
خشونتی که دیده نمیشود
کیانوش عیاری برای سینمادوستان ایرانی فیلمسازی شناختهشده است. او که سابقهی ساخت آثاری به یاد ماندنی چون تازهنفسها، شبح کژدم، آبادانیها و سریال روزگار قریب را دارد فیلمساز محبوب منتقدین نیز هست. عیاری که فیلمسازی خود را با ساخت مستند آغاز کرده تمایل زیادی به خلق روایات واقعی دارد. تصویر کردن عریان و بیپروای واقعیت از مشخصههای سینمای او به حساب میآید. این نگاه عیاری به سینما باعث شده که موضوع اصلی فیلمنامههای او اکثرا معضلات اجتماعی و حقوق از-دست-رفتهی شهروندان باشد. چه در تازهنفسها که مستندی کوتاه از زندگی مردم تهران در سالهای ابتدایی پس از انقلاب است، چه در آبادانیها که روایتی داستانی از مهاجرین جنگزدهی خوزستانی در تهران و شرایط دشوار معیشتی آنهاست، مشکلات زندگی مردم دغدغهی اصلی عیاری را شکل میدهد. به همین دلیل است که او برای روایتِ موضوعِ حساسی که از سوی فیلمسازان و نویسندگان ایرانی به شدت مهجور مانده و کمتر کسی جسارت پرداختن به آن را داشته، یعنی قتل دختران در خانواده، به سراغ خانهی پدری میرود.

همین جسارت عیاری و پافشاری در عدم سانسور یا کمتر سانسور شدن اثرش باعث استقبال کاربران شبکههای اجتماعی از اکران تازهی فیلمش شد و بسیاری از سینمادوستان در صفحات خود به دیگران توصیه کردند که هرچه زودتر به تماشای فیلم بروند چون هیچ تضمینی برای ادامهی اکران آن نیست. این توصیه بیجا نبود. اکران دوبارهی خانهی پدری پس از کمتر از یک هفته در تاریخ ۶ آبان مجددا توقیف شد.
خانهی پدری که در سال ۱۳۸۹ خبر ساخت آن با موضوع خشونت خانگی و قتلهای ناموسی سر و صدای زیادی به پا کرد، پس از چهار سال توقیف در دی ماه سال ۱۳۹۳ به نمایش درآمد اما بعد از یک روز توقیف شد. تعدادی از منتقدین سینمای ایران این فیلم را یکی از آثار مهم تاریخ سینمای ایران نامیدند اما مخالفین اکران آن به صحنهی خشونتآمیز ابتدایی فیلم اشاره کردهاند که نه تنها بار خشونت آن بسیار زیاد است بلکه «تصویری موهن و متوحش از ایرانیان نمایش میدهد».۱ به نظر میرسد اصرار مسئولان سینمایی بر حذف صحنهی بحثبرانگیز بوده اما با مخالفت کیانوش عیاری بالاخره این فیلم اول آبان ماه ۱۳۹۸ با اصلاحات جزئی و تنها در ۱۵ سالن به روی پردههای سینما بازگشت. این بار نیز تنها پس از پنج روز با دستور دادسرای فرهنگ و رسانهی تهران نمایش فیلم متوقف شد. این تنها فیلم عیاری نیست که ظاهرا برای همیشه توقیف شده. فیلم کاناپه نیز به دلیل مسئلهی حجاب و استفاده از کلاهگیس برای بازیگران زن هرگز به پردهی سینماها راه نیافت.
خانهی پدری با ده دقیقهی نفسگیر آغاز میشود که در آن پدر خانواده با بازی مهران رجبی و پسر ۱۵ سالهی او، محتشم، دختر خانواده را میکشند و او را در قبری که در زیرزمین خانه کندهاند مدفون میکنند. دلیل قتل در فیلم «آبروی خانواده» گفته میشود و تا انتهای فیلم هم بیش از این چیزی نمیشنویم. سایهی این جنایت تا انتهای فیلم بر سر شخصیتها، خانهی پدری و مخاطب سنگینی میکند. گفته میشود یکی از اصلاحات مورد نظر تعزیهخوان بودن پدر خانواده بوده است. به گفتهی مسئولان سینمایی فرد مذهبی و تعزیهخوان نمیتواند مرتکب چنین جنایتی شود. اما، با وجود اصلاحات اعمال شده، هنوز نشانههای کوچکی از تعزیهخوان بودن پدر خانواده به مخاطب داده میشود.

تمام سکانسهای خانهی پدری در یک لوکیشن فیلمبرداری شده. دوربین با شخصیت محتشم، پسر خانواده همراه میشود و مراحل مختلف زندگی او را از نوجوانی تا دوران پیری در خانهی پدری روایت میکند. عیاری برخورد محتشم را با جنایتی که در کودکی و به اجبار پدر انجام داده در گذر سالها به تصویر میکشد: از پذیرش ماجرا در دوران جوانی تا تداعی شدن اتفاقات صحنهی قتل در میانسالی؛ از نیش و کنایههای پسرعمو در مورد قبرستان بودن خانه تا مواجهه با بقایای جسد خواهر در پیری. با گذشت زمان اعضای خانواده و نسلهای بعدی خانواده در بزنگاههای مختلف از وقوع این جنایت و محل دفن دختر خانواده آگاه میشوند. در هر مرحله زنان معترض تحقیر و سرکوب میشوند و در نهایت به پنهانکاری و حفظ نظم موجود تن میدهند و به نام مصلحت خانواده در برابر جنایت سکوت میکنند.
شاید در ابتدا تعداد زیاد شخصیتها که به بهانهی گذر زمان در مدتی کوتاه تصویر میشوند این تصور را ایجاد کند که شخصیتها به درستی پرداخت نشدهاند اما وجود فرهنگ موروثی، عدم تغییر لوکیشن فیلمبرداری و حضور شخصیتهای مرکزی بستری میسازد تا شخصیتهای فرعی به خوبی درک شوند و روایت بدون لکنت و یکدست پیش رود. این ازدیاد شخصیت و گذری بودن آنها به کمک عیاری میآید تا داستان خود را به صورت نمادین از خانهی پدری به ایران تعمیم دهد. از همین رو است که مخاطب ایرانی با اتفاقات آشنایی روبرو میشود که در گوشه و کنار جامعه شاهد آن است و شاید خودش هم در برابر این اتفاقات رفتاری مانند شخصیتهای داستان داشته باشد.
عیاری برای روایت خود نامی کنایهآمیز برگزیده: خانهی پدری. خانهای که قرار است مأمنی برای اعضای خانواده باشد تنها به قتلگاه آنها و آمالشان بدل میشود. عیاری فرهنگ پدرسالاری و مردسالاری را در خصوصیترین بنیان جامعه که همان نهاد خانواده باشد به تصویر میکشد و نشان میدهد که با گذشت نسلها این فرهنگ از مردی به مرد دیگر و از زنی به زن دیگر منتقل شده است. هر شخصیت در سکانسی قربانی و در سکانسی دیگر عامل سرکوب شود. پسر خانواده در کودکی مجبور به قتل خواهرش میشود و در سکانسهای بعد عامل پنهانکاری و سرکوب. دختر خانواده در جایی معترض به عدم داشتن حقوق اولیهی انسانی است و در ادامهی ماجرا به عنوان زنی جاافتاده با پنهانکاریهای برادرش همراه میشود.
خانهی پدری از اواخر دوران قاجار آغاز میشود و تا اواخر دههی ۷۰ ادامه مییابد. این فیلم را میتوان روایت عیاری از تاریخ خشونت علیه زنان دانست؛ خشونتی که دیده نمیشود، هنوز هم در پستوی خانهها، دور از چشم جامعه، در جریان است و با سکوت ما شاید تا ابد هم دور بماند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *