داستاننویسی ایرانی در قرنی که گذشت (۱)
قرن حاضر نظر به تحولات سیاسی و اجتماعی، بیتردید از جایگاه مهمی در تاریخ ادبیات ایران برخوردار است. این دوره با پشتوانهای از هزار سال شعر فارسی و پیشینه سیاسی متلاطمی چون انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۴ خورشیدی، آشنایی دانشجویان با فرهنگ و تمدن غرب، و ورود فناوریهای جدیدی همچون چاپ با حروف سربی، عکاسی و سینما، شاهد تحولاتی گسترده در عرصههای فرهنگی نیز بوده که از آن جمله میتوان به گسترش فن ترجمه و مطالعه آثار خارجی، چاپ کتابهای مصور، استقبال از عکسهای خبری و تبلیغاتی، و همچنین ساختن فیلم و نمایش آنها در سالنهای عمومی اشاره کرد؛ رویدادهایی که بیشک در تالیف و انتشار آثار ادبی در گونههای جدید، و تاسیس و چاپ روزنامه و مطبوعات تأثیرگذار بودهاند.
چاپ مجموعه داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» نوشته محمدعلی جمالزاده (۱۳۰۰)، «افسانه» نیما یوشیج (۱۳۰۱)، نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ برگشته» نوشته حسن مقدم (۱۳۰۱)، یا انتشار روزنامههای «قرن بیستم» (به مدیریت میرزاده عشقی)، «طوفان» (فرخی یزدی)، «شفق سرخ» (علی دشتی)، و «ناهید»، «ایران آزاد»، «نوروز» و «ایرانشهر» از جمله رویدادهای ادبی و فرهنگی قابل توجه در آغاز این دورهاند. این روند در ادامه قرن با وقایع پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و حوادث شهریور ۲۰، کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، وقایع ۱۵ خرداد ۴۲، انقلاب ۵۷، جنگ ایران و عراق، و تغییر شرایط حاکم بر ایران و جهان در دهههای بعدی، دستخوش اوج و فرودی پیاپی میشود که بر گفتمانهای مسلط و مضامین داستانی و سبک نگارش آثار، تأثیر میگذارد.
در این مجال کوتاه، ابتدا به رمانهای ایرانی ماندگار و سپس مجموعه داستانهای کوتاه برتر ایرانی پرداخته میشود که در دوره خود حائز اهمیت بوده و در روزهای پایانی این سده شمسی همچنان شایان ذکرند. در قسمت اول این مجموعه مقاله، رمانهای ایرانیِ پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بررسی میشود.
* * *
از ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰
ادبیات ایران در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰، با روی کار آمدن رضاشاه و تغییر مطالبات مشروطهخواهان و میل پرداختن به مضامین اجتماعی از جمله زندگی طبقات فقیر و غنی، غالبا متاثر از فرهنگ غرب به ویژه اروپاست. رمانهای تاریخی سده پیشین، با نیازهای ترقیخواهانه روز و میل به رشد و هویتطلبی طبقه متوسط و دانشجویان، حتی با شیفتگی طبقه نواندیش نسبت به فرهنگ ممالکی همچون روسیه، انگلستان، و فرانسه همخوانی ندارد و میل به انتقاد از استبداد و گلایه از نارواییهای اجتماعی، گونه ادبی جدیدی را میطلبد که عموما در قالب رمان اجتماعی نمود مییابد.
پس از انتشار رمانهای تاریخی «محمود افغان در راه اصفهان» اثر حسین مسرور یا «دامگستران» و «روزگار سیاه» از عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی، «شهرناز» از یحیی دولتآبادی یا «صادق ممقلی داروغه اصفهان یا شرلوک هلمس» از حسینقلی مستعان، شاید بتوان «تهران مخوف» اثر مرتضی مشفق کاظمی (۱۳۰۱) را نخستین نمونه رمان اجتماعی ایرانی برشمرد که بر اساس اصول صحیح رماننویسی نوشته شده است. جلد دوم این رمان (یادگار یک شب، ۱۳۰۵) نیز از دیدگاه اجتماعی و تاریخی، به دلیل پرداختن به مسائلی همچون همدردی با زنان و قربانیان جامعه، نقد سنتهایی از جمله چندهمسری، تن دادن به ازدواج ناخواسته یا طلاقهای یکسویه، توصیف اختناق و ارتجاع، و تصویر کردن چالش میان آزاداندیشان و طبقه اشراف فاسد و رشوه خوار حائز اهمیت است. علاوه بر این، رمانهای بسیاری را میتوان متاثر از این نمونه نخستین دانست که تا دهه بیست و سی به سبک و سیاقی مشابه، با زوایایی متفاوت از نگاه جامعهشناختی و تحلیلی تالیف شدهاند که هر یک جنبهای از زندگی را به نمایش گذاشتهاند.
دیگر آثار مرتضی مشفق کاظمی به همراه رمانهای اجتماعی دیگری از مؤلفانی همچون عباس خلیلی، جهانگیر جلیلی، محمد حجازی و حسینقلی مستعان به تقلید از آثار رمانتیک فرانسوی کم و بیش به مضامین پیشپاافتادهی عشقی و شرح ناکامیها بسنده میکنند.
این دوره، نوید ظهور نویسندگان بزرگی همچون صادق هدایت، بزرگ علوی و محمد مسعود را نیز با خود داشته است که آثارشان در دهههای بعدی به اوج شکوفایی میرسد.
اما رمان «بوف کور» اثر صادق هدایت (۱۳۱۵) پس از به زندان افتادن تعدادی از روشنفکران و اِعمال سانسورهای ادبی، با شمارگان پنجاه نسخه در هند منتشر شد. این رمان با درهمآمیختن خرده روایات عاشقانه رمانهای تاریخی، نگاه ناقد اجتماعی و سیاسی ادبیات مشروطه، و نگاه مشفق و اندرزگوی رمانهای اجتماعی، نخستین رمان مدرن ایرانی محسوب میشود که به شیوه روایی سوررئال، از تحول درونی انسان معاصر میگوید. انسانی که همچون مؤلف کتاب، اوج و فرود بسیاری را پشت سر گذاشته و در دنیایی از استبداد و خرافه و جهالت و دون مایگی، عاقبت به نوشتن پناه آورده و در انزوا، با سایهاش از دردهایی میگوید که مثل خوره روح را آهسته میخورد و میتراشد.
این دوره با پایان سلطنت رضاشاه و تحولات ناشی از جنگ جهانی دوم، به سالهای پرالتهاب دهه ۱۳۲۰ تا کودتای مرداد ۱۳۳۲ پیوند میخورد.
از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲
آثار ادبی این دوره بر اثر جنگ و ویرانی و قحطی، تأثیرپذیری از ادبیات و ایدئولوژی چپ، دستگیری اهل قلم، و سانسور ادبی، به موضوعاتی همچون رشد اجتماعی مردم و مبارزه با سنتهای پوسیده، داستانهای روستاییان، زندانیان، اعدامیها، و موضوعات مربوط به احزاب سیاسی میپردازد. در این دوره، حزب توده نسبت به دیگر جریانهای فکری و سیاسی در اوج بوده و تا حدی نیروی پیش برنده جریان روشنفکری به شمار میرود. بیشتر نویسندگان و مترجمان این دوره، مدتی را به عضویت در حزب توده گذراندهاند یا دستکم بنیان اندیشه آن را باور داشتهاند.
در این سالها نویسندگانی چون جلال آل احمد، م.ا. بهآذین، بزرگ علوی، صادق چوبک، صادق هدایت، سیمین دانشور و ابراهیم گلستان در قالب داستانهای کوتاه، به تمثیلهای سیاسی و زندگی طبقه کارگر و دهقانان پرداختند. سعید نفیسی، لطفالله ترقی، ابراهیم مدرسی و تنی چند نیز با برداشت از وقایع تاریخی و حوادث جنایی به نوشتن (و بعضا ترجمه) رمانهای تاریخی و اجتماعی روی آوردند و رمانهای عامهپسند، پاورقیها و داستانهای عشقی پرماجرا به قلم حسینقلی مستعان و علی دشتی و سایرین بر سیاق گذشته به حیات خود ادامه دادند. انتشار رمانهای «چشمهایش» (۱۳۳۱) از بزرگ علوی، «ولنگاری» (۱۳۲۳) و «حاجی آقا» (۱۳۲۴) از صادق هدایت، «ده نفر قزلباش» (حسین مسرور، ۱۳۲۷)، «دختر رعیت» (بهآذین،۱۳۳۱)، و «شرح زندگانی من» (عبدالله مستوفی،۱۳۲۱) در این دوره حائز اهمیت است.
از مهمترین اتفاقات ادبی این سالها میتوان به چاپ نخستین مجموعه اشعار احمد شاملو، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج ، فریدون توللی، سیمین بهبهانی، منوچهر شیبانی و محمدحسین شهریار، انتشار نخستین جلد از لغتنامه دهخدا، و برگزاری نخستین کنگره نویسندگان ایران به همت انجمن روابط ایران و شوروی اشاره کرد. همچنین توقیف و تعطیلی بیش از صد نشریه و روزنامه، ترور نویسندگان و روزنامهنگارانی همچون احمد کسروی و محمد مسعود، و خودکشی صادق هدایت نیز از اهم رویدادهای این دوره به شمار میرود.
از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷
پس از سرنگونی دولت محمد مصدق، سرکوب و خفقان بیشتری حاکم میشود. روشنفکران چپگرا و مذهبیون تحت فشار قرار میگیرند و بیاعتمادی بر روابط اجتماعی چیره میشود. در چنین بستری ادبیات نیز به بیهودگی و پوچی میگراید و تا سالها آثار تمثیلی و اسطورهای، و رمانهای اجتماعی با محتوای سیاسی و ایدئولوژیک به نمونههای غالب تبدیل میشوند. استقبال از ترجمه آثار نویسندگان خارجی به ویژه آمریکایی از جمله همینگوی، فاکنر، سالینجر و ناباکوف اوج میگیرد و پرداختن به حال و هوای افسرده و ملالزده روشنفکران و وصف ناکامی و اعتیاد جوانان رواج مییابد و پاورقینویسی به تقلید از سینمای آمریکای آن سالها، نگارش زندگینامه، و شرح احوال جاهلان و مقدسمآبان به مرور موجب میشود تا ادبیت ادبیات رو به ابتذال بگذارد.
با این حال، جامعه ادبی شاهد انتشار آثاری از نویسندگانی نوظهور و توانا همچون بهرام صادقی و غلامحسین ساعدی است که به شیوههای فراواقعگرا، رئالیسم جادویی یا پستمدرن، در کنار دیگرانی همچون صادق چوبک، علی محمد افغانی، هوشنگ گلشیری، نادر ابراهیمی، تقی مدرسی، کاظم تینا، جمال میرصادقی، محمدعلی سپانلو، مهشید امیرشاهی، میهن بهرامی، رضا دانشور، فریدون تنکابنی، عباس پهلوان، غزاله علیزاده، شهرنوش پارسیپور، محمود کیانوش، جواد مجابی، علی اشرف درویشیان، بهرام حیدری، ناصر ایرانی، اسماعیل فصیح، زکریا هاشمی، بهمن فرسی، هرمز شهدادی، بهمن شعلهور، امین فقیری، محمد ایوبی، اصغر الهی و بسیاری دیگر به آفرینش در عرصه رمان میپردازند. مستندنگاری و توجه به زیباییهای طبیعت مناطق مختلف اعم از جنوب و شمال و بازگشت به ارزشهای بومی در داستانهای اقلیمی، روایت زندگی کارگران و روستائیان و نمایش دوگانگی محیط شهر و روستا، نگرش انتقادی به مشکلات توسعه سرمایهداری در دهه ۴۰ و ۵۰، و جستجوی معنایی برای زندگی از عمدهترین مضامین داستانهای این دوره است که گاه به زبان طنز و هجو (ایرج پزشکزاد)، گاه با تصاویر وهمآلود به شیوه سوررئال (بهرام صادقی، غلامحسین ساعدی)، و گاه به صورت رئالیستی (احمد محمود، محمود دولتآبادی) به رشته تحریر در میآیند.
با گذشت حدود نیم قرن از این دوره، شاید بتوان عناوین مهم ترین رمانهای منتشر شده در فاصله این سالها را به شرح زیر خلاصه کرد:
«مدیر مدرسه» (جلال آل احمد، ۱۳۳۷)، «شوهر آهوخانم» (علی محمد افغانی،۱۳۴۰)، «ملکوت» (بهرام صادقی، ۱۳۴۰)، «تنگسیر» و «سنگ صبور» (صادق چوبک، ۱۳۴۲ و ۱۳۴۵)، «شازده احتجاب» (هوشنگ گلشیری، ۱۳۴۷)، «شکر تلخ» (جعفر شهری، ۱۳۴۷)، «سووشون» (سیمین دانشور، ۱۳۴۸)، «دایی جان ناپلئون» (ایرج پزشکزاد، ۱۳۵۱)، «آتش بدون دود» (نادر ابراهیمی، ۱۳۵۲)، «خواب زمستانی» (گلی ترقی، ۱۳۵۲)، «همسایهها» (احمد محمود، ۱۳۵۳)، «شب یک، شب دو» (بهمن فرسی، ۱۳۵۳)، «سگ و زمستان بلند» (شهرنوش پارسیپور، ۱۳۵۵)، «بره گمشده راعی» (هوشنگ گلشیری، ۱۳۵۶)، جلد اول «کلیدر» (محمود دولت آبادی،۱۳۵۷)، «شب هول» (هرمز شهدادی،۱۳۵۷)، و «مادرم بیبی جان» (اصغر الهی، ۱۳۵۷).
تاسیس کانون نویسندگان ایران در اردیبهشت ۱۳۴۷ با تمرکز بر دفاع از حق آزادی بیان و دفاع از منافع صنفی اهل قلم، شکل گیری حلقههای ادبی همچون جُنگ اصفهان، و واقعه تأثیرگذار سیاهکل از رویدادهای این دوره است.
در بخش بعدی، رمانهای ایرانی در سالهای پس از انقلاب ۵۷ مورد بررسی قرار میگیرد.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *