۲۳. حمید مصدق
حمید مصدق در دهم بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا به دنیا آمد. ابتدایی را در همان شهر، و متوسطه و دبیرستان را در اصفهان گذراند. او که از کودکی با شعر و ادبیات خو گرفته بود در ۱۶ سالگی انجمن ادبی صائب را در اصفهان راه انداخت و جلسات اولیهاش را در کنار آرامگاه صائب تبریزی برگزار کرد.
در سال ۱۳۳۹ به تهران رفت و وارد دانشکده حقوق شد. بعد از فارغالتحصیلی در دانشگاه تهران، دانشگاه ملی و بعدتر دانشگاه علامه طباطبایی تدریس کرد.
حمید مصدق در تهران انجمنی ادبی پایه گذاشت و آن را امید نامید که تخلص مهدی اخوان ثالث بود.
حمید مصدق را میتوان از شاعران نیمایی میانهرو دانست. اشعار او در شکل و تصاویر شاعرانه ساده است و خالی از ارجاعات و نمادهای غامض و پیچیده. همین سادگی کلام و تصاویر شاعرانه سبب شده شعر او از استقبال عام و خاص، به خصوص نسل جوان برخوردار شود. با این همه اشعارش پر است از موضوعها و تصاویر سیاسی و اجتماعی. مصدق همه جا از اسطورهها و افسانههای ملی ایران میگوید و مدام عشق آتشینش را به میهن ابراز میکند.
اولین دفتر شعر مصدق، درفش کاویان (۱۳۴۱)، بر اساس داستان خیزش کاوه آهنگر سروده شده بود. آبی، خاکستری، سیاه (۱۳۴۳)، دومین مجموعه شعر او هم پر بود از مضمونهای سیاسی:
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد
سومین دفتر شعر مصدق، در رهگذار باد (۱۳۴۷)، پر است از احساسات میهنپرستانه و ایدئولوژیهای سیاسی که در آن دوران باب بود. در این مجموعه هم شخصیتهای اسطورهای همچون رستم، سهراب و افراسیاب حضور دارند. در بخش آخر این دفتر، مصدق از نسل جوان میخواهد به پا خیزند و جهالت و بیخبری گذشتگان را جبران کنند.
اما اشعار مصدق در دفاتر بعدی او، از جداییها (۱۳۵۸) و سالهای صبوری (۱۳۶۹)، لحن تغزلی بیشتری پیدا میکند.
آخرین دفتر شعر او هم، شیر سرخ (۱۳۷۶)، که نامش را از بیتی از حافظ گرفته، اندوه و نومیدی عمیق شاعر و پیوند ناگسستنی او با سرزمین مادریاش را به تصویر میکشد.
من نیز چون درخت
با ذره ذره این خاکم پیوندی است
پای گریز نیست
تاوان گریز نیز
حمید مصدق در ۵۹ سالگی در اثر عارضه قلبی درگذشت.
مأخذ:
Saeed Rezaei, "MOSADDEQ, HAMID," Encyclopædia Iranica, online edition, 2014
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *