«یک زندگی پنهان»، زیستن در دایره حقیقت
یک زندگی پنهان، تازهترین فیلم ترنس مالیک کارگردان آمریکایی، روایتی است بر مبنای داستان واقعی فرانتس یِگراِشتتر[۱]، کشاورز اتریشی که در میانه جنون ملیگرایی و نژادپرستی در اروپای درگیر جنگ جهانی دوم استوار و صادق و مؤمن ماند. داستان زندگی او چنان الهامبخش است که نظر فیلمسازی معنوی چون ترنس مالیک را برای تبدیلش به یک فیلم سینمایی سه ساعته جلب کرده است.
فرانتس (آگوست دیل) مخالف جنگ است. بهخصوص به هیتلر و آرمانهایش هیچ اعتقادی ندارد و این واقعیت که اگر او را به جنگ فرابخوانند باید برخلاف اعتقاد قلبیاش سوگند وفاداری به هیتلر یاد کند، آدمهای بیگناه را بکشد و کشورهای دیگر را غارت کند، آزارش میدهد. فرانتس مسیحی است و نمیتواند بفهمد چرا کشیشها سربازان را قهرمان و حتی قدیس میدانند.
در جو ارعابی که نازیها به وجود آوردهاند، مخالفت آشکار بهای سنگینی دارد. کشیش دهکده فرانتس را زنهار میدهد: «به عواقب کارت برای همسر و فرزندانت فکر کردهای؟» و به او میگوید: «فداکاریت به نفع هیچکس نیست.» و شاید حق با او باشد. اما فرانتس به نفع و ضرر و سود و زیان کمتر فکر میکند. او خیلی ساده نمیخواهد کاری بر خلاف اعتقادش انجام دهد. نمیخواهد سوگند دروغ یاد کند و جزئی هر چند کوچک از ارتش مرگ نازیها باشد. فرانتس خطاب به اسقف اعظم که با پادرمیانی کشیش حاضر به ملاقات با او شده میگوید: «اگر خدا به ما اختیار داده، ما مسئول کارهایمان هستیم. من میخواهم جانم را حفظ کنم اما نه با دروغ.»
فرانتس، به تعبیر واتسلاو هاول، «زیستن در دایره حقیقت» را انتخاب کرده است و ابایی از پرداختن هزینه این انتخاب اخلاقی ندارد. بارها در فیلم با افرادی مواجه میشویم که قصد دارند او را به شکلهای گوناگون به راه «عادی» جامعه برگردانند: با صحبت از اینکه خدا دوست دارد شادی بندگانش و نه رنج آنان را ببیند؛ با تهدید به اینکه خائن است و دارد به نژاد و کشور خودش خیانت میکند؛ و با القای حس ناامیدی به او که کارش بیتأثیر است. میگویند ماشین جنگ را نمیتوان متوقف کرد. میگویند این مخالفت تنها به ضرر او و خانوادهاش است و هیچکس حتی از کار او باخبر نخواهد شد. و میگویند او مسیر تاریخ را عوض نخواهد کرد بلکه فراموش میشود و بیتأثیر تنها جان خود را از دست میدهد. اما مسئله همینجاست. او معترض است اما «سیاسی» نیست. رادیکال است اما «انقلابی» نیست. دنبال نام و ننگ نیست. نمیخواهد با این کار توجهی جلب کند. او فقط به سادگی میخواهد به آرمان و اعتقادش وفادار باشد. گویی تنهاترین آدم دنیاست؛ آخرین بازمانده درستکار در جهان؛ مسیحِ باز مصلوب[۲] و نمک زمین[۳]! برای فرانتس مهم نیست که «همه» زبان در کام گرفتهاند یا همراه سپاه تاریکی شدهاند.
در یکی از صحنههای تأثیرگذار فیلم، قاضی دادگاه (با بازی برونو گانتس، بازیگر سوئیسی که پیش از این نقش هیتلر را در فیلم سقوط بازی کرده بود)، پیش از اعلام حکم، فرانتس را به اتاق کارش دعوت میکند و از او درباره تصمیمش جویا میشود و میپرسد: «آیا مرا قضاوت میکنی؟» بعد از اینکه فرانتس اتاق را ترک میکند، قاضی روی صندلی او مینشیند و به دستهای خود خیره میشود. گویی خود را در جای فرانتس تصور میکند و به شجاعتش قبطه میخورد. ایجاد لحظهای تردید و سؤال در دل یکی از مقامات نازی کمترین تأثیر اقدام فرانتس است. هر چند هدفش این هم نیست. او کار «درست» را برای درستیاش میکند نه چیز دیگر.
شکوه اقدام ساده اما مؤمنانه فرانتس به خوبی در فرم نامأنوس اما کم و بیش همیشگی ترنس مالیک منعکس شده است. مناظر طبیعی دهکده با آن کوههای سرسبز و آبهای روان در تقابل با فضای خاکستری و سرد زندان نازیها، و عشق فرانتس و فانی به هم و فرزندانشان در تقابل با خشونت فاشیستها فیلم را پیش میراند.
آگوست دیل، بازیگر نقش فرانتس، با اشاره به فیلمبرداری در مکانهای واقعی از جمله خانه واقعی فرانتس یگراشتتر و دادگاهی که او در آن محکوم شد، درباره اهمیت چنین داستانی میگوید: «این داستانی درباره نه گفتن است. نه گفتنی که کمبودش در جامعه ما بیشتر و بیشتر حس میشود چون حس میکنم ما همه به نوعی در حال پریدن در قطار آری هستیم …. فرانتس برنامه سیاسی شبیه آنچه گاندی یا کسانی که تعداد زیادی از یهودیان را نجات دادند، نداشت. او تنها مثل کودک نه گفت. دید که غلط است و نه گفت. و این قدرتمند است زیرا ساده است …. نیازی نیست انقلاب کنیم. کافی است گاهی نه بگوییم.»
عنوان فیلم، یک زندگی پنهان، برگرفته از سطور آخر رمان میدلمارچ نوشته جورج الیوت است: «خیر جهان تا حدی وابسته به اقدامات ساده و غیرتاریخساز است. نیمی از اینکه زندگی من و شما به آن بدی نیست که میتوانست باشد، به خاطر عدهای است که مؤمنانه زندگی پنهانی داشتند و در مقبرههایی بدون بازدیدکننده آرمیدهاند.»
این فیلم که سال گذشته در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد از فیلمهای متأخر مالیک مانند به سوی شگفتی و درخت زندگی داستانیتر است اما همچنان حوصله تماشاگر را به چالش میکشد. دو زبانه بودن فیلم نیز از نقاط ضعف آن به شمار میرود اما قهرمان کمنظیر، مناظر زیبا و موسیقی گوشنواز جیمز نیوتن هاوارد قطعا ارزش توجه دارد.
پانوشتها
[۲] نام رمانی از نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده یونانی.
[۳] مسیح در انجیل متی خطاب به حواریون میگوید: «شما نمک زمینید؛ لیکن اگر نمک فاسد گردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟»
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *