موسیقی با تمام سیمهای ساز
با درگذشت محمدرضا شجریان که در بالاترین مقام آوازخوانی در ایران قرار داشت، این سؤال مطرح شد که نگرش او به جایگاه زنان در موسیقی ایران و نظر او درباره ممنوعیت صدای زنان بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است؟ آیا او حضور زنان را در موسیقی ایرانی لازم میدانست یا به عنوان خوانندهای سنتی که ریشه مذهبی نیز داشت و بعد از انقلاب سرودهای انقلابی هم خواند مخالف آوازخوانی زنان بود؟ آیا او نسبت به ممنوعیت صدای زنان واکنش مثبت یا منفی داشت؟ آیا او در سالهای طولانی خوانندگیاش توجهی به زنان علاقمند به فراگیری آواز و موسیقی ایرانی نشان داد؟ شاگردان زن شجریان چه حمایتی از او میگرفتند و چه مشکلاتی را بیان کردهاند؟ در این مطلب با توجه به منابع موجود به این سؤالها پاسخ میدهم. تمرکز من در اینجا نگرش شجریان به آوازخوانی زنان است، نه نگرش او به زنان در حیطههای دیگر. نقد و بررسی نگاه شجریان به زنان در جامعه و خانواده تحقیقات مستقل میطلبد که امیدوارم در آینده میسر شود.
نگرش شجریان به آوازخوانی زنان را در چهار نقش میتوان بررسی کرد: خواننده حرفهای، خواننده متعهد، استاد آواز، و پدر. شجریان معمولا چند صدایی نمیخواند ولی او به عنوان یک خواننده حرفهای در گروههای موسیقی با خوانندههای حرفهای زن همکاری کرد. در گروه موسیقی شیدا که در سال ۱۳۵۱ توسط محمدرضا لطفی پایهگذاری شد و پس از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ فعالیت خود را در کانون چاووش تا چند سال بعد از انقلاب ادامه داد. شجریان در کنار موسیقیدانان و خوانندههای زن و مرد صاحب سبک دیگری در این گروه فعالیت میکرد که آلبومهایی به نام چاووش منتشر میکردند. هنگامه اخوان در چاووش ۵ و سیمابینا در چاووش ۸ به عنوان خواننده با این گروه همکاری داشتند. یکی دیگر از روشهای همکاری حرفهای با خوانندههای زن این بود که گاه شاگردان زن مشترکی با اساتید زن از جمله پریسا داشت. به این ترتیب بعضی از خوانندگان زن فعلی حاصل تعلیمات شجریان و اساتید زن هستند. یکی از این زنان که خود به مقام استادی آواز رسید و شجریان هم به بعضی از هنرجویان جوانش سفارش حضور در کلاسهای او را کرده ملیحه مرادی است.
شجریان در گروه هنرمندان متعهد نیز میگنجد. هنرمند متعهد کسی است که به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس است و برای هنر هدف اجتماعی قائل است. پس از ممنوعیت صدای آوازخوانی زنان بعد از انقلاب شجریان از چند طریق مخالفتش را به حذف صدای زنان نشان داد. در مصاحبه ای که در روزنامه بامداد در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد از قول شجریان (که در آن زمان به اسم سیاوش شجریان شناخته میشد) ذکر شده است: «اگر مرد میخواند، زن هم باید بخواند.» او استدلال روحانیون زمان را مبنی بر تحریککننده بودن صدای زن که دلیل شرعی ممنوعیت صدای زنان محسوب میشد قبول نداشت و گفت: «اگر صدای زن برای مرد تحریککننده است، صدای مرد هم برای زن تحریککننده است.»
جمله معروفی از شجریان این روزها زیاد میچرخد که میگوید: «صدای زن از موسیقی ایرانی حذف شدنی نیست». شجریان صدای زن و مرد را دو عنصر اصلی موسیقی ایرانی میشمرد و صدای زنان و مردان را به صدای سیمهای مختلف یک ساز تشبیه میکند. در آبان ۱۳۹۰، او در گفتگویی با بیژن فرهودی خبرنگار صدای آمریکا میگیود: «صدای زن بخشی از موسیقی ما است. یک ساز چند سیم دارد. هر سیم یک کارایی دارد. اگر یکی از سیمهاش را بردارید بخشی از صداها را ندارید.» شجریان عشق و انگیزه زنانی که بعد از انقلاب آوازخوانی و ساز زدن را دنبال کردند میستاید و میگوید: «این خیلی ارزشمند است که این طایفهای که اینقدر مورد بیمهری است اینجور با عشق و علاقه کارش را دنبال میکند.» او در همین مصاحبه اعلام میکند تا جایی که بتواند از این خواسته زنان حمایت میکند.
شجریان در نقش استاد آواز مشوق و معلم خوانندههای زن بود. او از طریق آزمونهای چند مرحلهای یا معرفی اساتید موسیقی دیگر شاگردانش را از میان زنان و مردان انتخاب میکرد. یکی از بزرگترین آزمونها در سال ۱۳۸۳ زیر نظر فرهنگستان هنر برگزار شد. در این آزمون از بین سه تا چهار هزار نفر شرکتکننده، تعداد ۳۱۰ نفر و از بین آنها ۳۰ زن و ۳۰ مرد انتخاب شدند. بسیاری از کلاسها به صورت مختلط با حضور شاگردان زن و مرد تشکیل میشد. حتی اگر بهطور اتفاقی صدای آواز زنی را میشنید و فکر میکرد که برای تعلیم مناسب است به او توصیه میکرد در کلاس خود یا دیگر اساتید آواز شرکت کند. سارنگ سیفیزاده که یکی از شاگردان شجریان بود تعریف میکند که وقتی نوجوان بوده همراه مادرش معصومه مهرعلی که در آن زمان او شاگرد شجریان بوده در جمعی حضور داشتهاند و به توصیه اطرافیان سارنگ آوازی میخواند. شجریان همانجا متوجه استعداد سارنگ میشود و توصیه میکند در کلاسهایش حضور پیدا کند و اسمش را به عنوان سارنگ مهرعلی (فامیل مادر) در دفتر خود یادداشت میکند.
شجریان به دختران خود نیز درس آواز داد. در کلاسهای آواز او دخترانش افسانه و مژگان حضور داشتند. این کار نیز خود نشان از اعتراض او به ممنوعیت آواز خواندن زنان داشت. در بسیاری از اجراهای خارج از کشور، مژگان او را همراهی میکرد. با این کار شجریان از آوازخوانی زن ایرانی روی سن در مقابل تماشاگران حمایت میکرد. در حاشیه این کنسرتها شجریان به برگزارکنندگان کنسرتهاش سفارش میکرد که به خوانندها و نوازندگان زن توجه بیشتری کنند تا بتوانند روی سن اجرا کنند و بیشتر دیده و شنیده بشوند. بسیاری از شاگردان زن شجریان، از جمله مژگان، بعد از سالها خود استاد آواز به سبک شجریان شدند. از جمله زنانی که شاگرد شجریان بودند میتوان به نامهای زیر اشاره کرد: افسانه رثایی، ملیحه مرادی، غزاله فیلینژاد، سولماز بدری، مهدیه محمدخانی، فریبا داوودی، اعظم غلامی، معصومه مهرعلی و سارنگ سیفیزاده.
شاگردان زن شجریان جدا از مشکل اصلی که در ممنوعیت آوازخوانی و پخش اجراهای خود دارند از مشکلات دیگری نیز صحبت کردهاند که تنها با پشتیبانی شجریان حل نمیشود بلکه همکاری و حمایت خوانندهها و آهنگسازان و برگزارکنندگان کنسرتها و حتی دوستداران آواز را میطلبد. یکی از نکات حرفهای در مورد فراگیری آواز را شاگرد چندین ساله او فریبا داوودی این میداند که به دلیل کم بودن تنوع اساتید آواز در زمان حال زنان الگوهای متنوع ندارند و فکر میکنند فقط باید جای صدای شجریان بخوانند. از طرف دیگر آهنگسازان نیز در جای صدای شجریان آهنگ میسازند. فریبا داوودی میگوید:
چون شیوه دیگری در این سالها شنیده و خوانده نشده همه تلاش دارند فقط همان شیوه را کار کنند. کار کردن همان شیوه درست است ولی در جای صدای خود. در قدیم اکبر گلپا، ایرج، محمود محمودی خوانساری، ادیب، بنان، [و …] در این عرصه حضور داشتند ولی همگی این افراد متفاوت میخواندند و یک نسل بعد از آنها نیز […]. آهنگسازان هم در جای صدای آنها برایشان آهنگ میساختند.
از نظر فریبا داوودی بهتر است خوانندهها جای صدای خود را پیدا کنند و آهنگسازان مناسب با صداهای مختلف آهنگ بسازند.
مشکل دیگر این است که همکاران مرد به اندازه کافی از اجرای کنسرت خوانندههای زن استقبال نمیکنند. ماندانا خضرایی میگوید همکاران مرد اغلب حتی خوانندههای زن خارجی را به ما که ایرانی هستیم ترجیح میدهند. یکی دیگر از مسائل که مطرح میشود این است که از آنجایی که تعداد سالنهایی که کنسرتهای زنان در آن میتواند اجرا شود بسیار معدود است، نوبتها طولانی میشوند. بهخصوص این که این سالنها تنها به کنسرتهای زنان تعلق ندارد و به این ترتیب زنان خواننده در همین چند سالن هم مجبور میشوند مدتها برای نوبت خود پشت نوبت مردان صبر کنند. ملیحه مرادی میگوید با اینکه به جداسازی کنسرتهای زنان و مردان اعتقاد ندارد ولی وقتی هم که برای کنسرت ویژه زنان اقدام میکند با مانع مواجه میشود. گاه بعیدترین روز و ساعتها را برای زمان اجرا به خوانندگان زن میدهند، مثلا شنبه ساعت ۱۵.
خوانندههای زن به دلیل تمام مشکلات ذکرشده به اندازه کافی بین مردم شناختهشده نیستند. ممنوعیت صدای زنان باعث شده که حتی کسانی که مخالف این ممنوعیت هستند کمتر به آواز خوانندههای زن گوش کنند. یک راه حمایت از آواز زنان این است که آنها را شناخت و در کنسرتهایی که برگزار میکنند و اجراهای ضبطشدهای که به شکلهای مختلف در دسترس است صدای آنها را شنید.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *