راهنمای عملی مشارکت کودک در فعالیتهای مدنی
شاید تصور بسیاری از ما از مشارکت کودکان در فعالیتهای مدنی، کودکی باشد که پلاکاردی در دست دارد و در تجمعی یا اعتراضی فردی در مکانی عمومی دیده میشود. البته ممکن است تصویر گرتا تونبرگ، نوجوان سوئدی که در سازمان ملل سیاستمداران را برای تخریب محیط زیست شماتت کرد یا ملاله یوسفزی، نوجوان افغانستانی که برای حق تحصیل کودکان در افغانستان میجنگد، هم برای برخی از ما آشنا باشد. اما مشارکت کودکان دقیقا به چه معناست، چه اهمیتی دارد، چطور میتوان آن را پیاده کرد و چه معیارهایی برای ارزیابی فعالیتهای مشارکتی وجود دارد؟
مشارکت کودکان در تصمیمگیریها، شنیده شدن صدای آنها و داشتن نگاه حق-محور به کودکان، از جمله پایههای اساسی پیماننامه حقوق کودکان، به عنوان مرجع رسمی و بینالمللی در زمینه حمایت از حقوق کودک به شمار میرود. ایران نیز در ۲۲ تیر ۱۳۷۳ با امضای پیماننامه حقوق کودکان در مجلس به اجرای آن متعهد شد.[۱] ماده ۱۲ و ۱۳ پیماننامه حقوق کودک به حق آزادی بیان، ابراز عقیده و مشارکت در تصمیمگیریها اشاره میکند و به همین دلیل حق دسترسی آزادانه –و مطابق با منافع عالیهی– کودک را به اطلاعات محترم میشمرد. ماده ۱۷ نیز حق دسترسی آزادانهی کودکان به اطلاعات را تصریح و تشریح کرده است. ماده ۱۵ پیماننامه بر آزادی کودکان برای تشکیل اجتماعات و شرکت در تشکیلات، مطابق با قوانین تاکید دارد.[۲] ماده ۱۶ به اهمیت حفظ حریم خصوصی کودک میپردازد که به صورت غیرمستقیم به موضوع مشارکت کودکان ارتباط پیدا میکند. و در نهایت ماده ۴ پیماننامه کشورها را ملزم میکند تا از تمام ظرفیتها و منابعشان برای حمایت از تمام حقوق کودکان، از جمله حق مشارکت آنها در تصمیمگیریها استفاده کنند.[۳]
طبق آنچه از پیماننامه حقوق کودکان میتوان برداشت کرد، مشارکت کودکان شامل حق دانستن، حق اظهار نظر و حق شنیده شدن است. ظاهرا با استناد به همین حق و با توجه به همین تعریف برخی از فعالان سیاسی و مدنی و خانوادهها کودکان را در اعتراضات مدنی داخل میکنند و نتیجهاش را ما در تصاویر منتشر شده از آنها با پلاکاردهایی در دستانشان میبینیم. اما چطور میتوان این شکل از مشارکت دادن کودکان در فعالیتها را ارزیابی کرد و چه معیاری برای نحوه مشارکت وجود دارد؟
گرچه پیماننامه حقوق کودکان به شکلهای مختلف حق شنیده شدن، اظهارنظر و مشارکت در تصمیمگیریها را برای کودکان محترم شمرده، اما در عین حال بر این نکته هم تأکید میکند که هیچ حقی بر حق دیگر برتری ندارد و اعمال هیچ حقی نباید سبب نقض حقوق دیگر کودک شود. بنابراین، هر شکلی از مشارکت کودکان باید امنیت، سلامت روانی و جسمی، حریم خصوصی و کرامت انسانی کودک را نیز تأمین و محافظت کند. سوءاستفاده از کودک، به خطر انداختن امنیت او و در نظر نگرفتن سلامت روانی او از جمله چالشهایی است که در زمینه مشارکت کودکان باید در نظر گرفته شوند.
بنابراین ما به معیارها و ابزارهایی نیاز داریم تا هم از تحقق حق کودکان در مشارکت مراقبت کند و هم زمینهای را فراهم کند که هیچ حق دیگری از کودکان نقض نشود. برای این منظور، فعالان حقوق کودک بر سر مجموعهای از اصول کلی[۴] به توافق رسیدهاند که باید در هر نوع فعالیت مدنی کودکان لحاظ شود:
– مشارکت کودکان باید داوطلبانه باشد. به عبارت دیگر، مشارکت حق است نه اجبار.
– مشارکت در محیطی مناسب برای کودک و همراه با اطلاعات شفاف و صادقانه اتفاق بیفتد.
– به عقاید کودکان احترام گذاشته شود.
– موضوع مورد مشارکت به نیازهای کودک مرتبط باشد.
– مشارکت فراگیر و بدون تبعیض باشد.
– خطرات احتمالی و استراتژیهای مواجهه با آن در نظر گرفته شده باشد.
– برای رسیدن به نتیجه، برنامههای پیگیری وجود داشته باشد.
– و در نهایت شامل آموزش برای تمام افراد از جمله بزرگسالانی باشد که در فعالیتها حضور دارند.
در تمام این موارد، اصل مهم این است که صدایی که شنیده میشود، صدای خود کودکان باشد و نظر و عقاید آنها در فعالیتها دیده و شنیده شود. اما آیا این معیارها راه را برای ارزیابی اینکه فعالیتی نظیر حضور کودک با پلاکارد در یک تجمع اعتراضی چه اندازه مشارکت خود کودک در تصمیمگیری را لحاظ کرده و چطور از سایر حقوق او محافظت کرده است، باز میکند؟
میزان و کیفیت مشارکت را میتوان در سه سطح ساختاری، روش اجرا و نتیجه ارزیابی کرد. وجود قوانینی که مشارکت کودکان در تصمیمگیریها را تسهیل میکند، شنیده شدن صدای کودکان را اصل میشمارد و برای نظر کودکان احترام قائل است، به ما خواهد گفت تا چه اندازه مشارکت کودکان به صورت ساختاری در نظر گرفته شده است. مشارکت دادن کودکان در تصمیمگیریهای کلان، تدوین قوانین کیفری و حقوق شهروندی، یا هر تصمیمسازی که به آنها مرتبط است، میتواند نمونههایی از تسهیلات ساختاری برای مشارکت کودکان باشد. در کشورهای پیشرو در زمینه اجرای متعهدانهی پیماننامه حقوق کودکان، شوراها و مجالس تصمیمگیری کودکان در سطح مدارس، امور شهری و کشوری تشکیل شده است و در حال تمرین اجرای مشارکت کودکان هستند.
در سطح روشِ اجرا، ارزیابی کیفیت مشارکت دادن کودکان اهمیت پیدا میکند. در این مرحله باید مراقب آسیبها و خطرات احتمالی برای کودکان بود. کارشناسان خطرات احتمالی برای مشارکت کودکان را در سه درجه دستهبندی میکنند و برای هر درجه اقداماتی در نظر میگیرند تا آسیبهای احتمالی واردشده به کودکان را به حداقل برساند. زمانی که خطر کم ارزیابی میشود، اقدام خاصی هم مورد نیاز نیست اما در صورت بروز یا پیشبینی خطراتی در حد متوسط، باید میزان خطر را دائم زیر نظر داشت، گاهی در برنامه اجرایی بازنگری کرد و از آمادگی لازم برای ایجاد هر نوع تغییری در شیوهی مشارکت برخوردار بود. در شرایطی که خطر از حد متوسط بالاتر میرود یا کلا خطر بالایی کودک را تهدید میکند، لازم است تا نوع رفتارها، برنامه اجرایی و روش کار تغییر کند. در نهایت زمانی هم لازم است تا فعالیت مشارکتی مورد نظر متوقف شود. اما توقف فعالیت مشارکتی، به معنای توقف شنیده شدن صدای کودک نیست بلکه معمولا برای محافظت از کودک، وظیفه رساندن صدای کودک بر عهده گروهها یا افراد دیگری گذاشته میشود.
و بالاخره در سطح نتایج، آثاری که فعالیت مشارکتی بر جا گذاشته است ارزیابی میشود. بر خلاف برخی از فعالان مدنی و سیاسی یا شهروندان که با به خطر انداختن موقعیت کودک یا نادیده گرفتن مجموعه ملاکهای مرتبط با مشارکت کودکان در روش، تنها نتایج را ملاک ارزیابی میزان مشارکت کودکان در نظر میگیرند، از منظر حقوق کودک، نتايج تنها بخشی از مسیر مشارکت است.
حال، اگر به همان مثال کودکِ پلاکارد به دست در یک حرکت اعتراضی در داخل ایران بازگردیم، چطور میتوان آن را ارزیابی کرد؟ از آن جایی که به لحاظ ساختاری قوانین به طور کامل از مشارکت کودکان (و دیگر شهروندان) حمایت نکرده است، این نمونه را تنها میتوانیم در سطح اجرا و نتیجه ارزیابی کنیم.
برای ارزیابی در سطح اجرا میتوان پرسید: آیا کودک در تهیه پلاکاردها مشارکت داشته است؟ آیا درک دقیقی از محتوای شعارها و خواستههای مندرج بر روی پلاکاردها داشته است؟ آیا خواستهها و شعارها، خواستهها و نیازهای خود کودک است؟ همچنین این پرسش مطرح است که تا چه اندازه خطرات چنین شکلی از مشارکت برای کودک ارزیابی شده است؟ آیا تنها راه مشارکت کودک در فعالیت مدنی مورد نظر، حضور او در اعتراضات است؟ آیا خطرات و آسیبهای احتمالی انتشار تصویر او ارزیابی شده است؟
در سطح نتیجه نیز دو پرسش اساسی قابل طرح است: آیا نتایج مورد انتظار از فعالیت برای کودک تشریح شده است؟ و آیا برای حصول نتیجه برنامهی مدون و همراه با مشارکت کودک در نظر گرفته شده است؟
با پاسخ به این پرسشها، طرح پرسشهای دقیقتر و جزئیتر و در نظر گرفتن اینکه مشارکت کودکان در روند تصمیمگیریها و فعالیتهای مدنی همچنین میتواند به توانمندسازی آنها و آموزش مجموعهای از مهارتها و دانش به آنها منجر شود، میتوان انتظار داشت که در کنار شنیده شدن صدای کودکان، مشارکت آنها در طول مسیر فعالیت مدنی، از طراحی تا اجرا و حصول نتیجه تضمین شود و حداقل خطر برای خود کودک پدید آید.
پانوشتها:
[۲] البته این ماده یادآوری میکند که قانون ممکن است محدودیتهایی را در این زمینه قائل شده باشد که در این صورت لازم است این محدودیتها به صراحت بیان شده و صرفا به خاطر منافع ملی و نظم و سلامت عمومی باشد.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *