادهاش کمک خواهد کرد تا بهترین گزینه برای اقامت موقت کودک پیدا شود. زمانی که کودک هیچ فرد قابل اعتمادی در شهرها و مناطق اطراف یا دورتر از محل حادثه ندارد، معمولا گزینهی مطلوب، استفاده از چادرها یا کانکسهای موقت به عنوان سرپناه در مناطق امنتر است. این محلها باید تحت نظارت خانوادهها و افراد معتمد آنها باشد و کسانی که در ادارهی آنها دخالت دارند حداکثر اطلاعات را در مورد نحوهی برخورد با کودکان آسیبدیده داشته باشند.
خوشبختانه نهادهای بینالمللی منابع مفیدی را درباره کودکان آسیبدیده از بحرانهای طبیعی تولید کردهاند و یونیسف ایران نیز منبع قابل اعتمادی در این زمینه است. تجربهی گروههای محلی، منطقهای و ملی نیز میتواند به یک فعالیت با حداکثر منافع تبدیل شود. به عنوان یک فعال، زمانی که به منطقهی آسیبدیده مراجعه میکنیم، مهم است تا ابتدا منابع محلی را شناسایی کنیم، اطلاعات خود را درباره فعالیت نهادهای محلی در مناطق دیگر بالا ببریم و با کمک گرفتن از نیروهای محلی با خانوادهها و کودکان درباره شرایط و نیازهایشان گفتوگو کنیم.
در خلاء حمایت قانونی حکومت، استفاده از اصول پیماننامهی حقوق کودک و پیشنهادات و توصیههای نهادهای بینالمللی مانند یونیسف کمک میکند تا حداکثر تلاش خودمان را برای در نظر گرفتن حقوق کودک انجام دهیم و اطلاعات خود را به عنوان مداخلهگر بالا ببریم.
اگر از راه دور قصد همراهی با فعالان محلی یا فعالانی که به منطقه رفتهاند داریم، از یک طرف میتوانیم به بازنشر مطالب آموزشی معتبر کمک کنیم و از طرف دیگر میتوانیم حمایتهای مالی و اعتباری خود را در اختیار نهادهایی بگذاریم که حداکثر نزدیکی را به اصول پیماننامهی حقوق کودک دارند. به این ترتیب به شکلی مسئولانه کمک خواهیم کرد تا نهادهای حامی حقوق کودک تقویت شوند و سایر نهادها خود را با اصول پیماننامه منطبقتر کنند. با گسترش شبکههای اجتماعی، نهادهای مختلف محلی و ملی از این امکان برای ایجاد تعامل گستردهتر و ارتباط نهادینهشدهی بینگروهی استفاده کردهاند. تقویت این ارتباط هم میتواند از جمله قدمهای اجرایی فعالانی باشد که دسترسیشان به منطقهی آسیبدیده کمتر است.
گرچه پیشنهادات ذکر شده برای حمایت پایدار از کودک آسیبدیده از بحرانهای طبیعی شرایط ایدهآلی نیست، اما استفاده از حداکثر ظرفیتهای موجود کمک خواهد کرد تا در جریان مداخله در مناطق آسیبدیده، کمترین آسیب به کودکان وارد شود و بیشترین حمایت از آنها صورت گیرد.
پانوشتها
۱. برقگرفتگی، احتمال ریزش بناها و ساختمانها و آسیبدیدگی جسمی بعد از وقوع حادثه، خطر دزدیده شدن یا آزار جسمی و جنسی از جمله آسیبهای محیطی به شمار میروند.
۲. با از بین رفتن خانه و قرار گرفتن کودک در معرض بیخانمانی، آسیبهای دیگری نیز مانند احتمال از دست دادن اسناد هویتی و لوازم زندگی از وسیلههای شخصی تا لوازم تحصیل و وسایل بازی کودک را تهدید میکنند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *