کنون بزم سماع است و دف و نی
آغاز سماع
سماع صوفیان از عشق یار است
که دلهاشان ز شوقش بی قرار است
اگر مست حقی برخیز و کف زن
بکوبان پایی و دستی به دف زن
رها کن عقل دوراندیش و بر خیز
زخود بگذر به سرمستان در آویز
که این حال و هوای صادقان است
پر از شور و نوای عاشقان است
کنون بزم سماع است و دف و نی
برآور نعرهٔ هیهای و هی هی
مگر ما و منت گردد فراموش
روی در بحر وحدت مست و مدهوش
شوی از خود تهی با اویی او
کنی حق حق، زنی مستانه هو هو
نورعلیشاه، دیوان نوربخش قطب سلسله نعمت اللهی
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *