فیلم «گذر»: قبول یا مقابله با تبعیض
فیلمِ سیاهوسفید گذر (Passing) درامی لطیف دربارهی موضوعی دردناک است. ربکا هال فیلم را بر اساس داستان بلندی به همین نام اثر نلا لارسن نوشته، تهیه و کارگردانی کرده است. گذر اولین تجربه کارگردانی بلند ربکا هال محسوب میشود. او بازیگر شناختهشدهای هم هست که در فیلمهای کارگردانهای معروفی همچون ویکی کریستینا بارسلونا ساخته وودی آلن، شهر ساخته بن افلک، و فراست/نیکسون ساخته ران هاوارد بازی کرده است.
عنوان فیلم، گذر (Passing)، اشاره به اصطلاحی در علوم اجتماعی دارد. «گذر» به رفتار یا عملکرد بعضی از اعضای اقلیتهای نژادی، مذهبی، قومی و نظایر آن گفته میشود که برای فرار از آزار و فشارهای ناشی از تبعیض وانمود میکنند جزو گروه یا جامعهی اکثریتاند.[۱] از نمونههای معاصر «گذر» میتوان به آناتول برویارد، ویراستار نیویورک تایمز اشاره کرد که با اینکه در خانوادهای سیاهپوست به دنیا آمده بود، همه عمر خودش را سفیدپوست «معرفی میکرد». «گذر» برای ربکا هال موضوعی شخصی است چرا که مادر و پدربزرگ دو-نژادیاش هر دو بهاصطلاح «گذر نژادی» کرده بودند. ماریا یوینگ، مادر ربکا که ستارهای بینالمللی در اروپا بود، با آنکه خود را سفیدپوست میدانست، در اپرا «خارجی» (exotic) شناخته میشد. ربکا هال در مورد مادرش میگوید:
وقتی به مادرم نگاه میکردم، همیشه در تمام زندگیام فکر میکردم که او سیاه به نظر میرسد اما هیچ مبنای واقعی برای آن وجود نداشت و موضوع مبهم و پیچیدهای بود. وقتی مثلا از او میپرسیدم که آیا میدانی پدرت آفریقایی-آمریکایی یا شاید بومی آمریکا بوده، او نمیتوانست هیچ پاسخ مطمئنی بدهد. نه که نمیخواست؛ نمیدانست. هیچ اطلاع دقیقی نداشت. فقط میدانست که چیزهایی پنهان است و هیچ یک از اعضای خانوادهاش را نمیشناسد. فکر میکنم او تا حدی این درجه از ابهام در مورد هویت خود را پذیرفته بود. شاید برای او آن ابهام، آن رمز و راز صرفاً بخشی از اصل و نسبش بود که چارهای جز پذیرفتنش نداشت. شاید آن ابهام حتی مفید هم بود چون میتوانست از آن عدم قطعیت پلی بین زندگی قدیمی و جدیدش ایجاد کند.[۲]
(هشدار: در ادامه خط سیر اصلی درام لو میرود)
داستان فیلم گذر در سال ۱۹۲۹ در آمریکا میگذرد. آیرین زنی سیاهپوست با پوست روشن است که در محله سیاهپوستنشین نیویورک به نام هارلم زندگی میکند. او به طور اتفاقی با دوست دوران کودکی خود به نام کِلِر در هتل مجللی در شهر نیویورک برخورد میکند. آیرین آمریکایی-آفریقاییتبار است، با پزشکی سیاهپوست ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. او مدافع طبقه متوسط است و بیشتر اوقات خود را صرف معاشرت با جامعه رنگینپوستان و فعالیتهای خیرخواهانه در بین آنها میکند. اما کلر که او هم زنی رنگینپوست با پوستی روشن است پس از فوت پدر توسط دو عمه سفیدپوستش بزرگ شده، با مرد سفیدپوست ثروتمندی اهل شیکاگو ازدواج کرده و دارای دختری است که به باور کلر سفیدپوست است.
آیرین به دعوت کلر به اتاق او در هتل میرود. کلر از اینکه میشنود آیرین هنوز مانند یک رنگینپوست در هارلم زندگی میکند، متعجب میشود و به او میخندد. کلر به آیرین پیشنهاد میدهد تا به «گذر» نژادی فکر کند. اما آیرین خود را خوشبخت میداند و از کلر میپرسد آیا از این شکل زندگی راضی است؟ آیا همسرش از گذشته او (مادر و پدر رنگینپوستش) اطلاع دارد؟ کلر در پاسخ میگوید او گذشتهاش را از همسرش پنهان کرده است. گفتگوی این دو ادامه دارد تا آنکه همسر کلر، جان به اتاق میآید. جان یک نژادپرست دوآتشه است و در همان ابتدا با تمسخر میگوید که از سیاهپوستان بدش نمیآید بلکه از آنها متنفر است. او میگوید کلر را بِلَک (سیاه) صدا میکند چون
اوایل که ازدواج کرده بودیم این زن مثل یک گل سوسن سفید بود ولی با گذشت زمان به نظر تیره و تیرهتر میشد. بهش گفتم که اگر مراقب نباشی یک روز صبح بیدار میشی و میبینی که یک سیاهسوخته شدهای! از اون موقع سیاه صدایش میکردم.
آیرین به حرفهای جان بلند بلند میخندد. این اولین بار است که او رنگینپوست بودن خود را پنهان میکند. این شرایط به او فشار میآورد و باعث میشود ناگهانی و به سرعت اتاق را ترک کند و زن و شوهر را تنها بگذارد.
کلر موهایش را بلوند میکند، مانند سفیدپوستان سیگار میکشد و لباس میپوشد، در پارتیها و خوشگذرانیهای سفیدها شرکت میکند و در ساحلها، هتلهای مجلل و کافههای سفیدها وقت میگذراند. اما در آن روز گرم تابستانی نیویورک، وقتی دوست دوران کودکیاش در شیکاگو یعنی آیرین را در هتل میبیند، یخی که دوازده سال هویتش را در آن پنهان کرده بوده، در درونش ترک میخورد.
بعد از این دیدار، کلر چندین مرتبه برای آیرین پیغام میفرستد ولی آیرین همه را بیپاسخ میگذارد. سرانجام یک روز کلر سرزده به منزل آیرین میرود و با اینکه میداند ارتباط با آیرین خطراتی برای او همراه خواهد داشت، برای تجدید دوستیشان پافشاری میکند. کلر اعتراف میکند دلش برای پیشینه آفریقایی-آمریکاییاش که مجبور شده در اطراف جان سرکوب کند، تنگ شده است. او به وضوح دلتنگ جامعهای است که از آن دور شده است و بیش از این قادر به پنهانکاری نیست.
«گذر» که به نامها و شکلهای دیگر در جوامع مختلف بشری وجود دارد راهی است که بعضی از اعضای اقلیتهای تحت فشار برای فرار از تبعیض برمیگزینند. هر فردی در هر جامعهای دوست دارد تا از حقوق و امکانات برابر با سایر اعضای جامعهاش برخوردار باشد اما در بعضی از جوامع و بر اساس پارهای قوانین، هویت و پیشینهی فرد مانند رنگ پوست، اعتقادات مذهبی، زبان، قومیت یا حتی جامهای که میپوشد، موجب نابرابری در حق او میشود. در این جوامع بعضی از اعضای گروه اقلیت برای فرار از تبعیض هویت یا پیشینهشان را پنهان یا انکار میکنند اما حتی اگر این پنهانکاری با لبخند تأیید جامعه هم همراه شود، هویت و تاریخ هر فرد همیشه همراه اوست، گریزی از آن نیست و منتظر روزی است که بر اثر رخدادی یا اعلام برابری دوباره سر برآورد و ظاهر شود.
آیرین، کلر را به یک کلوب جاز دعوت میکند. کمکم دوستی بین این دو زن دوباره شکل میگیرد و کلر مخفیانه و دور از چشم جان به همراه آیرین و همسرش به مراسم مذهبی و مهمانیهای رنگینپوستان میرود. در ابتدا ارتباط مجدد این دو زن فقط یادآوری گذشته است. کلر به نگرش و پایبندی اخلاقی و اعتماد به نفس آیرین حسادت میکرده در حالیکه آیرین به شخصیت سرزنده و آزادهی کلر رشک میبرده است.
با این همه، دوستی دوبارهی آنها کمکم موجب ناامنی در زندگی هر دو میشود. کلر جذاب است و خیلی زود مورد توجه مردان قرار میگیرد. این شرایط برای آیرین که پایبند مراعات اصول اخلاقی است، قابل تحمل نیست. او با آنکه زنی رنگینپوست است ولی فرزندانش را از تماشای اخبار خشونتآمیز علیه رنگینپوستان منع میکند. آیرین مصمم است کاری کند تا امنیت را دوباره به محیط زندگیاش برگرداند.
گذر گرچه حال و هوای دوره تعصب نژادی در آمریکایِ اواخر دههی ۲۰ را به تصویر میکشد اما مضامینی امروزی و موضوعاتی بشردوستانه دارد. ریتم فیلم آهسته ولی جذاب است. دیالوگها کوتاه و عمیقند و نمیتوان آنها را از دست داد. فیلم یکی از آثار قابل بحث و پر سر و صدای سال ۲۰۲۱ است که به عنوان یکی از ده فیلم برتر سال از سوی منتقدان بینالمللی انتخاب شده است. گذر داستانی بهیادماندنی است که مسائل پیچیده را به شیوهای ماهرانه و از نگاهی شخصی بررسی میکند.
پینوشتها:
[1] Renfrow, Daniel G. 2004. “Passing.” Pp. 580–83 in Men and Masculinities, edited by M. S. Kimmeland A. Aronson. New York: ABC-Clio.
[2] Rebecca Hall, “With Passing, Rebecca Hall Honors Her Family’s Complicated History”, Vogue, 31 October 2021.
نظر شما چیست؟
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *