سیزدهبهدر
کارهای مصطفی هروی را با موضوع سیزدهبهدر ببینید.
در ایران سیزدهم نوروز را روز طبیعت میشناسند؛ یعنی باید از خانه بیرون رفت و به دامن دشت و صحرا پناه برد.
علامه عباسعلی کیوان در خاطرات خود مینويسد: «روز سيزدهبهدر جايز نبود برای ديد و بازديد به خانهای رفت. هم صاحبخانه به فال بد میگرفت و میگفت نحوست را به خانهی من آوردهاند و هم رونده نمیخواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آن چه بلا در اين سال بيايد، آن روز مقدر و تقسيم میشود. پس خوب است ما در شهر و خانهی خود نباشيم، شايد در تقسيم بلا فراموش شده و از قلم بيفتيم.» (محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران: آگه، ۱۳۷۶. صص ۷۱-۷۰)
در توضیح نحسی سیزدهم عید، مهرداد بهار میگوید: «چرا نوروز ۱۲ روز است و سبب وجودی سيزدهم عيد چيست؟ چرا کار کردن و پرداختن به امور جاری در اين روز نحس است؟
زير تأثير نجوم بينالنهرينی، اساطیری نجومی در ايران شکل میگيرد که بنا بر آن هر يک از دوازده اختر که خود بر یکی از برجهای دوازده گانه حاکم است، هزار سال بر جهان حکومت خواهد کرد. بدین روی عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين در هم خواهد شد. […] ظاهراً باور بر آن بوده است که در اصل، پس از دوازده هزار سال، آشفتگی آغازين باز میگردد.
به گمان انسان اعصار کهن آن چه در كيهان بزرگ (هستی) رخ میداد، در کيهان خُرد (در جهان انسانی) نيز رخ میداد […]. با اين باور بود، که سال دوازده ماهه را توجيه میکردند. طبعاً عوامل نجومی دیگری چون گردش ماه در اين امر و پديد آمدن سال دوازده ماهه مؤثر بوده است، اما توجيه اساطيری سال دوازده ماهه بر اساس عمر دوازده هزار سالهی هستی، بهترين توجیهی به نظر میرسيد که در چارچوب اعتقادات کهن میگنجيد.
جشنهای دوازدهروزهی آغاز سال نيز با اين سال دوازده ماهه و دورهی دوازده هزار سالهی عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش میآمد، سرنوشت سال خود میانگاشت […] و گمان میکرد اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد، همهی سال به اندوه خواهد گذشت. […] مختصر آن که دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همهی سال بود.
اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم میشد و آشفتگی نخستين باری دیگر باز میگشت، و اگر به نشان آن، در پايان هر سال نظم و قانون از ميان برمیخاست، پس در پايان دوازده روز نيز يک روز نشان آشفتگی نهایی و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز کار کردن، و نظام عمومی را رعايت کردن نيز از ميان برمیخاست و شايد عياشیها و ارجی باری دیگر برای يک روز باز میگشت.
نحسی سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود.» (مهرداد بهار، جستاری در فرهنگ ایران، تهران: انتشارات فکر روز، ۱۳۷۶. صص ۲۲۸-۲۲۷ )
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *