اتوبوس
۱۱. همدم
اون روز بعد از تعطیل شدن، رفتم که منتظر اتوبوس بمونم. یکی از مریضای کلینیک داشت کنار ِ ایستگاه اتوبوس سیگار می کشید. تا من رو دید سیگارش رو خاموش کرد.
شرح مجموعه:
اواسط پاییز، درست زمانی که باید هزار تا کار انجام میدادم، تصادف با ماشین اتفاق افتاد؛ تصادفی که شروع اتوبوس سواری بود.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *