تجربهی اقلیت بودن
سالهاست که سینمای ایران در جهان با سه نام عباس کیارستمی، جعفر پناهی و اصغر فرهادی شناخته میشود؛ سینمایی که با همهی سانسورها و محدودیتهای حاکم، در داخل مرزهای ایران متولد و به جهان عرضه شد۱؛ سینمایی که مدیون دو فیلمساز مهاجر پیش از خود به نامهای سهراب شهید ثالث و امیر نادری بود؛ فیلمسازانی که آغازشان در ایران بود و پس از مهاجرت در خارج از مرزهای ایران ادامه یافت. اما در چند سال اخیر، با مهاجرت گستردهی ایرانیان پس از انقلاب ۵۷ به خارج از مرزهای کشور، شاهد ظهور نسل جدیدی از فیلمسازان ایرانی موفق در عرصه جهانی هستیم؛ فیلمسازانی که هر چند آثارشان در ایران ساخته نشده ولی به عنوان فیلمسازان ایرانیتبار شناخته میشوند. شیرین نشاط، مرجان ساتراپی، رامین بحرانی، مریم کشاورز، آنا لیلی امیرپور، بابک انوری، بابک نجفی، رایکا زهتابچی، سودابه مرتضایی و علی عباسی از جملهی این فیلمسازان هستند.
مرز (Border) اثر علی عباسی، کارگردان ایرانیتبار ساکن سوئد، از فیلمهای مطرح سال ۲۰۱۸ بود. عباسی در نخستین اکران جهانی فیلم در فستیوال کن، موفق به دریافت جایزهی نوعی نگاه شد۲. پس از کن ۲۰۱۸، علی عباسی و فیلمش موفق به کسب ۱۶ جایزهی بینالمللی دیگر از جشنوارههای مختلف شدند. همچنین این فیلم کاندید دریافت جایزهی بهترین فیلم سال اروپا شد و به عنوان نمایندهی سوئد به آکادمی اسکار معرفی شد.
علی عباسی متولد تهران است. او تحصیلات خود را در دانشگاه پلیتکنیک تهران نیمهکاره گذاشت و در ۲۱ سالگی به سوئد مهاجرت کرد. در سوئد تحصیلاتش را در رشتهی معماری ادامه داد و پس از پایان تحصیلات، به مدرسهی ملی فیلم دانمارک رفت و با ساختن فیلم کوتاه M for Markus در سال ۲۰۱۱ فارغالتحصیل شد. اولین فیلم بلند عباسی به نام Shelly در فستیوال فیلم برلین ۲۰۱۶ به نمایش درآمد که توجه منتقدین را بسیار جلب کرد. مرز دومین فیلم بلند سینمایی اوست که پس از موفقیتهای جهانی علی عباسی را به چهرهای نو در سینمای اروپا تبدیل کرد.
مرز داستان یک مأمور مرزبانی سوئد به نام تینا است که به دلیل تغییرات کروموزومی دارای ظاهری غیرمعمول است. او با داشتن حس بویایی حیرتانگیزی توانایی آن را دارد که مواد مخدر، مشروب و یا هر مادهی خلاف دیگری همراه مسافران را حس و کشف کند. به مرور تینا از این هم فراتر میرود و به طور غریزی شرم، گناه و خشم درون انسانهای پیرامونش را هم حس میکند. یک روز، مردی به نام وُر که او هم ظاهری نامتعارف مانند تینا دارد به مرز وارد میشود. تینا متوجه همراه داشتن مادهی خلافی در مرد میشود ولی در بازرسی چیزی از او کشف نمیشود. مأموران متوجه میشوند که این مرد دارای آلت جنسی زنانه است. این مرد چندین بار از مرز عبور میکند و هر بار، تینا بوی جنس خلافی را از او حس میکند ولی چیزی در وسایلش پیدا نمیکنند. رفت و آمدهای مکرر وُر از مرز مقدمهی آشنایی و ارتباط او با تینا میشود.
هر چند داستان مرز در یک ایستگاه مرزی زمینی در کشور سوئد میگذرد ولی داستان چیزی فراتر از ورود و خروج مسافران را به یک کشور روایت میکند. علی عباسی در مصاحبهای موضوع فیلمش را تجربهی اقلیت بودن عنوان کرده که به گونهای استعاری در شکل ظاهری زن و مرد اصلی فیلم نمایش داده شده است. او که خود نیز به عنوان مهاجر تجربهی اقلیت بودن در یک جامعهی نو را دارد به خوبی توانسته ماحصل تجربه و دانشش را در فیلم به تصویر بکشد. در دیدگاه فیلمساز، مرزهای ظاهری که فرآوردهی انسانهاست به راستی در واقعیت وجود ندارد. در کُنه و ذات انسانها تفاوتی نیست بلکه این تفاوتها و مرزبندیها را انسان ایجاد کرده است. تینا و وُر هر دو انسان هستند و دارای امیال و خواستههایی که هر انسانی دارد. شکل ظاهری آنها مرزی برای متفاوت یا غیربودن آنها با دیگران نیست.
مرز مفهوم واژهی اقلیت را در ذهن تماشاگرش به چالش میکشد و بازخوانی مجدد میکند. فیلمساز واژهی اقلیت با پسوندهایی مانند جنسی، مذهبی، قومی، پوستی و نژادی را به دور میریزد و تفاوت را در رفتار انسانها میداند نه در گرایش یا وجود یکی از این پسوندها در انسان. تینا با آن ظاهر متفاوتش عاشق کودکان است. در شبی بارانی، او همسایه باردارشان را برای وضع حمل به بیمارستان میرساند و از طفل خردسال آنها نگهداری میکند اما در همان شهر، زوجی با ظاهری «معمولی» به دزدیدن کودکان خردسال و کودکآزاری مشغولند.
فیلم دو انسان به ظاهر متفاوت را به تصویر میکشد که به دو سو میروند: یکی راه به سوی خیر و دیگری شر را برمیگزیند. وُر گرایش به نابودی و شرارت دارد اما او در این راه انتخابکننده نبوده است؛ آن را آنهایی برایش گُزیدهاند که او را از لحظهی زادهشدن به خاطر ظاهر متفاوتش غیرخودی دانستهاند؛ دُم او را بریدهاند تا ظاهرش همشکل خودشان شود؛ از پدر و مادرش جدا کردهاند و سالها خودش و خانوادهاش را به بهانهی متفاوت بودن با دیگران −یا اکثریت− به نام آزمایش شکنجه دادهاند. وُر تحمل نگاه دیگران را بر خودش ندارد. آنها با نگاهشان متفاوت (اقلیت) بودن را به رُخش میکشند. او فریاد میزند که میخواهد از انسانها (اکثریت) انتقام آنچه را بر سرش آوردهاند بگیرد پس شرارت میکند و رفتارهای غیرانسانی انجام میدهد. اگر نگاهی غیرمتعصبانه به حوادث تاریخ معاصر داشته باشیم شاید همین نکته ریشهی بسیاری از جنگها، ترورها، اعدامها و درگیریهای خیابانی چند دههی اخیر بوده است. اما تینا خود را اقلیت نمیشناسد. او خود را انسان میداند و درصدد این نیست که ظاهر متفاوتش را به ظاهر انسانهای دیگر نزدیک کند بلکه میخواهد رفتارش را به رفتار انسانی تبدیل کند. گذر از اقلیت بودن همشکل شدن با اکثریت نیست بلکه باور کردن خود است همانگونه که هست.
تینا: من شرارت را درک نمی کنم.
(از گفتگوی فیلم)
وُر: پس میخوای انسان باشی؟
تینا: نمیخوام به کسی آسیب بزنم به خاطر اینکه انسان این طوری است!
هر چند محور فیلم حول مفهوم اقلیت بودن است اما فیلمساز با ظرافت موضوعات فرعی دیگری را هم که در ارتباط با این مفهوم هستند نشان میدهد. تعلق به خانواده یا مهاجرت از جمله این موضوعات هستند. وُر در سکانسی خودشان را به دلیل تفاوت فیزیکی با انسانهای معمولی هیولا مینامد. او به تینا میگوید یک گروه بزرگ از هیولاها را میشناسد که در فنلاند در حال حرکت هستند و برای پیداکردنشان باید اجازه بدهی آنها تو را پیدا کنند. فیلمساز در این سکانس به زیبایی پدیدهی مهاجرت (در حال حرکت بودن) و مهاجرین غیرقانونی را نشان میدهد.
صحبت کردن از مرز به پایان نمیرسد مگر از گریم فیلم سخن گفته باشیم. فیلم در بخش گریم نامزد اسکار شد. اوا مِلندر بازیگر نقش تینا که بازیگر خوش چهرهای است برای رسیدن به شخصیت فیزیکی تینا مجبور بود هر نود دقیقه غذا بخورد تا بتواند در عرض دو ماه و نیم ۱۸ کیلو بر وزنش اضافه کند. او برای فیلمبرداری روزی چهار ساعت گریم میشد و ماسک سنگینی را بر صورتش تحمل میکرد. این بخشی از رازهای زیبای بازیگری است.
پانوشتها
۱. نام بردن از این سه فیلمساز به دلیل موفقیت ایشان در کسب جایزهی اصلی سه جشنوارهی ممتاز و مهم دنیا یعنی کن، ونیز و برلین و مراسم اسکار بود. این به معنای بیاعتبار دانستن جوایز فیلمسازان دیگر ایرانی مانند محمد رسولاف، بهمن قبادی، رضا میرکریمی، نیما جاویدی، ابراهیم فروزش، محسن مخملباف و سمیرا مخملباف نیست.
۲. جایزهای که سال پیشتر به هنرمند دیگر ایرانی، محمد رسولاُف با فیلم لِرد تعلق گرفته بود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *