۱۱. منیرو روانیپور
منیرو روانیپور داستاننویسی را از ۱۳۶۰ شروع کرده است. با خواندن اولین پاراگراف کنیزو برای دوستش شهره چلیپا گمشدهاش را پیدا میکند: نویسندگی. خودش میگوید بعد از اینکه کنیزو را تمام میکند، هر کس از او میپرسیده چکاره است جواب میداده: نویسندهام؛ با اینکه هنوز کاری منتشر نکرده بوده است. مجموعه داستان کنیزو در سال ۱۳۶۷ بعد از ۲۳ بار بازنویسی منتشر میشود.
منیرو نویسندگی را زندگی میداند. به نظر او ادبیات چیزی جز زندگی و شوریدگی نیست. نمیشود به داستاننویسی فقط علاقمند بود؛ باید عاشق و مبتلا شد؛ باید دچار شد؛ مثل دختر نوجوانی که عاشق میشود. منیرو میگوید نویسنده حتی تا ۹۰ سالگی در نوجوانی و جوانی خود میماند. همیشه با دیدن کلمهای یا صحنهای شوریده میشوند. نویسندگی برای نویسنده جهان شگفتانگیزی است که هیچ روال منطقی ندارد.
از آثار دیگر روانیپور میتوان از «اهل غرق» (۱۳۶۸)، «دل فولاد» (۱۳۶۹)، «سنگ هاى شيطان» (۱۳۶۹)، «سيريا، سيريا» (۱۳۷۲)، «كولى كنار آتش» (۱۳۷۸)، «زن فرودگاه فرانكفورت» (۱۳۸۰) و «نازلى» (۱۳۸۱) نام برد.
در بعضی از آثار منیرو روانیپور اقلیم در حدِ شخصیت، ابراز وجود میکند و بر کنش و واکنش شخصیتها و موقعیتهایشان تأثیر تعیینکنندهای میگذارد. درست به همین دلیل است که دستهای از آثارِ روانیپور را که روایتشان در فضای جفره و جنوب میگذرد جزو ادبیات اقلیمی قلمداد میکنند، و او را یکی از نمایندگان این ژانر یا نوع ادبی.
منیرو روانیپور در سال ۱۳۲۱ در جفرهی بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند و در دانشگاه شیراز روانشناسی خواند. برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته علوم تربیتی از دانشگاه ایندیانا فوق لیسانس گرفت. روانیپور در زمینه آموزش هم با راهاندازی کارگاههای داستان و جلسات داستاننویسی «کولیها» نقش موثری داشته است.
او از سال ۲۰۰۶ به همراه همسرش بابک تختی، پسر غلامرضا تختی، در شهر لاسوگاس در آمریکا زندگی میکند.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *