
انگل (پارازیت)
اسکار ۲۰۲۰ با شگفتی همراه بود. انگل (پارازیت) اثر بونگ جونهو، کارگردان نامآشنای سینمای کره جنوبی، برای اولین بار در تاریخ ۹۳ ساله مراسم اسکار موفق به کسب همزمان جایزه بهترین فیلم سال و بهترین فیلم خارجیزبان شد. همچنین این فیلم دو جایزه کارگردانی و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی این دوره اسکار را هم از آن خود کرد.

گروهی انتخاب فیلم انگل به عنوان فیلم برگزیده اسکار ۲۰۲۰ را اعلام مخالفت سینماگران آمریکایی با نقشههای برتریطلبانه دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا میدانند. این گروه به تئوری توطئه در پس هر اتفاقی باور دارند. آنها اعطای جایزه بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۳ به فیلم آرگو را نتیجه تفکر ضد-ایرانی، و چهار سال بعد، همانها دادن جایزه بهترین فیلم خارجیزبان اسکار ۲۰۱۷ را به اصغر فرهادی برای فیلم فروشنده محصول نگرش جانبدارانه اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا از ایران و نگاه ضد-ترامپی آنها میدانستند. البته این گروه چشمشان را بر موفقیتهای پیشین فیلم انگل بستهاند که در طول سال ۲۰۱۹ با دریافت نخل طلای کن آغاز شد و با کسب ۱۹۸ جایزه و ۱۸۳ نامزدی از فستیوالهای فیلم جهانی ادامه یافت. به هر حال، چه انگل را شایسته دریافت اسکار بهترین فیلم بدانیم یا ندانیم، این فیلم با کسب جایزه بهترین فیلم سال ۲۰۱۹ در هر دو بخش انگلیسی و خارجیزبان به تاریخ هنر سینما پیوسته است.
انگل داستان دو خانواده و ارتباطی که بین این دو برقرار میشود در کره جنوبی است. یکی خانواده چهار نفره و فقیر کیم است که بیکارند و زندگی را با درست کردن جعبه پیتزا میگذرانند. آنها در زیرزمینی نمور و تاریک زندگی میکنند که بالاترین پنجرهاش همکف خیابان قرار دارد. هزاران نفر در سئول، پایتخت کره جنوبی، در این نوع خانهها که بانجیها (banjiha) نامیده میشود، زندگی میکنند. رهگذران خیابان به درون این خانهها دید دارند بهطوری که در سکانس اول میبینیم فردی که در گوشه خیابان ادرار میکند در واقع بالای پنجره خانه خانواده کیم ایستاده است.

خانواده دوم پارک نام دارد. آنها هم مانند خانواده کیم چهار نفرهاند ولی ثروت بسیار دارند. خانه آنها در بالای تپهای سر سبز واقع است و خانه هم چند متر بالاتر از سطح زمین قرار دارد بهطوری که برای ورود به منزل راهی پلکانی را باید طی کرد. یکی از دیوارهای درون این خانه شیشهای است و از آن حیاط سرسبز خانه دیده میشود.
فیلم در همان سکانسهای ابتدایی با نشاندادن خانهها، موقعیت اجتماعی و فاصله عمیق طبقاتی بین دو بخش جامعه را به تصویر میکشد. فیلمساز در طول فیلم به شکل دیگری هم بر این فاصله طبقاتی تأکید میکند. اعضای خانواده کیم همیشه بویی میدهند حتی وقتی لباسهای طبقات مرفه را میپوشند و عطر میزنند. آقای پارک به زنش میگوید خانواده کیم بوی آدمهایی را میدهند که مترو سوار میشوند.
داستان فیلم از جایی آغاز میشود که دوست کیوو، پسر خانواده کیم، از او میخواهد در مدتی که برای تحصیل به خارج از کشور میرود به جای او به داهی، دختر جوان خانواده پارک، در درسهایش کمک کند. کیوو خودش را دانشجو جا میزند، استخدام میشود و شروع به درس دادن به داهی میکند. پس از آن کیوو با استفاده از سادگی خانم پارک، خواهرش را تحت عنوان معلم نقاشی که تازه از خارج آمده به خانه خانواده پارک وارد میکند و این روند تا حضور همه اعضای خانواده کیم در آن خانه ادامه مییابد.
شاید طرح فیلم ساده و تکراری به نظر برسد اما جونهو استاد خلق لحظات غافلگیرکننده است انگار که تماشاگر فیلمش با اتومبیلی سریع در جادهای پیچ در پیچ در حال حرکت است بدون آنکه از پیچ بعدی آگاهی داشته باشد. جهانِ فیلمنامه طوری ترسیم شده که نمیتوان ژانر مشخصی برایش تعیین کرد و بین تراژدی و کمدی در نوسان است. بعضی انگل را یک کمدی وحشتناک مینامند مانند ما یا جوکر، و برخی از آن به عنوان یک کمدی-درام جنایی یاد میکنند مانند جواهرات تراشنخورده یا دشنههای برهنه. انگل مصداق هر کدام از این عناوین است و هیچکدام هم نیست.
انگل داستان آرزوهای بربادرفته نسل جوان امروز است که آرزوها و تلاشش برای بهتر شدن زیر فشار دارندگان قدرت و سرمایه لِه شده است. آنها با وجود دانش و اندیشهشان هر روز فقیرتر میشوند و به طبقات پایینتر جامعه سقوط میکنند. در مقابل، سرمایهداران و قدرتمندان و آقازادههای بدون لیاقتشان ثروتمندتر میشوند و به طبقات بالاتر جامعه صعود میکنند. محلهای سکونت دو خانواده کیم و پارک استعاره زیبایی از چنین وضعیت است. پسر و دختر خانواده کیم به امید روزی هستند که با پساندازشان بتوانند راهی دانشگاه شوند. کیوو همسطح یک دانشجو به دختر خانواده پارک درس میدهد و دختر بدون تحصیلات و فقط از طریق مطالعه شخصی فتوشاپ یاد گرفته و با پسر بازیگوش خانواده پارک هنر-درمانی کار میکند. این برادر و خواهر آینه تمامنمای نسل جوان امروز دنیا هستند که دانش و استعدادشان در جامعههای مبتنی بر رابطه و قدرت نادیده و نابود شده است.

انگل روایت قدرت و اثرات مخرب آن در جهان معاصر است. خانواده کیم تا آن زمان که به خانه پارکها وارد نشده بودند شاد بودند و به همه احترام میگذاشتند. با آنکه غذا نداشتند ولی برای دریافت یک قلوه سنگ هم تشکر میکردند. اما از زمانی که وارد زندگی پارکها میشوند قدرت آنها را مدهوش میکند. خانواده کیم هر کسی را که برای استحکام قدرتشان مضر تشخیص میدهند بیدرنگ از میان برمیدارند حتی کسانی را که با آنها در یک جایگاه اجتماعی بودهاند و مانند خودشان به سختی شغلی در آن منزل دست و پا کرده بودند. کیمها برای گرفتن شغل رانندگی و مستخدمی با دوز و کلک موجب اخراج راننده و مستخدم قدیمی پارکها میشوند. حتی از ترس از دسترفتن قدرتشان به نابودی صاحبخانه هم اقدام میکنند. لباس قدرت چنان خانواده کیم را میفریبد که کیووبرای ماندن در آن خانه به دوستش که او را به خانواده پارک معرفی کرده بود هم خیانت میکند و با داهی، دختر مورد علاقه او، رابطه عاشقانه برقرار میکند.
آخر کلام، انگل داستان انسانهای فراموش شده جهان مدرن است که برای داشتن لحظهای موج وایفای، مجبورند بالای توالت فرنگیهای نزدیک به سطح خیابان چمباتمه بزنند.
ممنون، آقا کیان! مفید بود. مشتاق تماشایش شدم.