زیر گذر زمان، فصل ۳
۳. خدمت
متاسفانه بنظرم راست میگه. میگم متاسفانه چون میدونم راست میگه و من ازش فرار میکنم. فرار میکنم چون علیرغم سادگی مساله، انجام دادنش بینهایت سخته و من از زیر بارش در میرم. با اینکه انگار به جورایی میدونم خوشحالی دقیقا پشت دریه که خودم به دقت بستم و قایمش هم کردم!
شرح مجموعه:
مجموعهی «زیر گذر زمان» درددلی است خودمانی از آنچه گذشته و میگذرد؛ پرداختی است بیپیرایه به چهها، چراییها و چطورها؛ و خواهشی است به سوی زیباییها زندگی.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *