از «حاجی بابای اصفهانی» تا «افتخار عوالم شیعه»
در این یادداشت میخواهم مختصری از نقش جیمز موریه[۱] و سر پرسی سایکس[۲]، دو مأمور سیاسی بریتانیا، در پیوند دادن ادبیات فارسی و انگلیسی بنویسم. موریه برای ارائه تصویری از عادات و رسوم اهل مشرق، سرگذشت حاجی بابای خیالی را به سبک مرسوم در ادبیات انگلیسی نوشت، در حالی که سر پرسی سایکس برای شرح زندگی نورالله خان، نوه حاجی بابای اصفهانی، فرم روایی سفرنامه زیارتی شرقی را برگزید. با وجود آنکه علاقمندان به تاریخ ادبیات با میراث ادبی جیمز موریه آشنا هستند، سفرنامه زیارتیای که سر پرسی سایکس به انگلیسی به قصد دنبالهای بر حاجی بابای اصفهانی نوشت ناشناخته مانده است.
* * *
در اوایل قرن نوزدهم بازار کتاب بریتانیا برای ادبیاتی که بتواند روحیات و واقعیات زندگی مردم شرق را بشناساند ارزش فرهنگی قائل بود. فرض بر این بود که آثاری چون هزار و یک شب و ژیل بلاس در تحقق بخشیدن به این خواسته تا حدی موفق هستند و خواندنشان به مردم و مأمورانی که به شناخت شرق علاقمندند یاری میرساند. با نیت خلق چنین اثری، جیمز موریه که اول بار در ۱۸۰۸ به ایران سفر کرده بود و بعدها در ایران به تناوب تا ۱۸۱۶ در مناصب مختلف نمایندگی سیاسی داشت، با جعل نویسندهای خیالی به نام حاجی بابای اصفهانی رمانی به سبک غربی درباره سرگذشت این فرد نوشت.
رمان حاجی بابای اصفهانی (۱۸۲۴) با یک «رساله آغازین» شروع میشود که به ما کمک میکند منطق جعل کردن نویسنده خیالی توسط جیمز موریه را بفهمیم. این مقدمه با مکالمهای خیالی بین کشیش و سیاحی بریتانیایی شروع میشود. در این مکالمه کشیش میگوید که تاکنون هیچ سیاحی درباره عادات و رسوم اهل مشرق چیزی که تصویری دقیق در ذهن به جا بگذارد ننوشته است. کشیش در تشریح این اظهار نظر خود ادامه میدهد که نوشتن چنین اثری با وصل کردن داستانهایی از شرق مثل کاری که آلن رنه لوساژ در ژیل بلاس انجام داده محقق نمیشود. همچنین سیاح اروپایی «ولو اینکه تبدیل دین کرده باشد و سالها در شرق زندگی کرده باشد» نمیتواند با موفقیت چنین اثری را بنویسد. از نظر این کشیش دسترسی به روایتی واقعی و مفید فایده از شرق تنها در صورتی ممکن است که یکی از خود اهل مشرق در «تکلم و ترسل به سلیقه فرنگیان» مألوف گردد و سرگذشت زندگانی خود را «جزوی و کلی از فاتحه تا خاتمه عمر به طرز فرنگیان» بنویسد. به تعبیر ساده و به طور خلاصه نظر کشیش این است که خواندن رمانی به طرز غربی اما به قلم نویسندهای شرقی تنها راه مفید برای شناخت واقعی از مردم شرق است.
در ادامه این «رساله آغازین»، سیاح بریتانیایی توضیح میدهد که اظهار نظر کشیش سالها در ذهن او بوده تا اینکه به تصادف فردی با نام حاجی بابا اصفهانی را در بستر بیماری میبینید و به او جان دوباره برمیگرداند. حاجی بابا برای جبران پولی ندارد اما در نزدش چیزی است که میداند برای انگلیسیها با ارزش است: مکتوبی که سرگذشت زندگی اوست و او «با وجود آنکه ایرانی» است به طرز انگلیسیها به نگارش کلی و جزئی از حالات و کیفیات زندگی خود از اول عمر تا آخر عمر اقدام کرده است. حاجی بابا به سیاح اصرار میکند که این تحفه را بپذیرد چرا که قصد رفتن به ایران دارد و حمل کردن این مکتوب که در آن بدون پردهپوشی به بیان افکار خود پرداخته برای جان او خطرناک است. سیاح که سالهای سال در اشتیاق به دست آوردن چنین خزانهای بوده، مکتوب را میپذیرد، آن را ویرایش میکند «تا به طرز اروپاییان مطابق باشد و به مذاق ایشان موافق افتد [، و] حشو و زواید آن را از تکرار و مبالغات اهل آسیا حذف» میکند. به این ترتیب، رمان حاجی بابای اصفهانی خلق میشود.
استراتژی روایی موریه با زبان ساده رمانهای عامهپسند آن دوران اروپا ترکیب میشود و رمان حاجی بابای اصفهانی را به اثری بسیار پرفروش در ادبیات انگلیس تبدیل میکند. شهرت این کتاب آنچنان بالا میگیرد که به غیر از زبانهای اروپایی در همان قرن نوزدهم سه بار نیز به فارسی برگردانده میشود.[۳] از این سه برگردان، ترجمهای که توسط حلقهای از کوشندگان سیاسی و ادبی ایرانی متشکل از میرزا حبیب اصفهانی و با دستیاری میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی در عثمانی انجام شد، به داخل ایران راه یافت و نفوذی چشمگیر در بین حلقههای مبارزان ضد استبداد یافت.[۴] امروزه از ترجمه فارسی حاجی بابای اصفهانی در کنار چندین اثر ادبیات مشروطه به عنوان آثاری که پیشگام شکل گرفتن ادبیات نوین و رمان فارسی بودند یاد میشود.[۵]
اما اگر تا اینجای ماجرا برای علاقمندان جدی ادبیات مدرن فارسی آشناست، باقی آن کمتر شنیده شده است. اقبال عمومی از اثر جیمز موریه چنان بود که قریب یک قرن بعد، سر پرسی سایکس، کنسول بریتانیا در کرمان در دوره مظفرالدین شاه، اشتیاق نوشتن دنبالهای بر حاجی بابای اصفهانی را در سر پروراند. سایکس هم مانند موریه، نویسندهای با کتابی خیالی ساخت و خود را تنها مترجم آن کتاب معرفی کرد. کتاب سایکس، با عنوان افتخار عوالم شیعه: اعمال یک زیارت[۶] (۱۹۱۰)، ماجرای نورالله خان، نوه حاجی بابای اصفهانی را تعریف میکند.
حوادث رمان سایکس، بر خلاف رمان حاجی بابای اصفهانی، در کرمان، بلوچستان و مشهد میگذرند یعنی مناطقی که سایکس در آنها مقامهای نمایندگی سیاسی و کنسولگری داشت. سایکس برای اینکه بتواند جغرافیای داستانی را عوض کند باید راهی مییافت که از حاجی بابای اصفهانی که آخرین بار در انگلیس حضور داشت به نورالله اصفهانی متولد ماهان در نزدیکی کرمان برسد. لذا راوی این رمان، نورالله خان اصفهانی، شرح میدهد که پس از مرگ پدربزرگش، حاجی بابای اصفهانی، پدر و عمویش از پدر خود تنها بدهیهای او را به ارث بردند و به ناچار زیردست یکی از دوستان سابق حاجی بابای اصفهانی به نام فتحعلی خان نوری بزرگ شدند. بعد از مرگ فتحعلی خان[۷]، پسرش محمد اسماعیل خان که اول به مقام وزارت و بعد حاکم ایالت کرمان و بلوچستان تعیین شد، دو فرزند را با خود به کرمان و بلوچستان برده است. در پی حکومت محمد اسماعیل خان بر کرمان، او یکی از پسرهای حاجی بابا را فرماندار ماهان کرده است و بدین شکل است که راوی رمان سایکس که نوه حاجی بابا است، در ماهان کرمان متولد شده است!
سایکس احتمالا متأثر از موفقیت ترجمه فارسی حاجی بابای اصفهانی، چند سال بعد یعنی ۱۲۹۲ شمسی راه ترجمه افتخار عوالم شیعه را نیز هموار ساخت. این اثر را میرزا حسن خان، منشی اول جنرال قونسولگری دولت انگلیس ترجمه کرد که به اهتمام خان صاحب سید مبارکعلی شاه، معاون جنرال قونسولگری دولت انگلیس در مطبعه طوس در مشهد منتشر شد. سایکس در توضیحی بر چاپ دوم کتاب انگلیسی نوشت که آرزوی او خلق حاجی بابای دوم بوده است تا تصویری واقعی از ایران قبل از انقلاب مشروطه به دست بدهد. اما نه نسخه انگلیسی و نه فارسی آن با اقبالی از جنس حاجی بابای اصفهانی مواجه نشد و چندان مورد ارزیابی محققین تاریخ ادبیات قرار نگرفت.
گرچه ضعف و زمختی زبان ترجمه فارسی افتخار عوالم شیعه حتما در عدم موفقیت آن موثر بوده است، نادیده گرفته شدن این رمان را در ادبیات انگلیس غیر از توان نویسندگی سایکس، باید تا حدی ناشی از شیوهای دانست که سایکس در نوشتن کتابش به کار برده است. برخلاف موریه که رمان خود را با زبان ادبیات عامهپسند اروپا و در سنت رمان پیکارسک غرب نوشت، رمان سایکس تجربهای یکه و اولیه در زبان انگلیسی برای ساختن رمانی انگلیسی بر مبنای سنتهای نوشتاری فارسی بود. غیر از شناخت شخصی سایکس از ادبیات فارسی، تقلید هنرمندانه او از سنتهای نوشتاری فارسی محصول همکاری خان بهادر احمد دین خان، آتاشه جنرال کنسول دولت انگلیس در ایران، با او بود. سایکس اذعان میکند که دین خان در زمینههای مختلفی از جمله بسیاری از اطلاعات، نقل قولها و جملات قصار و برخی توصیفات به او یاری رسانده است.
رمان سایکس مثل نسخ خطی کهن فارسی با دعای آغاز کتاب شروع میشود، به شکل متون کلاسیک فارسی نثر و شعر را در هم میآمیزد و با امضای کاتب به پایان میرسد. کتاب انگلیسی با دیباچهای به فارسی آغاز میشود که در آن پس از حمد و ستایش خداوند با تقلیدی استادانه از سطرهای آغازین نسخ کهن چنین میآید:
اما بعد، نورالله خلف مرحوم محمد حسین خان اصفهانی الاصل این سفرنامه را که حاکی سرگذشت ایام زندگی خود و زیارت مقام افتخاریه شیعه اثنیعشریه یعنی آستان ملائک پاسبان حضرت امام هشتم است به جهت استحضار و اطلاع ساکنین اقالیم سبعه به حیز تحریر آورد. غرض نقشیست کز ما بازماند.
نویسنده در ادامه باز هم با تقلید از نویسندگان رسالههای قدیم از سهوهای احتمالی در کتاب عذر میخواهد! فصلهای رمان هر یک شبیه نسخ تذهیبشده با آذینهایی بر بالای خود آغاز میشوند. شگردهای فارسی این رمان انگلیسی تا آنجا ادامه مییابد که رمان با بیتی شعر که تاریخ اختتام اثر در آن به طور ضمنی آمده است پایان مییابد: «خواستم تاریخ از طبع سلیم/ در میان مصرعی مستور و تام/ هاتفی سر را برون کرد و سرود/ این سفرنامه به جلدی شد تمام».
میدانیم که خاصه از دهه هفتاد میلادی به بعد چه در فارسی و چه عربی نویسندگانی از جمله هوشنگ گلشیری، و جمالالغیطانی موفق شدهاند رمانها و داستانهایی را متکی بر ژانرهای نوشتاری ادبیات کهن فارسی و عربی خلق کنند. در دهههای اخیر نیز نویسندگان متعددی از جمله ابوتراب خسروی در رود راوی و اسفار کاتبان و رضا فرخفال در این راه قلم زدهاند. با این حال هنوز در زبان انگلیسی اثری که توانسته باشد این شگرد رماننویسی را نمایندگی کند نمیشناسیم. تلاش سایکس برای انجام چنین کاری آن هم در اوایل قرن بیستم، سالها پیش از آنکه حتی نویسندگان ایرانی و عرب دست به چنین کاری بزنند، بسیار با ارزش و حائز اهمیت است.
پانوشتها:
[2] Sir Percy Molesworth Sykes
[۳] برای آشنایی با این سه ترجمه، که سومی را اخیرا نویسنده این یادداشت توانسته است در بین نسخ کتابخانه ملی ایران شناسایی کند مراجعه کنید به: مهدی گنجوی، «معرفی یک ترجمه ناشناخته از حاجی بابای اصفهانی»، خبرگزاری کتاب ایران، سهشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۸.
[۴] این ترجمه برای اولین بار توسط داگلاس کراون پیلوت (کنسول وقت بریتانیا در کرمان) در هزار و نهصد و پنج در کلکته برای تدریس زبان فارسی منتشر شد. اهمیت این ترجمه در شبه قاره تا آنجا بود که یک واژهنامه اردوـفارسی نیز برای لغات و اصطلاحات آن در همان سالها منتشر شده است که به شماره ۲۶۴۷۳۲۷ در کتابخانه ملی قابل دسترسی است.
[۵] برای وجوه مختلف تأثیر این ترجمه بر پیدایش ادبیات نوین فارسی بنگرید به: کریستف بالایی، پیدایش رمان فارسی، ترجمه مهوش قویمی و نسرین دخت خطاط، تهران، انتشارات معین، ۱۳۷۷؛ صص ۵۰، ۱۲۷ و ۱۵۲.
[6] The Glory of the Shia World, the Tale of a Pilgrimage
[۷] گرچه شخصیت نورالله خان زاییده خیال نویسنده است اما، میدانیم محمد اسماعیل خان نوری معروف به وکیلالملک شخصیتی واقعی در تاریخ حکمرانی آن دوران ایالت کرمان است.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *