خطر ترک تحصیل دائمی کودکان محروم پس از بحران کرونا
هانریش بل، نویسنده نامدار آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی، در کتاب جاودان آدم کجا بودی، آنجا که فقر و فلاکت مردم را پس از جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد، میگوید:
بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند او چه بلایی سر کشور و زیربناهای آن آورده اما یک چیز نابودشدهی اساسی بود که هر کسی نمیفهمید و آن خیانت هیتلر به کلمات بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معنی خود را از دست داده بودند و پوچ و مسخره شده بودند؛ کلماتی مانند: آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت.
ابتذال کلمات شریف، میراث همه نظامهای دیکتاتوری است کما اینکه طی سالهای گذشته در ایران نیز مفاهیمی همچون عدالت و زیرشاخههای آن مثل عدالت آموزشی از معنای واقعی تهی شدهاند.
عدالت آموزشی یعنی توزیع عادلانهی فرصتها و امکانات آموزشی رایگان برای همه کودکان در همه نقاط کشور. در سالهای گذشته بارها مسئولان آموزشوپرورش در دولتهای مختلف مدعی شدهاند که عدالت آموزشی در اسناد بالادستی مورد توجه ویژه قرار گرفته اما نه تنها این وعده هرگز محقق نشده بلکه تنگناهای اقتصادی از یکسو و تمرکزگرایی از سوی دیگر روزبهروز به شکاف طبقاتی و نابرابریها دامن زده و کار را به جایی رسانده که امروز شاهد خودکشی کودکان به دلیل محروم ماندن از آموزش آنلاین هستیم. این در حالی است که کشورهای عضو پیماننامه جهانی حقوق کودک متعهد شدهاند با ایجاد فرصتهای برابر امکان آموزش رایگان و فراگیر را برای همه کودکان فراهم سازند.[۱]
با استناد به آمار منتشر شده توسط خود مسئولان آموزشوپرورش هماکنون با کمبود ۴۰ میلیون مترمربع فضای آموزشی[۲] و فرسودگی ۳۰ درصد مدارس کشور[۳] روبرو هستیم. علاوه بر آن همچنان حدود ۸۸ هزار کلاس درس سیستم گرمایشی استاندارد ندارند[۴]، بسیاری از مدارس فاقد آبخوری و سرویس بهداشتی هستند، کمبود کادر آموزشی در مناطق محروم به مرحله هشدار رسیده و بعد از تخریب مدارس استانهای کرمانشاه، خوزستان، لرستان و گلستان در اثر زلزله و سیل هزاران کلاس درس به چادر و کانکس منتقل شدهاند.
مرگ دنیا ویسی دختر هفتساله اهل کردستان زیر آوار مدرسه فرسوده، جان باختن مریم، مونا و یکتا دختران هفتساله زاهدانی بر اثر آتش گرفتن بخاری نفتی، ترک تحصیل ۲۰ درصدی دختران خوزستانی بعد از سیل سال ۱۳۹۸ تنها نمونههایی از پیامدهای تبعیض و عدم تحقق عدالت آموزشی در کشور است و نمایانگر اینکه آنچه تاکنون در سیستم آموزشوپرورش ایران اجرا شده برخلاف ادعای مسئولان نه تنها در جهت تحقق عدالت آموزشی نبوده بلکه به نابرابریها دامن زده است. نتیجه بلامنازع چنین رویکردی گسترش «فقر آموزشی» در کشور و بازماندگی هزاران کودک از تحصیل بوده است.
سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس ایران در گزارشی آمار آموزشوپرورش در مورد کودکان بازمانده از تحصیل را «تشتت آماری» خواند و اعلام کرد: «جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل ۱۲ برابر تعدادی است که آموزشوپرورش اعلام میکند.»[۵] همچنین اسفندماه سال گذشته وزیر ورزش و جوانان ایران اعلام کرد، وام ۳۰ میلیون تومانی ازدواج منجر به افزایش چهار برابری کودکهمسری شده است.[۶] پیش از آن هم فعالان مدنی بارها هشدار داده بودند که فقر شدید باعث شده بسیاری از خانوادههای محروم با منع دختران خود از ادامه تحصیل، آنها را در ازای مبالغ اندکی به مردان مسن بفروشند.
حالا با پاندمی کرونا و پدیدار شدن بیش از پیش شکافهای طبقاتی، مفهوم عدالت آموزشی اندک اعتبار خود را نیز از دست داده چرا که آموزشوپرورش با در نظر گرفتن سبک زندگی فرادستان برای کل جامعه که به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی کسبوکارها با فقر مضاعف نیز روبرو شده، نسخه پیچیده است. پس از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، آموزشوپرورش بدون اینکه زیرساختهای لازم را برای آموزش آنلاین فراهم کرده باشد با راهاندازی «اپلیکیشن شاد»، دانشآموزان را ملزم به ثبتنام در این سامانه کرد و آنگاه که با موج انتقادات مردم و کارشناسان حوزه کودک روبرو شد با سماجت در موفقیتآمیز بودن شیوهای که در پیش گرفته اصرار ورزید.
آموزشوپرورش ایران پس از رویارویی با انتقادات بسیار ادعا کرد برای کودکانی که امکان دسترسی به اینترنت و تلفن همراه هوشمند ندارند بستههای آموزشی ارسال میکند. در آخرین خبرها نیز اعلام شد سه میلیون تبلت برای کودکان مناطق محروم ارسال خواهد شد اما گزارشهای متعدد حاکی از آن بود که بستههای آموزشی و تبلتهای اهدایی به دست بسیاری از کودکان مناطق محروم نرسیده است. در نهایت هم معاون ابتدایی آموزشوپرورش گفت: «دانشآموزان منتظر تبلت نباشند و آموزش را از بسترهای دیگر پیگیری کنند.»[۷] منظور این مسئول آموزش و پرورش از «بسترهای دیگر»، آموزش از طریق صدا و سیما بود اما او توضیح نداد هزاران نفر کودک فقیر در مناطق محروم که حتی آب آشامیدنی سالم ندارند و داشتن تلویزیون و آموزش از طریق آن نیز برایشان به رؤیا میماند، چه باید بکنند
تبعیضها در دوران پاندمی کرونا باعث شد کودکان زیادی به معنای واقعی کلمه فقر و محرومیت را احساس کنند و دچار سرخوردگیهای روحی شوند. کافی است اخبار خودکشی کودکان در ماههای اخیر را که با محروم ماندن از آموزش آنلاین مرتبط است مرور کنیم، از جمله خبر خودکشی محمد موسویزاده کودک ۱۱ ساله بوشهری و پرستو جلیلی آذر کودک ۱۳ ساله اهل ارومیه.
دوران قرنطینه و آموزش از راه دور برای کودکان فقیر تجربهای تلخ را رقم زد.اغلب آنها محکوم به کار در ساعات طولانی سرِ زمینهای کشاورزی، کورههای آجرپزی، کارگاههای زیرزمینی و خانوادگی شدند. جمعیت قابلتوجهی از این کودکان فرزندان همان شش میلیون کارگری بودند که با شیوع کرونا شغل و درآمد خود را از دست دادند[۸] و از هیچ حمایتی برخوردار نشدند و تلاش مؤثری برای ماندن فرزندان آنها در تحصیل انجام نشد.
تفکرات رایج سنتی و فقر فزاینده در بسیاری از این خانوادهها که کرونا آنها را فقیرتر هم کرده بود باعث شد دختربچههای خود را به دلیل کم کردن یک نانخور به خانه شوهر بفرستند و پسربچهها را برای اینکه کمکخرج خانواده باشند، روانه بازار کار کنند. کودکانی که دیگر هرگز امکان بازگشت به مدرسه را پیدا نخواهند کرد.
خطر ترک تحصیل دائمی کودکان پس از شیوع کرونا فقط مختص ایران نیست و این پاندمی وضعیت کودکان محروم در همه جوامع سنتی و فقیر را دچار بحران کرده. یونیسف در بیانیه خود درباره عدم بازگشت کودکان آسیبپذیر به مدرسه هشدار داده و سازمان حامی کودکان، Save the Children، نیز اعلام کرده: «کرونا صدها هزار دختر زیر سن را به ازدواج اجباری میکشاند.»[۹] بنابراین آنچه اهمیت مییابد تلاش کشورها برای نجات کودکان و نگهداشتن آنها در تحصیل با وجود تمام محدودیتهاست. یونیسف از کشورها خواسته برای جلوگیری از این بحران با اقدامات فوری فرصتهای یادگیری جایگزین و حمایتهای روانی و اجتماعی از کودکان آسیبپذیر را در دستور کار قرار دهند.
اما آنچه در ایران اتفاق افتاده با وجود ادعای مسئولان دولتی، نتیجهای جز سرخوردگی، ناامیدی و محرومیت تحصیلی برای دانشآموزان در پی نداشته است. آموزشوپرورش در ایران، نهادی سیاسی است که با مدیریت ناکارآمد اداره میشود و در چنین سیستمی آنچه اهمیت و اولویت ندارد منافع کودکان است. در نتیجه چنین رویکردی هر بحرانی همچون سیل، زلزله و کرونا نه تنها محرومیت دائمی گروهی از کودکان از تحصیل را به همراه دارد که زمینهساز ایجاد سرخوردگیهای روحی و روانی نیز در آنها میشود تا آنجا که مرگ خودخواسته را انتخاب کنند.
پانوشتها:
[۱] ماده ۲۸ کنوانسیون جهانی حقوق کودک
[۲] «استاندارد فضای آموزشی ۸.۵ مترمربع برای هر دانش آموز است»، خبرگزاری مهر، ۵ تیر ۱۳۹۸.
[۳] «۳۰درصد مدارس کشور فرسوده است»، اقتصادآنلاین، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹.
[۴] «۲۵ هزار کلاس درس هنوز با بخاری نفتی گرم میشود»، خبرآنلاین، ۵ دی ۱۳۹۸.
[۵] «جمعیت بازمانده از تحصیل در ایران: ۱,۷ میلیون نفر»، رادیو زمانه، ۲۸ آوریل ۲۰۱۹.
[۶] «وزیر ورزش و جوانان: گزارش چند صد کودکهمسری به دلیل افزایش تسهیلات بانکی»، خبرآنلاین، ۱۰ اسفند ۱۳۹۸.
[۷] «نبود تبلت توجیهی در بازماندن دانشآموز از تحصیل نیست»، همشهری آنلاین، ۱ آبان ۱۳۹۹.
[۸] «مرکز پژوهشهای مجلس: کرونا ۲ تا ۶ میلیون نفر را بیکار میکند»، دویچهوله، ۲۸ آوریل ۲۰۲۰.
[۹] «کرونا صدها هزار دختر زیر سن را به ازدواج اجباری میکشاند»، دویچهوله، ۱۰ اکتبر ۲۰۲۰.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *