ترانه و سرود در انقلاب «زن، زندگی، آزادی»
تعداد ترانهها و سرودهایی که از آغاز شکلگیری جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» تا به امروز در داخل و خارج از کشور تولید و منتشر شدهاند رقمی فراتر از صد اثر است. آمار دقیقی در دست نیست اما میتوان مطمئن بود که بهطور متوسط هفتهای چند اثر موسیقایی در همراهی و حمایت از این جنبش، در سبکهای گوناگون و با کیفیتهای محتوایی و اجرایی متفاوت، توسط جوانان در ایران —با وجود خطرات بسیار— و خارج از ایران تولید و در فضای مجازی منتشر شدهاند. این ترانهها و سرودها با موضوعاتی متفاوت، در حمایت از این جنبش و مرتبط با وقایعی که روزانه و در بطن این انقلاب رخ میدهند، ساخته و منتشر میشوند.
در این یادداشت از دلایل اجتماعی و سیاسی حمایت وسیع کارورزان موسیقی از این جنبش خواهم گفت و همچنین نگاهی اجمالی خواهم انداخت به اهمیت محتوایی برخی از این آثار که در تاریخ ترانه و سرود ما بینظیرند.
انقلاب «زن، زندگی، آزادی»
با آغاز و گسترده شدن جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سراسر ایران و تثبیت خواست عمومیِ تغییر رژیم که نقطهی پایان رسمی گفتمان اصلاحطلبی نیز بود، ناگهان دیوارهای ترس و مماشات مردم، هم در خیابانها و هم در عرصههای مختلف هنر و همچنین موسیقی فرو ریخت و افقی تازه در برابر چشمهای مردم باز شد که توانست پویایی را بار دیگر به جامعه تزریق کند. اینبار مردم، با پیشآهنگی زنان و جوانان به خیابانها آمدند و کلیت نظام اسلامی را نشانه گرفتند. این حضور وسیع و پرطراوت چنان شوق و امیدی را در جامعه ایجاد کرد که فعالان عرصهی موسیقی هم از آن مستثنی نبودند. آنها از همان روزهای اول همراه این حرکت شدند و همچنان سیلی از ترانهها و سرودها را همصدا با این جنبش تولید و پخش میکنند.
با نگاهی تاریخی به تعداد اندک و انگشتشمار سرودها و ترانههای تولیدشده در حمایت از جنبشهای مختلف شکل گرفته در سه دههی اخیر —از جنبش دانشجویی تا آبان ۹۸— به خوبی متوجه یک تغییر بزرگ و اساسی در برخورد کارورزان موسیقی در همراهی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» خواهیم شد؛ تغییر یا انقلاب فکری و عملیای که همگام با مردم کف خیابانها در میان هنرمندان عرصههای مختلف نیز بهوقوع پیوست.
تاثیر گفتمان اصلاحطلبی بر تولید سرود و ترانههای اعتراضی
پس از دههی خونین شصت، جامعه به دلیل سرکوب و کشتار احزاب، گروهها، دگراندیشان و مخالفین جمهوری اسلامی، به شکل جدی از تلاش برای تغییرات بنیادین و انقلابی ناامید شد و آرام آرام خودش را در گفتمان نوظهور و درونحکومتی اصلاحطلبی بازتعریف کرد. این گفتمان که معتقد بود با تغییرات کوچک و گام به گام، و بدون اعتراض به کلیت نظام سیاسی و عقیدتی حاکم میتواند وضعیت بغرنج جامعه را به سمت بهبود ببرد، توانست برای مدتی امید و پویایی محدودی را به جامعه تزریق کند. جنبش دانشجویی که در اواسط دههی هفتاد جان گرفت و وسعت پیدا کرد و پا به عرصهی اعتراضات گذاشت، محصول همین دوران است. این جنبش با وجود سرکوب شدید، توانست بار دیگر فضای اعتراضات جدی و رادیکال به بخشهایی از حاکمیت را به جامعهی ترسیده و در خود فرورفته بازگرداند.
در این جنبش اما جای خالی سرودها و ترانههای بهروزی که حاوی خواستهای روشن جنبش دانشجویی و دانشجویان باشند به خوبی احساس میشد. به همین دلیل دانشجویان ناگزیر به عقب برگشتند و با انتخاب و خواندن ترانهی «یار دبستانی» که هیچ ارتباط محتوایی مستقیمی با این جنبش و خواستههایش نداشت کوشیدند این خلاء را جبران کنند. «یار دبستانی» در سال ۱۳۵۹ برای فیلم از فریاد تا ترور، ساختهی منصور تهرانی، آماده و ضبط شده و با صدای فریدون فروغی اجرا شده بود. اتفاقا این ترانه به شدت در میان دانشجویان و مردم گل کرد و تا سالها به عنوان ترانهی اعتراضی جنبشهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت و بارها و بارها در دانشگاههای و خیابانها بازخوانی شد.
عدم توانایی تولید سرودهای تازه تنها محدود به جنبش دانشجویی نماند و در سالهای بعد و در جنبشهای دیگر هم ادامه پیدا کرد. هرکس به میدان میآمد مجبور بود باز هم به گنجینهی سرودها و ترانههای ساختهشده در سالهای انقلاب ۵۷ برود و از آنها برای گردآوردن و تهییج مردم استفاده کند. این مشکل تا آنجا پیش رفت که در جنبش سبز، کمپین هوادارن میرحسین موسوی نیز مجبور شد سراغ ترانهی «سر اومد زمستون» برود و آن را به عنوان یکی از سرودهای کمپین تبلیغاتی این نامزد انتخابات برگزیند. این ترانه را تعدادی از دانشجویان هوادار سازمان چپگرای چریکهای فدایی خلق در بحبوحهی روزهای انقلاب ۵۷ ساخته بودند و شاعرش، سعید سلطانپور، در همان تسویهحسابها و سرکوبهای آغاز دههی شصت، به بهانه هواداری از همین سازمان از مجلس عروسیاش ربوده، سه ماه بعد تیرباران و در گوری بینشان دفن شد. به هر روی بازگشت و استفادهی مجدد و مکرر از این سرودها با این پیشینهها، به خوبی حکایت از فقر تولید آثار موسیقایی سیاسی و اجتماعیای داشت که بتوانند مردم را در حول خود جمع کند.
دلیل این سترونی اما چه بود و از کجا نشأت میگرفت؟ دلیل اصلی این عدم توانایی تولید ترانه و سرود در حمایت مستقیم از جنبشها، نخست سانسور و سپس عدم وجود افقی روشن و واضح از اصلاحاتی بود که سردمداران آن در طول سالها به مردم نوید میدادند اما هیچ نشانهای از تحققش مشاهده نمیشد. در واقع اصلاحاتی که با یک قدم حرکت روبهجلو، سه قدم به عقب رانده میشد، نمیتوانست منبع شوق و امید و الهامی برای تولید آثاری شورانگیز و همهگیر بشود.
از دلایل دیگر این عقیمشدگی، تلاش وسیع حکومت برای سیاستزدایی و اندیشهزدایی از عرصه هنر و جا انداختن تفکر «من سیاسی نیستم» در میان کارورزان هنر بود. تفکری که هنرمند را به جای عصیان در برابر شرایط موجود و تلاش برای تغییر آن، به کارمند بیخطری در دستگاه سرگرمی بدل میکرد که «آسه» میرفت و «آسه» میآمد تا گربهی حکومت شاخش نزند و بتواند در فضایی آرام به تولید و انتشار آثارش بپردازد. در عین حال و در سوی دیگر ماجرا، کارورزانی که در قالب هنر رسمی و مجوزدار نمیگنجیدند و توان و ذوق تولید چنین آثاری را در خود داشتند نیز چنان زیر فشار و تهدید بودند که آرام آرام عطای ورود به این حوزه را به لقایش بخشیدند و میدان تولید سرودها و ترانههای اعتراضی در میان نسل جوان هر روز خالی و خالیتر شد.
تاثیر گفتمان انقلابی بر تولید سرود و ترانههای اعتراضی
اما با تغییر گفتمان سیاسی در میان اکثریت مردم در خیزشها و جنبشهای سالهای اخیر، از دیماه ۹۶ تا امروز، آرام آرام آن سکوت طولانی، آن تعلل، آن عدم انگیزهی کافی برای تولید آثار موسیقایی با مضامین اعتراضی و انقلابی با ظهور پررنگ و موثر رپری مانند توماج صالحی ترک برداشت و در نهایت با شعلهور شدن انقلاب «زن، زندگی، آزادی» شکسته شد. جوانانی که تا دیروز هیچکس آنان را نمیشناخت و به هزار و یک دلیل از ساخت چنین آثاری امتناع میکردند، با تولید آثار گوناگون در حمایت از این جنبش پا به عرصه گذاشتند و صدایشان را به گوش همه رساندند.
معروفترین اثری که پس از قتل مهسا امینی و در روزهای آغازین این جنبش تولید و منتشر شد ترانه «برای» اثر شروین حاجیپور بود. حاجیپور شعر این ترانه را بر اساس مجموعه توییتهایی که مردم با پیشوند «برای» نوشته و علت اعتراض و قیام خود را با آن بیان کرده بودند، ساخت و منتشر کرد. «برای» با زبانی ساده کمبودها، خواستها و آرزوهای ریز و درشت این جنبش عمیق اجتماعی و سیاسی را بیان میکرد. این اثر پس از انتشار در صفحهی شخصی شروین، در عرض چند ساعت میلیونها بار در فضای مجازی شنیده شد و به سرعت به نمادی موسیقایی برای این جنبش در ایران بدل گردید. این اثر حتی توانست از مرزهای ایران هم فراتر برود و همبستگی بسیاری از شخصیتهای شناختهشدهی بینالمللی و مردم دیگر کشورها را نیز با خود همراه کند. در نهایت بعد از چند روز شروین حاجیپور توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از چندین روز انفرادی و بازجویی به قید وثیقه آزاد شد و در حال حاضر منتظر تشکیل دادگاه خود است. این اثر که برنده جایزه گِرمی بهترین ترانهی تاثیرگذار در تغییرات اجتماعی سال ۲۰۲۳ هم شد توانست به بهترین شکل ممکن، در روزهایی سرنوشتساز به صدای بلند جنبش انقلابی مردم ایران و عاملی برای همبستگی و همصدایی بیشتر ایرانیان در سراسر جهان بدل بشود.
نگاهی محتوایی به سرودهای جنبش «زن، زندگی، آزادی»
یکی از نکتههای جالب توجهی که در برخی از این آثار به وضوح میتوان دید، استفاده از ترانه و سرود به عنوان بلندگویی برای اعتراض به شرایط اسفبار امروز، و همچنین بازگو کردن بدون روتوش خواستههای سیاسی جامعه برای تصویر کردن فردای ایرانی آزاد، دموکراتیک و سکولار است. به عنوان نمونه در سرود «آواز لیلاها» که بهنظرم یکی از بهترین و مترقیترین آثار در این انقلاب است، سازندگان کوشیدهاند با اشارههای تیتروار به بسیاری از مشکلات مختلف و داغ امروز جامعه ایران، و امید به حل این مشکلات در صورت پیروزی انقلاب، تصویرگر فردایی روشن و امیدبخش باشند. در این سرود موضوعاتی مانند آزادیهای اجتماعی، برابری و رفع تبعیض علیه زنان، احقاق حقوق پایمالشدهی اقوام و اتنیکها، مسائل حاد محیط زیستی، جدایی دین از سیاست، و آزادی ادیان طرح میشود و با ترجیعبند پرشوری که از نترسیدن و ادامه دادن این مبارزه میگوید، مردم را به سوی پیروزی این انقلاب تشویق میکند.
چنین سرودهایی با چنین مضامینی حتی در انقلاب ۵۷ و در اوج دوران شکوفایی شعر و سرود در ایران هم سابقه نداشته است. اینکه سازندگان این آثار بهجای استفاده از استعاره و تشبیه و کنایه و زبان شاعرانهی مرسوم در شعر فارسی، مستقیم به بیان آرمانها و آرزوهای سیاسی و اجتماعی خود برای فردای ایران بپردازند و علاوه بر تهییج مردم، نقشهی راهی را نیز برای حرکت این انقلاب ترسیم کنند، نگاهی تازه در ساخت ترانه و سرود در ایران است. در واقع با دقیقتر شدن در این سرودها و ترانهها متوجه نوعی بلوغ فکری و سیاسی میشویم که سازندگان آن قصد دارند، با تولید چنین آثاری آن را با جامعه نیز تقسیم کنند.
از موضوعات جالب و متفاوت در بسیاری از سرودهای ساختهشده در این روزها، تمرکز روی موضوع زنان است. در این جنبش، زنان به پیشروانهترین شکل ممکن و با شهامت و خلاقیتهایی مثالزدنی در میدان مبارزه علیه تبعیض و پدر-مردسالاری حاضر شدهاند و فریاد آزادیخواهی و برابریطلبی و خواست رهایی از بند ظلمهای تاریخی را نه تنها به گوش جمهوری اسلامی که به گوش جهانیان رساندهاند. در واقع همین حضور و تلاش شجاعانه و رادیکال، دستمایهی ساخت سرودها و ترانههایی مانند «دختران سرزمین آفتاب» یا «سرود زن» و یا «برپاخیز برای «زن، زندگی، آزادی»» شده که از بهترین نمونههای این آثار هستند و از نظر محتوایی در تاریخ ترانه و سرود ما بینظیرند.
بعد از گذشت چند ماه از آغاز این جنبش انقلابی، بدون ذرهای تردید میتوان گفت که کارورزان حوزهی موسیقی توانستهاند با حضور خلاق و مستمر خود در میدان، و تولید آثار پرتعداد و متنوع در حمایت و همراهی با این جنبش، یکی از موتورهای پیشبرندهی فرهنگی این حرکت انقلابی باشند و تاثیر عمیق خود را در زنده نگه داشتن شعلههای این انقلاب که روزهای پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده و همچنان هم روزهای سختی را در پیش رو دارد، در میان مردم بگذارند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *