
بهای آزادی
«این انقلاب است. ما آزادی میخواهیم پس بگذارید آزاد باشیم.»
این فریاد شادیِ سَم علی، شهروند سوری است که پس از شنیدن عبارت «دوستت دارم» از زبان دوست دخترش، آن را در قطار شهری داد میزند. آن دو از شدت خوشحالی در قطار شروع به رقصیدن میکنند. مسافرانی که با چهرههایی عبوس و گرفته بر صندلیهای قطار نشسته بودند انگار منتظر آن لحظه بودند؛ لحظهای که میتوانست آنها را برای مدت زمان کوتاهی (فاصله بین دو ایستگاه) از دنیای جنگ، فقر و آوارگی دور کند. مسافران از جا برمیخیزند و با آواز خواندن و دستزدن عشقِ لیلی و مجنون سوری را جشن میگیرند.
داستان مردی که پوستش را فروخت[۱] با این سکانس عاشقانه و شاد شروع میشود که خود مقدمهای برای حوادث دردناک بعدی است. زمان فیلم، سرآغاز جنگهای داخلی سوریه است که به دنبال خیزش مردم سوریه متأثر از «بهار عربی»[۲] درگرفت. سَم در کشوری زندگی میکند که حق استفاده از کلماتی نظیر انقلاب، آزادی و عشق در مصادره حکومت است. اینگونه کلمات که دارای قدرت و بار مثبتاند در فرهنگ لغت حکومتهای دیکتاتوری نظیر سوریه دارای معانی خاصاند و استفاده از آنها در خارج از چارچوب مشخصشده، عواقب خطرناکی برای گویندهشان دارد حتی اگر این کلمات در مفهومی غیرمعمول مانند فوران عشق دو انسان بهکار رود.
سم برای بهکار بردن کلمات بالا در محیط عمومی بازداشت میشود ولی پیش از اجرای مجازات از سوریه میگریزد و در لبنان پنهان میشود. او در لبنان میشنود که معشوقش با یک کارمند سفارت سوریه در بروکسل ازدواج کرده و به آن کشور رفته است. سم آرزو دارد خود را برای یافتن معشوقهاش به اروپا برساند اما بلژیک پناهنده سوری نمیپذیرد. در همین زمان با یک هنرمند آمریکایی به نام جفری گادفروی[۳] آشنا میشود. گادفروی به سَم پیشنهاد میدهد که پوستش را به او بفروشد تا او از آن به جای بوم نقاشی استفاده کرده و تابلویی را بر پشتش تتو کند. سم علی به یک اثر هنری زنده تبدیل میشود و در نمایشگاههای اروپا به نمایش گذاشته میشود. حالا او میتواند با ویزای شینگن آزادانه در اروپا سفر کند و معشوقش را پیدا کند. کمکم این تابلوی زنده نقاشی اثر گادرفروی نظر کلکسیوندارهای جهان را بهخود جلب میکند.
* * *
مردی که پوستش را فروخت اثر کارگردان تونسی، کوثر بن هنیه است. این اثر سینمایی پس از درخشش در فستیوال فیلم ونیز ۲۰۲۰ به عنوان یکی از نامزدهای اصلی دریافت جایزه اسکار فیلم خارجی سال ۲۰۲۱ برگزیده شد. هرچند حضور مونیکا بلوچی با ظاهری متفاوت و موهای بلند، وزنهای برای گیشه فیلم محسوب میشود ولی بازی درخشان یحیی ماهاینی در نقش سم علی همه نگاهها را به خود معطوف کرد و جایزه بهترین بازیگر بخش افقهای ونیز را برای او به ارمغان آورد.

بن هنیه فیلمسازی سیاسی است و دغدغهاش مسائل اجتماعی و سیاسی روز جامعه عرب است. موضوع فیلم قبلی او به نام زیبایی و سگها[۴] زنآزاری در تونس بود. در این فیلم، دختر دانشجویی پس از حمله متجاوزانه چند نفر به دنبال کمک است اما وقتی متوجه میشود که عاملانش افسران پلیس هستند با یک کابوس بوروکراتیک مواجه میشود. به او میقبولانند اگر شکایت کند حیثیت جامعه لکهدار خواهد شد.
بن هنیه در مردی که پوستش را فروخت به موضوع سوریه و مردمش میپردازد که تحت یک نظام سلطهگر در حال خرد شدن هستند و تنها راه گریز از مهلکه و رسیدن به آزادی برای آنها آوارگی و پناهندگی است. او برای نشاندادن این همه سختی و درد از هنر مفهومی بهره گرفته است. بن هنیه میگوید سوژه فیلم را پس از دیدن اثری مفهومی به نام تیم از ویم دلووی، هنرمند نئو-کانسپچوالیسم یا بلژیکی در موزه لوور پیدا کرده است. در این اثر، تیم استاینر بدون لباس روی نیمکتی نشسته در حالیکه تمام قسمت پشت بدن او تتو شده است. تابلوی زنده تیم هر سال در گالریهای مختلف جهان به نمایش درمیآید. این اثر هنری به یک مجموعهدار آلمانی فروخته شده است. طبق قرارداد بین تیم و خریدارش، پس از مرگ تیم پوست او برداشته میشود، در قاب تابلو قرار میگیرد و به خریدارش تحویل داده میشود.
ویم دلووی یکی از سرشناسترین هنرمندان نئوکانسپچوالیست[۵] اروپا و در عرصهی هنر آزادیخواهِ شورشی به شمار میرود. دایرهالمعارف هنرمندان او را یک هنرمند مفهومگرای نو با توانایی ایجاد شوک و فتنه تعریف میکند. دلووی در آثارش جنبههای به ظاهر بیاهمیت زندگی مانند دفع، غذا و سکس را با موضوعات مذهبی یا سیاسی روبرو میکند. در تابلوی زنده تیم، دلووی تصویر حضرت مریم را بر پشت تیم استاینر تتو کرده است. در فیلم مردی که پوستش را فروخت کلمه «ویزا» به جای مریم بر پشت سم کشیده میشود.
موضوع اصلی فیلم مردی که پوستش را فروخت آزادی است. کارگردان با ترکیب یک مسئله روز جهانی یعنی پناهندگی با بزرگترین جنبش هنری معاصر یعنی هنر مفهومی، سعی میکند از طریق یک درام اجتماعی به تعریف آزادی یا به عبارت دیگر، خوشبختی در «وَر دُرُست دنیا»[۶] از منظر شهروندان تحت ستم حکومتهای مستبد برسد. بن هنیه ترکیب این سه مفهوم را در فیلمش در مونولوگ رو به دوربین جفری پس از تتو کردن پشت سم علی به خوبی نمایش میدهد:
بعضی افراد بدبین گمان میکنند هنر مرده است ولی به گمان من، هنر هیچگاه به اندازه امروز زنده نبوده. به خاطر کار اخیرم، میخواهم پا در قلمرویی جدید بگذارم […]. در دورهی تاریکی زندگی میکنیم. اگر سوری، افغان، فلسطینی و شبیه اینها باشی عنصری نامطلوب تلقی میشوی، محدود میشوی. من سم علی را به کالا و بوم نقاشی تبدیل کردم تا بتواند در سراسر دنیا سفر کند. ما در دورانی زندگی میکنیم که گردش کالاها خیلی آزادانهتر از گردش انسان است پس با تبدیل سم علی به یک جور جنس تجاری طبق قوانین امروز دنیا، او میتواند انسانیت و آزادیاش را مجددا بهدست بیاورد. تناقض عجیبی است، نه؟!
کوثر بن هنیه در گفتگویی میگوید سم میداند که ویزا، آزادی سفر، دیدن معشوق و هر چیز مورد نیاز خود را به دست آورده است اما درمییابد چه چیزهایی را در قبال این آزادی از دست داده است. او بهایی سنگین پرداخته است: قیمت تبدیل شدن به یک شیء، فروخته شدن، نمایش داده شدن و تبدیل شدن به یک ملک.
پینوشتها:
[1] The Man Who Sold His Skin
[۲] بهار عربی اشاره به خیزشهای مردمی در کشورهای عربی از اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی دارد. این انقلابات با خودسوزی یک دستفروش تونسی به نام محمد بوعزیزی در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس آغاز شد و در نهایت، منجر به سقوط رژیمهای استبدادی در کشورهای تونس، لیبی، مصر و یمن شد. در بعضی کشورها مانند الجزایر و عراق تظاهرات گسترده برگزار شد. سوریه را هم دچار جنگ داخلی کرد که تا به امروز ادامه دارد.
[3] Jeffrey Godefroi
[4] Beauty and the Dogs
[۵] از دهه ۱۹۷۰ به بعد، «مفهومگرایی نو» یا نئو کانسپچوالیسم پدیدار شد. برتری مطلق مفهوم و اندیشه بر ماده و فرم شاخصه اصلی «مفهومگرایی نو» یا «پُست مفهومگرایی» بود. طرح موضوعات اجتماعی و سیاسی مورد توجه هنرمندان مفهومی قرار گرفت. جان بالدساری، نقاش معروف آمریکایی که برای اولین بار واژه Neo-Conceptual Art را بهکار برد، میگوید «موضوع هنر مفهومی هنر نیست بلکه دریافت مفهوم از اثر هنری است.» در هنر مفهومی، ایده یا مفهوم مهمترین جنبه کار است. به نظر هنرمند مفهومی، اندیشه و مفهوم از اثر هنری ارزشمندتر است به همین خاطر هنر مفهومی تقریباً میتواند هر چیزی باشد. این امر به این دلیل است که برخلاف یک نقاش یا مجسمه ساز که فکر میکند چگونه ایده خود را با استفاده از رنگ یا مواد و تکنیکهای مجسمهسازی به بهترین نحو بیان کند، یک هنرمند مفهومی از هر نوع ماده (مَتریال) و هر شکلی که مناسبتر است برای طرح ایده خود استفاده میکند. این ماده میتواند هر چیزی باشد: از بادی آرت تا شرح مکتوب، از اینستالیشن (چیدمان) تا ویدئو آرت یا از لند آرت (هنر زمینی) تا هپنینگ آرت.
[۶] از گفتار فیلم
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *