مؤلفههای آشنای آثار بیضائی در «سفر به شب» (۱)
یکی از نکات مهم برای شناخت و معرفی هر اثر هنری نگاه بر سیری است که اندیشه و هنر پدیدآورندهی اثر طی کرده است اما چنین نگاهی به آثار هنرمند-نویسندهای به نام بهرام بیضائی شدنی نیست. با اینکه او بیش از شش دهه در زمینهی نمایشنامه و فیلمنامهنویسی قلم زده و دهها نمایشنامه و فیلمنامه به نگارش درآورده، از بین انبوه آثارش فقط تعداد معدودی مجوز چاپ و انتشار گرفتهاند و برای مخاطبان آثارش دسترسی به همهی آنها تاکنون غیرممکن بوده است. از سوی دیگر، در انتشار این آثار هم هیچ گونه توالی زمانی رعایت نشده و چاپ یک اثر در مقطع زمانی مشخص، فقط به دلیل تغییر یا تلطیف نگاه مسئول مربوطه امکانپذیر شده است. به طور مثال، او فیلمنامهی سفر به شب را در سال ۱۳۶۸ به تحریر درآورده ولی پس از ۲۸ سال مجوز چاپ گرفته است. در این سالها، بسیاری از فیلمنامههای او که پس از سفر به شب نوشته شدهاند، چاپ شده و به بازار کتاب راه یافتهاند.
آنچه باید در مورد آثار نمایشی بهرام بیضائی لحاظ شود این است که او این آثار را برای به صحنهآمدن یا تصویرشدن نوشته اما از خیل فیلمنامهها و نمایشنامههایش تنها موفق به ساختن ۱۴ فیلم و به همین تعداد تئاتر شده است. هر چند عدم امکان ساخت فیلم و تئاتر برای بیضائی و سینما و تئاتر ایران خسران غیرقابل جبرانی است ولی از سوی دیگر، کتاب شدن این آثار به ادبیات ایران غنائی نو بخشیده است. تا زمان چاپ فیلمنامههای بهرام بیضائی، این شکل نوشتاری در ادبیات ایران جایگاهی نداشت. فیلمنامههای بیضائی نه تنها به فیلمنامه جایگاه ادبی خاصی بخشید بلکه موجب شد فیلمنامه به عنوان گونهای ادبی مورد توجه خوانندگان و پیگیران ادبیات قرار گیرد و بسیاری از ناشران علاقمند به چاپ فیلمنامههای ایرانی شوند.
سفر به شب آخرین اثر منتشره از بهرام بیضائی در فضای نشر ایران است. این اثر برای اولین بار از سوی انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در نمایشگاه کتاب سال ۹۶ عرضه شد. بیضائی سفر به شب را در گونهی ادبی فیلمنامه نوشته است. هرچند این فیلمنامه از آثار قدیمی بهرام بیضائی محسوب میشود، با توجه به اینکه بیضائی همواره در حال بازخوانی و بازنویسی آثارش است، سفر به شب را میتوان اثری نو به حساب آورد. شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران در گفتگویی با روزنامه شرق در این رابطه میگوید: «بیضائی از ایدههایش پیشنویسی مینویسد و در فرصت مناسب آنها را تکمیل میکند و فیلمنامه سفر به شب نیز از این دست نوشتههای اوست و تألیف تازه او به شمار میرود.»۱
بهرام بیضائی یک بار هم برای ساختن فیلم سفر به شب اقدام کرد اما این فیلمنامه هم به سرنوشت بسیاری از فیلمنامههای دیگرش دچار شد و او از به تصویرکشیدن آن ناکام ماند. پس از ساخت مسافران در سال ۱۳۷۰، بیضائی برای ساخت فیلمهای بعدی چندین فیلمنامه ارائه میدهد که هیچ کدام مجوز یا امکان ساخت پیدا نمیکنند. یکی از این فیلمنامهها سفر به شب بود. بیضائی در گفتگویی با زاون قوکاسیان در این مورد میگوید: «…برای مسافران شبهات ساختند و در نمایش عمومی آن را به اصطلاح زمین زدند و من آن نامهی معروف را نوشتم و بعد از آن هر فیلمنامهای که دادم گفتند محتاج جلسههای توجیهی و اصلاحی است. این جور جلسات اوّلین نتیجهاش این است که تهیهکننده بفهمد امنیت سرمایهگذاری ندارد و حمایت هم ندارد و جا بزند و برود سراغ فیلمسازان امن. مثلاً در سفر به شب تمثیلهایی پیدا کرده بودند که پیدا کردنش واقعاً نبوغ میخواست؛ ساختگی بود اصلاً سنگاندازی و غرض شخصی یکی از اعضای آن جلسه.»۲
بهرام بیضائی هنرمندی مؤلف است. در هر اثری پدید میآورد، چه بر صحنه، چه بر پرده و یا بر کاغذ، امضای او را میتوان دید. آثار او مشترکاتی دارد که بیننده یا خوانندهی آثارش با آنها آشناست، خو گرفته و دنبالشان میکند. این اشتراکات چنان در کُنه اثر تنیده شدهاند که بدون آنها با پدیدهای سُست و فاقد وجاهت هنری روبرو خواهیم بود. سفر به شب هم از این قاعده مستثنی نیست و در آن مؤلفههای آشنای آثار بیضائی را میتوان دید.
اولین مؤلفهی شناختهشده در سفر به شب زمان وقوع آن است. محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، زمان این نمایش را «شاهمیران» میداند؛ دورهای که شاهی از بین رفته و هنوز شاه دیگری جایگزین نشده است؛ یک بههمریختگی یا آشوب عمومی که تعداد زیادی از آثار بیضائی در این دوره میگذرد. عیار تنها، مرگ یزدگرد، خاطرات میر کفنپوش، تاراجنامه، آینههای روبرو و اشغال از جمله آثار بیضائی مربوط به این دوره هستند. سفر به شب تقریبا همان زمان فیلمنامهی اشغال را روایت میکند منتهی در منطقهای روستایی؛ یعنی زمان خروج یا خلع رضاشاه و دورهای که هنوز نیروی تصمیمگیرندهای به جای او روی کار نیامده است.
یکی دیگر از مؤلفههای آشنای آثار بیضائی درآمیختگی عروسی و مرگ است. او میگوید: «هر بار که ما از عروسی و مرگ حرف میزنیم درواقع داریم راجع به جریان زندگی و اصل باروری میگوئیم.»۳ بهار سرآغاز زندگی زمین است. در این فصل زمین با سبزه و شکوفه آرایش میشود، مانند نوعروسی به حجله میرود و از باران آسمانی سیراب و بارور میشود. تابستان فصل میوه و ثمر این نوعروس است؛ فصل بازیگوشی و نشاط است. ولی این شادابی پایدار نیست. کمکم زمان پیری فرا میرسد. سپیدی برف نشان از پیری زمین دارد. آخرین روز سال، مرگ زمین پیر است و فردای آن روز، روزِ نو و تولدی دیگر. چرخهی طبیعت داستان زندگی انسان از تولد تا مرگ است و بیضائی در سفر به شب و در بسیاری از آثارش راوی همین حکایت. انسان نقطهی مشترک بیضائی با شکسپیر است. هر دو نمایشگر این پدیده هستند پس بیمناسبت نیست که بیضائی را شکسپیر ایران مینامند.
اما بیضائی داستانهایش را با مرگ پایان نمیدهد. پیام او در پایان هر اثرش امید و زندگی است. چرخهی طبیعت در جریان است. پس از مرگ زمستانی، تولد بهاری است. تولد دوباره در پایان آثار بیضائی جلوههای گوناگون دارد. مهتاب در مسافران با آینهای در دستانش به مراسم عروسی عزا-شده وارد میشود و اشکها را به خنده و بهسرزدنها را به رقص تبدیل میکند. باشو دستش را برای دست دادن به طرف مرد دراز میکند اما مرد دست راستش را از دست داده؛ آنها همدیگر را بغل میکنند و یکی میشوند. باشو دستِ از-دست-رفتهی مرد میشود و مرد پدرِ از-دست-رفتهی باشو. در سفر به شب هم به صدا درآمدن بوق اتوبوس و روشن شدن چراغهای آبادی نویدی است بر آغاز زندگی دوبارهی نوعروس داستان، حوری خیرآبادی: «لحظهای بعد چراغهای ده یکی یکی روشن میشود. حوری شگفتزده میماند و سپس میان گریه میخندد. برمیگردد بیصدا عیسا را میخواند و سپس معلوم نیست این گِلِه است یا فریاد یا سلامی که میفرستد. باز روی بوق میزند و میزند. ده سراسر روشن میشود.»
پانوشتها
۱. روزنامه شرق، ۲۳ فروردين ۱۳۹۶، شماره ۲۸۳۷.
۲. زاون قوکاسیان، بهرام بیضایی و پدیدهی سگکشی، تهران، انتشارت خجسته، ۱۳۸۱. ص ۲۵.
۳. قوکاسیان، زاون (گردآورنده). درباره مسافران ساخته بهرام بیضائی. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. ۱۳۷۱. ص ۱۲۳.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *