یک زندگی پنهان
فرانتس با خانوادهاش در روستای کوچکی در اتریش زندگی آرام و شادی را میگذراند. با شروع جنگ جهانی دوم به جنگ فراخوانده میشود ولی از ادای سوگند وفاداری به هیتلر سر باز میزند.
این خلاصه داستان آخرین اثر سینمایی ترنس مالیک، فیلمساز آمریکایی، با عنوان یک زندگی پنهان است. مالیک که به فیلسوف عالَم سینما شهرت دارد هم اکنون ۷۷ ساله است و در طول عمر خود فقط ۹ فیلم سینمایی بلند ساخته است که هر کدام در زمان اکران از سوی منتقدین به عنوان شاهکارهای سینمایی شناخته شدهاند. درخت زندگی، روزهای بهشت و خط باریک سرخ از جمله معروفترین فیلمهای این فیلسوف سینماگر هستند که برای سازندهشان جوایز و نامزدیهای بسیاری از فستیوالهای جهانی به ارمغان آوردهاند. یک زندگی پنهان در کن ۲۰۱۹ افتتاح شد و در فهرست نامزدهای دریافت نخل طلا قرار گرفت.
یک زندگی پنهان مانند فیلمهای گذشته مالیک در درون طبیعت میگذرد هرچند بخشهای پایانی فیلم فضای درون زندان را به تصویر کشیده است. طبیعت، یکی از کلیدواژههای مهم در سینمای ترنس مالیک، ذاتاً نامحدود است و مرزبندیهایی که شاهدش هستیم، مخلوق دست انسان است. اگر چشم را بر این خطکشیهای تحمیلشده ببندیم، بکری و گستردگی نامحدود طبیعت را درمیابیم و دلیل استفاده ترنس مالیک برای استفاده از این لوکیشن را در آثارش درک خواهیم کرد. موضوع سینمای مالیک مفاهیم انسانی و بشری است که تعریف آنها به دلیل دامنه معنایی نامحدودشان ظرفی نامحدود میطلبد. از این رو طبیعت به دلیل وسعت و بیانتهایی همراه با سبزی و شادابی درونی، بهترین گزینه (لوکیشن) برای فیلسوفی است که میخواهد از طریق مدیوم سینما مفاهیم کلی بشری مانند عشق، مِهر، آزادی، و شادی را تعریف و تصویر کند.
با شروع جنگ، فرانتس مانند بسیاری از مردان کشور، جهت آموزش سربازی به پادگانهای نظامی تحت نظارت نازیها فرستاده میشود. او در دوره آموزشی از نزدیک شاهد جنگافروزیهای توسعهطلبانه هیتلر و حزب نازی است. آنها با شستشوی مغزی سربازان از هر کدام یک حامی میسازند؛ طرفدارانی که بیاختیار یا از ترس مانند چوبهایی بدون اندیشه در خدمت کشورگشاییهای بیحساب هیتلر قرار میگیرند و بسیاری در همین راه کشته و مجروح میشوند. در ذهن فرانتس شکی شکل میگیرد: «آیا ما داریم عادت میکنیم به جنایتِ بدون شرمساری؟» کمکم او خودش را از سربازان دیگر جدا میکند و دیگر حاضر نیست در مراسم تجلیل هیتلر و فتوحاتش شرکت کند و دست بزند.
با شدتگرفتن جنگ، فرانتس و مردان دهکده به خدمت فراخوانده میشوند. اما فرانتس حاضر نیست خودش را معرفی کند چون مجبور است سوگند وفاداری به هیتلر بخورد و این برایش بدین معناست که جنایات او را تأیید کرده است. دیگر برای فرانتس بسیاری از مفاهیم رایج در دوران جنگ معنایشان را از دست دادهاند. قهرمان یا شهید از جمله این کلمات هستند. فرانتس میگوید: «قهرمانانِ ما آدمهایی هستند که به کشورهای دیگر حمله میکنند، غارت و کشتار میکنند و در پایان کشیش آنها را قدیس مینامد.»
مادرش، دوستانش و حتی کشیش دهکده از او میخواهند تا مانند سایر مردان دهکده به ارتش آلمان نازی بپیوندد. اسقف برای او آیهای از کتاب مقدس را تفسیر میکند که ضعفا باید مطیع فرمان قدرتمندان باشند. از او میخواهند تا مانند بقیه اهالی روستا رفتار کند و برای خود و خانوادهاش دردسر درست نکند. همه به او میگویند: «برای خدا مهم نیست تو چه به زبان میآوری. مهم چیزی است که در قلب توست!»
اما فرانتس که مسیحی متدینی است، بر اساس باورهای مذهبیاش اعتقاد دارد: «اگر خدا به ما اختیار داده، پس در مقابل کارهایمان مسئول هستیم.» مسئولیت منتج از اراده موجب میشود تا فرانتس خود را تسلیم اراده پیشوا (هیتلر) نکند. فرانتس حتی از دادن کمکهای مردمی به جبهه جنگ هم خودداری میکند چه که هر قدمی را تحت هر نام و عنوان که منجر به استمرار و تحکیم پایههای قدرت هیتلر و حزب نازی شود مشارکت در جنایات آنها میداند.
پس از درگیریهای بسیار، بالاخره فرانتس خودش را به ارتش معرفی میکند اما در مراسم سوگند، حاضر به ادای سوگند وفاداری به هیتلر نمیشود و از این سکانس فیلم وارد مرحله جدیدی میشود. همه کس و همه چیز علیه او و خانوادهاش میشوند. به زندان میافتد و خانوادهاش مورد بیمهری و آزار روستائیان قرار میگیرند. حتی همسرش را در مراسم دعای یکشنبههای کلیسا نمیپذیرند. هیچکس با خانواده فرانتس حرف نمیزند و آنها بر روی زمین و وطن خودشان طرد میشوند. بچههای خردسال فرانتس هم از این آزار و اذیت در امان نیستند و از سوی همسالانشان با سنگ و دشنام پذیرایی میشوند. بیخبری از فرانتس و پاسخ ندادن به نامهها و تماسهای تلفنی فانی، همسر فرانس، بر مشکلات و نگرانیهای خانوادهاش افزوده است اما فانی در دعاهایش میگوید: «میدانم که خداوند به هیچ فردی بیشتر از تحملش رنج و عذاب نازل نمیکند. پس خدایا به او شجاعت بده و دانایی!»
یک زندگی پنهان یکی از جذابترین آثار کارگردانش محسوب میشود. فیلم بر اساس زندگی واقعی یک کشاورز اتریشی در جنگ جهانی دوم ساخته شده و همانطور که در تیتراژ پایان فیلم آمده است یادآور قهرمانان گمنامی است که موجب رشد آزادی در جهان شدهاند. فیلم داستان انسانهایی است که اندیشه و اراده خود را بر تفکر زائیده از دیکتاتوری حاکم بر جامعه مقدم دانستند و با بذل جان و از خودگذشتگی خود و خانوادهشان برای به ثمر رسیدن درخت آزادی کوشیدند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *