اگر ...، فصل ۲
سحر دلیجانی
سحر دلیجانی که پدر و مادرش به دلیل فعالیت در گروههای چپ زندانی بودند، در اوین متولد شد و ۴۵ روز در کنار مادرش در زندان بود. او تا چند سال بعد که پدر و مادرش آزاد شدند، با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد.
شرح مجموعه:
«اگر» گزیدهی کوتاهی است از گپی طولانی با کسانی که یکی از والدین یا هر دوی آنها را در زندانهای جمهوری اسلامی و یا به دست مأمورینش از دست دادهاند و یا مدتی به دلیل زندانی بودن آنها از داشتنشان محروم بودهاند.
فارغ از هر نوع باور، اعتقاد، عقیده و یا هدفی که آنها برایش جانشان را از دست دادهاند و یا متحمل سختیهایی شدهاند، فرزندان آنها نکات و دردهای مشترکی را به اشتراک میگذارند و از حس و حال آن روزها و تأثیرات این اتفاق در زندگیشان درد دل میکنند.
2 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
چه می توان گفت از این همه روشنگری در قالب ادبیاتی که فهم و درکش ، انسان را درگیر فکر می کند که سر انجام آن خلق دنیایی خواهد بود عاری از ا ستثمار و بندگی.
با آرزوی بهترین ها برای سحر گرامی موفق باشید
چه می توان گفت از این همه روشنگری در قالب ادبیاتی که فهم و درکش ، انسان را درگیر فکر می کند که سر انجام آن خلق دنیایی خواهد بود عاری از ا ستثمار و بندگی.
برای بار اول است که داستان زندگی سحر را شنیده ام وبعنوان قدر دانی چند جمله ای سیاه کرده ام . با آرزوی بهترین ها برای سحر گرامی موفق باشید